مقامات مذاکرهکننده نباید هیچ عجلهای برای بازگشت آمریکا به برجام از خود نشان دهند و بیان هر نوع عبارت مکتوب و غیر مکتوب مبنی بر شتاب ایران در هر جزء سیاست مطالبه شده، آدرس غلط به طرفهای غربی میدهد.
دولت بایدن در آخرین موضعگیری خود درباره «برنامه جامع اقدام مشترک» از زبان «رابرت مالی»، رئیس گروه اقدام علیه ایران در وزارت خارجه این کشور، تأکید کرده است توان موشکی و منطقهای کشورمان در مذاکرات موسوم به «برجام 2» باید در دستور کار قرار گیرد. علاوه بر این، واشنگتن در مورد موضع قطعی جمهوری اسلامی مبنی بر رفع کامل تحریمها و راستی آزماییها آنها نیز اشکال وارد کرد و پافشاری ایران برای این مطالبه مشروع را نشانه عدم جدیت کشورمان برای انجام تعهداتش دانست! چند نکته کوتاه را در این خصوص بخوانید؛
1. «جو بایدن» پیش از انتخابات ریاست جمهوری آبان ماه سال گذشته، مواضعی اتخاذ کرده بود که از رویکرد محتاطانه او در قبال توافق هستهای حکایت داشت. او هیچگاه تصریح نکرد که تحریمهای جمهوری اسلامی را لغو کند و برای اینکه هرگونه شک و شبههای را در این خصوص بزداید، در گفتگو با شبکه خبری «سی.بی.اس» تأکید کرد برای بازگرداندن ایران به میز مذاکره، قصدی برای لغو تحریمها ندارد. مفهوم این سخن آن است که او برای بازگرداندن آمریکا به نظامات برجامی، عجلهای ندارد و میخواهد از طریق ادامه سیاست فشار و تحریم، ایران را پای میز مذاکره بیاورد.
در حقیقت، آمریکا بههیچوجه قصد ندارد ساز و کار تحریمها را تضعیف کند، چراکه این روش با پالسهای اشتباه داخلی و همچنین بر مبنای راهبرد کلان کاخ سفید، همچنان معتبر است. تیم مذاکرهکننده بایدن طرح بلندمدتی برای بهاصطلاح وادار کردن کشورمان به مذاکرات فرسایشی منطقهای و موشکی پیاده کرده و در این راستا، بعید نیست امتیازات جزئی همچون آزادسازی بخش اندکی از پولهای بلوکهشده ایران و یا گشایشهایی در موضوعات پیشپاافتاده برای باز کردن باب مذاکرات اعطا کند. این مشوقهای کودکانه، یک بخش ماجراست و چنانچه این حربه کارگر نباشد، واشنگتن گزینههای دیگری نیز روی میز دارد که به آنها اشاره میشود.
2. آمریکا لیستی از نگرانیهای خود و متحدانش را آماده کرده و از «ان. پی. تی.» گرفته تا تروریسم و حقوق بشر، گسترش دامنه موضوعی تحریمها را در نظر دارد. تبدیل کردن تحریمهای برآمده از دستورات اجرایی ضد ایرانی به قوانین مصوب کنگره آمریکا، یکی از روشهایی است که این روزها از سوی برخی سناتورها علیه کشورمان در دست بررسی است. از این رو، برجام اساساً فاقد بسترهای خنثیساز برای رفع تحریمها در سایر حوزههاست و به فرض، اگر آمریکا حتی به توافق هستهای بازگردد، بازهم بنای ظرفیتسازی برای قالبریزی فشارهای بیشتر را در سر میپروراند.
با این پیشفرض کاملاً محتمل، اصرار برخی برای بازگشت آمریکا به برجام درحالیکه در برنامه جامع اقدام مشترک، حتی بر روی کاغذ نیز منافع ایران به شکل وافی و کافی دیده نشده، جای تأمل دارد. موضع قطعی جمهوری اسلامی رفع کامل تحریمهاست؛ چه کاخ سفید به برجام بازگردد و چه بازنگردد.
3. دولت بایدن در ارزیابیهای خود به این جمعبندی رسیده است که موجسواری روی میراث تحریمهای ترامپ، درنهایت موجب پذیرش محدودیتهای جدید از طرف ایران خواهد شد؛ به همین دلیل، انتظار رفع یا تخفیف قابلتوجه در تحریمها به لحاظ منطقی با این هدف در عرض یکدیگر قرار میگیرند و لذا طبق فرموده رهبر معظم انقلاب، قولهای فراوان و اکیدی به ایران دادهشده و نباید به این وعده و وعیدها دلخوش کرد.
4. سیاست برجامی بایدن بر این اساس، بازگشت طلبکارانه و بسترساز به برجام بهقصد ورود به سایر حوزهها و اجماع سازی علیه کشورمان در مذاکرات احتمالی آینده به شمار میرود. این در حالی است که رویکرد بایدن همچون ترامپ و اوباما، مداخله در امور داخلی کشور است و احتمالاً در بزنگاههایی از قبیل انتخابات ریاست جمهوری در خردادماه شاهد مواضع غیر مشروع کاخ سفید خواهیم بود. همچنین واشنگتن خواهد کوشید از طریق وسایل ارتباطجمعی نوین و عمدتاً از مجرای شبکههای اجتماعی، نظر مردم را نسبت به ارکان فکری و بنیادی نظام تغییر دهد و از ایجاد دو دستگی میان آنها و حاکمیت غافل نشود.
5. از آنجا که این موارد پیشتر نیز به بوته آزمون آورده شده بودند، دولت آمریکا گزینه تهدید نظامی را نیز برای روز مبادا در نظر دارد. تهدید جمهوری اسلامی به تقابل نظامی درحالیکه ترامپ با لشکرکشی به منطقه، نتوانست کاری از پیش ببرد، قطعاً کارکردی بیش از بلوف ندارد، ولی موج سازی رسانهای و ایجاد ارعاب مصنوعی، اهدافی هستند که کاخ سفید به اثربخشی دستکم بخشی از آنها برای تغییر محاسبات مسئولان دل بسته تا از این رهگذر، شاید ایران تن به خواستههای فرابرجامی آمریکا بدهد.
6. مقامات مذاکرهکننده از این رو، نباید هیچ عجلهای برای بازگشت آمریکا به برجام از خود نشان دهند و بیان هر نوع عبارت مکتوب و غیر مکتوب مبنی بر شتاب ایران در هر جزء سیاست مطالبه شده، آدرس غلط به طرفهای غربی میدهد. در این راستا همچنین باید تأکید شود که منظور ایران از رفع همه تحریمها، از ابتدا تاکنون (از دوره اوباما تا ترامپ) است زیرا سنگ بنای تحریمهای پسابرجامی، از زمان اوباما گذاشته شد.
افزون بر این، پیگیری برای مذاکره مجدد در مورد برنامه جامع اقدام مشترک، محلی از اعراب ندارد و هیچ رژیم و کشوری از وجاهت قانونی برای دخیل شدن در توافق هستهای برخوردار نیست. ضمن اینکه آمریکا باید نسبت به جبران خسارات سنگین نقض برجام ملزم شود و این ایران است که در جایگاه تعیین شرط برای انجام تعهداتش است نه کاخ سفید.
نکته پایانی اینکه با همافزایی و همنوایی پیرامون اصول مصرح نظام شامل تقویت حضور منطقهای ناظر به تقویت متحدان ایران، ایجاد ثبات در غرب آسیا و مقابله با تروریسم در کنار پیگیری علیالدوام برنامه موشکی و دفاعی کشور، خط بطلان نهایی و پایانی بر توهمات واشنگتن کشیده شده و جمهوری اسلامی سرفراز از میان ناملایمات، به قدرت نخست منطقه تبدیل خواهد شد.