plusresetminus
تاریخ انتشارپنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۵
کد مطلب : ۱۵۰۵۴

عدالت در اندیشه و نگاه امام علی (ع)

عدالت یکی از مهمترین پایه های روابط انسانی و تحقق آن در جامعه تضمین کننده رشد و تعالی بشریت است. ایام ولادت فرخنده مولود کعبه، امیر المومنین علی (ع) است، پیشوایی که فرمود:«در عدالت گشایش و رفاه برای عموم است»
عدالت در اندیشه و نگاه امام علی (ع)
 عدالت در معارف بشری، کاربرد بسیار وسیعی دارد. با توجه به معانی و کاربردهای مختلف آن در حوزه های زندگی مردم، می توان آن را از زاویه های گوناگون مورد بررسی قرار داد. یکی از حوزه های مورد بررسی «عدالت در حوزة علوم اجتماعی، و وضع قوانین و روابط اجتماعی انسان» 1 است.

قرآن کریم هدف و رسالت پیامبران و امامان : را بیان احکام و قوانین الهی و تعلیم و تزکیه 2 برای اقامة عدل و قسط در بین مردم معرفی می کند. لذا آیاتی چون: و لَقَد أَرسَلْنا رُسُلَنا بِالبَیِّنات و أَنْزَلنا مَعَهُمُ الکتابَ والمیزانَ لیِقُومَ النّاسُ بِالقِسطِ(3) مؤیّد بر پایی عدالت در حوزة اجتماعی زندگی انسان هاست.

«این مسأله (اقامة عدل و داد)، با تشکیل حکومت و اجرای احکام و قوانین الهی محقق می شود. البته مردم هستند که در پناه حکومت، عدالت را برپا می کنند.»4

امام علی علیه السلام علت پذیرش حکومت را جلوگیری از ستم ستمگران معرفی می کند و می فرماید: «سوگند به خدایی که دانه را شکافت! اگر خدا از دانشمندان تعهد نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی ستم دیدگان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر گردنش انداخته و رهایش می ساختم.»5

بنابراین پذیرش حکومت، ارزش ذاتی ندارد، بلکه ابزاری برای تحقق عدالت می باشد. امام علی علیه السلام در این باره می فرماید: «وَاللّهِ لَهِیَ أَحَبُّ اِلیَّ مِنْ إِمْرَتِکُمْ اِلاَّ أَنْ اُقیمَ حَقّاً اَوْ أَدْفَعَ باطِلاً...»6 امام علی علیه السلام آثار ستمگری را این چنین بیان می کند: «إِسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَاحْذَرِ الْعَسْفَ وَالْحَیْفَ، فَإنَّ الْعَسْفَ یَعُودُ بِالْجَلاءِ وَ الْحَیفَ یَعُودُ اِلَی السَّیْفِ»7

آن حضرت برای ستمگری دو نتیجه بر می شمرد که عبارتند از:
الف) آوارگی مردم؛
ب) جنگ و خون ریزی.

عدالت در حوزه اجتماعی زندگی مردم، مصداق ها و معانی گوناگونی دارد که به چند مورد آن اشاره می کنیم:
1. برپایی حق
حقّ و باطل، دو مفهوم متضاد و متناقص هستند؛ بودن یکی، برابر با نبودن دیگری است. برپایی حق، یکی از مصداق های عدالت است. امام علیه السلام «برپایی حق را عامل عزت مندی، پایداری دین، اصلاح روزگار و دوام حکومت بیان می فرماید.» 8
2. برقراری عدالت

برقراری مساوات در بهره مندی از واقعیت های گوناگونِ: اقتصادی، سیاسی، علمی و... یکی دیگر از مصداق های عدالت است.

امام علیه السلام یکی از علل عدم اجرای حق را، روی گردانی حاکمان از آن معرفی می کند: «أمّا بَعدُ فإنَّ الوالِیَ اذا اختلفَ هَواهُ مَنَعَهُ ذلِکَ کَثیراً مِنَ العَدلِ.»9

برقراری مساوات، زمانی پدید می آید که حاکمان خواهش های نفسانی خود را کنترل کرده و از دگرگونی رأی و اندیشة خود جلوگیری کنند.

3. توجه یکسان به مردم
این حالت حاکمان، یکی از مصداق های عدالت است؛ برای اینکه اگر قشری از جامعه مورد توجه حاکمان قرار گیرد، دو حالت نامطلوب اجتماعی به وجود می آید که به تداوم حکومت و پایداری زندگی اجتماعی آسیب می رساند؛ این دو حالت، عبارتند از:
الف) سوء استفادة قشر مورد توجه از موقعیت حکومت؛
ب) فراموش شدن بقیة اقشار جامعه و ناامیدی آنها از اجرای عدالت به وسیلة حاکمان.
امام علی علیه السلام به محمد بن ابی بکر توصیه می کند: «در نگاهت، به طور مساوی رفتار کن تا بزرگان در ستم کاری تو طمع نکنند و ناتوانان از عدالت تو نسبت به خودشان، مأیوس نشوند.»10

4. بازگرداندن حقوق غصب شده
وقتی که عدالت رعایت نشود، عده ای با برقراری روابط غیر صحیح، از اموال عمومی به شکل غیر قانونی بهره مند شده و آن را تصرف می نمایند.

امام علی علیه السلام یکی از علل پذیرش حکومت را «بازگرداندن حقوق غصب شده» بیان می دارد و می فرماید: «به خدا قسم! (بیت المال غارت شده را) اگر بیابم که به وسیلة آن زنان به ازدواج در آمده (مهریة زنان شده) و کنیزکان خریداری شده، آن را به صاحبانش باز می گردانم. برای اینکه در عدالت، گشایش و رفاه برای عموم است.»11
بازگرداندن حقوق غصب شده، دو نتیجه مهم دارد که امام علی علیه السلام برای آن به خدا قسم می خورد: «و إنَّی أُقسِمُ بِاللهِ قَسَماً صادقاً لَئِن بَلَغنی أَنَّکَ خُنْتَ مِنْ فَی ْءِ المُسلمینَ شَیْئاً صَغیراً او کبیراً، لأشُدَّنَّ علیکَ شِدَّةً تَدْعُکَ قلیلُ الوَفْرِ، ثَقیلَ الظَّهْرِ»12
و حتی وقتی که یکی از یاران و پیروان امام - عبدالله بن زمعه - از وی درخواست کمک مالی داشت، امام می فرماید: «این مال، نه مال من و نه مال توست؛ بلکه جزء انفال و فی ء است.»13

برپایی عدالت و بازگرداندن حقوق غصب شده، رفاه و آسایش عمومی را به دنبال دارد و به تبع آن، امنیت روانی در جامعه بر قرار می شود.

امام علی علیه السلام در این مورد و در ارتباط با رفتار نامطلوب یکی از کارگزارانش که در اموال عمومی خیانت کرده بود، با عتاب و خطاب، او را بریده از حق و خائن شمرده و می فرماید: «از خدا بترس و اموال عمومی را به آنان بازگردان که اگر چنین نکنی و خدا به من فرصت دهد و به درگاه خدا نسبت به تو عذر آورم، با شمشیر ضربه ای به تو خواهم زد که به هرکس ضربه زدم، وارد جهنم شد.»14

در این سخنانِ امام علی علیه السلام نکاتی نهفته است که توجه به آن، راهگشای ادارة جامعة اسلامی ما خواهد شد:
الف) کارگزاران خائن باید خیانت خود را جبران کنند.
ب) حاکم در برابر کارگزارانش مسئول است و پاسخ گوی رفتار آنان در پیشگاه مردم و خدا می باشد.
ج) برای اینکه کارگزاران مواظب رفتار خود باشند، خائن باید به نحو شدید مجازات شود.
5. نظارت بر فعالیت های اقتصادی یکی از برنامه های امام علی علیه السلام این بود که هر روز به بازارهای کوفه سرکشی می کرد و به بازاریان می فرمود: «ای گروه بازرگان! از خدا بترسید، پیشاپیش از خدا طلب خیر کنید و با آسان گرفتن بر مشتریان از خداوند برکت بخواهید... از ستم دست بکشید و با مظلومان به انصاف برخورد کنید و به ربا نزدیک نشوید و کم فروشی نکنید و حقوق مردم را کم ندهید و در زمین به فساد سر بر ندارید.»15

امام با حضور در بازار، از نزدیک با نحوه فعالیت اقتصادی مردم آگاهی می یافت و فعالیت های نادرست اقتصادی را منع می کرد، حتی به مردم راه صحیح فعالیت اقتصادی و آداب و قوانین آن را، آموزش می داد.

6. مبارزه با فساد اقتصادی
افرادی که فعالیت اقتصادی دارند، عبارتند از: بازرگانان، صنعت گران ساکن و مسافر در شهرها، و صاحبان سرمایه.

و با توجه به اینکه در بین این گروه از مردم، رنج سفر و خوف از بین رفتن سرمایه در فعالیت اقتصادی وجود دارد، لازم است که حکومت اسلامی به نظارت تنها بسنده نکند؛ بلکه گاهی هم دخالتْ لازم است. چرا که برخی از فعالان اقتصادی از امکانات خود سوء استفاده می کنند.

امام در این باره می فرماید: «بدان که در میان بازرگانان کسانی هستند که تنگ نظر و بد معامله و بخیل هستند و به دنبال احتکار به خاطر سود هستند و کالا را به هر قیمتی که بخواهند، می فروشند و این سودجویی گران فروشانه، زیانی برای همگان است و عیب بر حاکمان. پس، از احتکار جلوگیری کن.»16

امام، یکی از عوامل برهم خوردن عدالت اقتصادی را «گران فروشی و احتکار» به حساب می آورد و آن دو را، خلاف عدالت می داند و به کارگزارانش توصیه می کند با آن دو مبارزه کنند.

امام علی علیه السلام عوامل برقراری «عدالت اقتصادی» را در این فراز از سخن خود یادآوری می کند که عبارتند از:

الف) حقوق و قوانین عادلانه «آسان گیری با مشتری ـ دست برداشتن از ستم و ربا».
ب) اعتقاد به معنویات «ترس از خدا ـ طلب خیر از او».
ج) وجود حکومت به عنوان ناظر و دخالت کننده
«انتظار اجرای احکام و مقررات ـ بدون نظارت و دخالت دولت و حکومت، غیر ممکن است»
و در یک کلام: آن حضرت «شرایط تحقق عدالت اقتصادی را در قوانین عادلانه، مجریان عادل و عدالت گستر و ضمانت اجرایی می دانست.»17
احتکار، یکی از عوامل بر هم زنندة عدالت است؛ یعنی این که قوت مردم نگه داری شود، در حالی که مردم به آن نیازمند باشند.
امام علیه السلام با این عامل مهم، مبارزه می نمود و می فرمود: «مردم را از احتکار منع کن که رسول خدا6مردم را از آن منع می کرد و هرکس بعد از منع تو احتکار کند، او را کیفر ده.»18

از این سخن امام علیه السلام می توان نتیجه گرفت که «احتکار» مانع تحقق عدالت است؛ چون حقوق دو طرف رعایت نشده و فقط یک طرف سود برده است. و علت منع احتکار از طرف دولت اسلامی، این است که احتکار، عرضه و تقاضا و قیمت گذاری عادلانه را مخدوش می سازد.

7. مبارزه با تبعیض
همه مردم در برابر قانون برابر و یکسان هستند؛ تبعیض در جایی که همه دارای حقوق مساوی «حقّ حیات - حقّ معاش ـ حقّ بهره مندی از بیت المال» هستند، نارواست. امام به کارگزارانش سفارش می کند که: «إیّاکَ وَالاستِئْثارَ بِما النَّاسُ فیهِ أُسوَةٌ والتَّغابی عَمَّا تُعْنی بِه مِمَّا قَدْ وَضَحَ لِلعُیُونِ فَإنَّه مَأخُوذٌ مِنْکَ لغیرک.»19

امام در این بخش از نامة خود، از مالک اشتر می خواهد که از اختصاص دادن بیت المال به شخص خودش و فراموش کردن وظیفه، بر حذر باشد.

و حضرت در عمل اقدام به رفع تبعیض می کند تا جایی که مورد اعتراض طلحه و زبیر قرار می گیرد و در جواب آنها می فرماید: «اما آنچه را که شما (طلحه و زبیر) در ارتباط با پرداخت یکسان بیت المال یادآوری کردید، آن چیزی بود که من به رأی خودم، داوری نکردم و پی خواهش خویش نرفتم. من و شما دیدیم که رسول خدا چه حکمی در این مورد، داد و اجرا کرد.»20

امام در بخش دیگر از نامه اش به مالک اشتر، به این نکته اشاره می فرماید که عدالت بدون «مجری عادل» ممکن نیست. لذا به کارگزار خود سفارش می کند: « نزدیکان و خویشاوندانی که خوی برتری جویی و گردن فرازی دارند و در معامله انصاف را کمتر به کار می برند، ریشة ستم اینها را با بریدن اسباب آن، از بُن برآور و به هیچ یک از اطرافیان و خویشاوندانت زمینی را نبخش. و مبادا در او طمع کنند با بستن پیمانی که به همسایگانشان ضرر بزنند.»21

اگر این امور، مورد توجه قرار گیرد و اجرا شود، آثاری را به بار می آورد که به عنوان «آثار عدالت» از آنها نام می بریم:
1. روشنایی چشم حاکمان.
امام علیه السلام عدالت را مایة حیات و حتی حیات طیبة جامعه می داند و می فرماید: «العدلُ حیاةٌ.»22 و آن را زمینه ساز امنیت و عافیت بیان می کند: «اَلْبَسْتُکُمُ العافِیةُ مِنْ عَدْلی.»23.
2. نگه داری حکومت .
3. امنیت، آبادانی و نزول برکات برای مردم .

آبادانی کشور جز از مسیر عدالت، از راه دیگری میسّر نیست: «ما عُمِّرَتِ البُلدانُ بِمِثْلِ العَدْلِ.»24 و عدالت، موجب نزول برکات از طرف خداوند می شود: «بِالعَدْلِ تَتَضاعَفُ البَرَکاتُ.»25

از سخنان امام علیه السلام می توان نتیجه گرفت که: «جامعه به واسطه بی عدالتی و رعایت نشدن حقوق افراد در جامعه، گرچه به ظاهر تحرکی دارد، ولی از روح زندگی (حیات طیبه) محروم است. امّا در پناه اجرای عدالت، افزون بر آثار مادی و رشد اقتصادی، زندگی معنا می یابد و مردم به صلاح و رستگاری می رسند.»26

پی نوشت ها:
1. دانش نامة امام علی(ع) ، ج 7، ص 68، (زیر نظر علی اکبر صادقی رشاد).
2. جمعه / 2.
3. حدید / 25.
4. تفسیر کبیر، فخر رازی، ج 29، ص 242.
5. نهج البلاغه، خ 3.
6. همان، خ 33.
7. همان، حکمت 476.
8. همان، خ 216.
9. همان، ن 53.
10. همان، ن 27.
11. همان، خ 15.
12. همان، ن 20.
13. همان، خ 232.
14. همان، ن 41.
15. همان، خ 232؛ وسائل الشیعه، ج 12، ص 284.
16. نهج البلاغه، ن 53.
17. دانش نامة امام علی(ع)، ج 7، ص 80.
18. نهج البلاغه، نامه 53.
19. همان.
20. همان، خ 205.
21. همان، ن 53.
22. غررالحکم، ج 1، ص ؟
23. نهج البلاغه، خ 87.
24. غررالحکم، ج 6، ص 68.
25. همان، ج 3، ص 205.
26. دانش نامة امام علی(ع)، ج 7، ص 75.
۱
مرجع : حوزه
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما