رجزخوانیهای ضد ایرانی تنها موضوعی است که در دولت بایدن و ترامپ دستنخورده باقیمانده است.
اظهارنظر اخیر مقامات ارشد آمریکایی درباره ایران و پیرامون توافق هستهای، این شبهه را برطرف کرد که تفاوتی میان تیم دموکرات بایدن با تصمیمسازان جمهوریخواه ترامپ در مانعتراشی و بهانهگیری علیه جمهوری اسلامی وجود ندارد.
«آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه جدید آمریکا بهتازگی گفته است؛ «در صورت بازگشت ایران به برجام، بازگشت آمریکا به این توافق کمی طول میکشد چون بازگشت ایران به تعهدات خود باید راستی آزمایی شود»!
علاوه بر این، سخنگوی وزارت دفاع این کشور نیز با اتهام زنیهای تکراری به سبک و سیاق سخنگویان مستأجر قبلی کاخ سفید، در مورد برنامه هستهای، موشکی و منطقهای ایران به اصطلاح ابراز نگرانی کرد.
از سخنرانیها و اظهارنظرهای مقامات آمریکایی برمیآید که از میان دهها چالش جمهوری اسلامی برای واشنگتن، فوریترین آنها توافق هستهای است. بایدن و شرکای اروپاییاش بارها اعلام کردهاند کاخ سفید خواستار بازگشت به برجام است اما بهشرط اینکه ایران اول به تعهدات گذشتهاش بازگردد و سپس سکوی پرش و سنگ بنایی باشد برای گسترش آن بر پایه اهداف و منافع آمریکا.
واشنگتن از این منظر، روی سه موضوع متمرکزشده و امید بسیاری دارد که از کانال برجام به آنها دست یابد: تمدید طولانیمدت و در صورت امکان، نامحدود محدودیتهای هستهای، تحدید عمق استراتژیک ایران در منطقه و کاهش برد و ایجاد مانع در تنوعبخشی به تولیدات موشکی و نظامی.
همه این موارد، مستلزم آن است که آمریکا و اروپا با قید فوریت بتوانند کشورمان را برای معکوس کردن گامهای هستهای و بازگشت به نقطه صفر پیش از خروج آمریکا از برجام متقاعد کنند. ایران صراحتاً اعلام کرده که تا پیش از برطرف نشدن موانع نفتی و بانکی وفق قانون مجلس شورای اسلامی موسوم به «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها»، در بازگشت به تعهداتش تجدیدنظر نخواهد کرد.
گامهای پنجگانه همانطور که قابل پیشبینی بود، محاسبات آمریکا و اروپا را تغییر نداد و خط پایانی بر امتیازخواهی یکجانبه واشنگتن و تروئیکای اروپایی نکشید. نه ترامپ برای پشت پا زدن به توافق هستهای تحتفشار قرار گرفت و نه قاره سبز برای پرداخت معوقاتش به کشورمان به صرافت افتاد. این دو شریک راهبردی حتی در مقابل، سطح توقعات خود را افزایش داده و از ایران خواستند که مطالبات فرا برجامی آمریکا را برای بازگشت ترامپ به برنامه جامع اقدام مشترک بپذیرد.
گرچه دولت جدید و مستقر آمریکا با شعارهای تازهوارد میدان شده، ولی رجزخوانیهای ضد ایرانی تنها موضوعی است که در دولت بایدن و ترامپ دستنخورده باقیمانده است.
بهعنوان نمونه، اگر کسی این جمله را بخواند؛ «ایران هنوز بازیگری مخرب است و همچنان از تروریسم و اقدامات خشونتبار در خاورمیانه حمایت میکند» و نداند که در کدام دولت این جملات گفته شده، بهاحتمال زیاد، انگشت اشاره را بهسوی دولت ترامپ دراز خواهد کرد. این در حالی است که این اظهارات از جانب سخنگوی پنتاگون در دولت بایدن گفته شده است.
با این قیاس، همانگونه که معکوس سازی گامهای هستهای ایران، طرفهای اروپایی و آمریکایی را به عقبنشینی وادار نکرد و حتی مسائل خارج از برجام را با صراحت پیش کشیدند، بعید است غرب شرایط جدید ایران مبنی بر لغو همه تحریمها در ازای کاهش سطح غنیسازی اورانیوم را بپذیرد.
با این حال، تفاوت این مرحله با مرحله پیشین در این است که غنیسازی 20 درصد، امتیازات دادهشده را لغو میکند و پیام پایان یافتن گامهای یکجانبه را به حریف ارسال کرده است.
نکته مهم اینجاست که طرفهای غربی برجام در دوره اوبامای دموکرات موفق شدند قدرتهای جهان را علیه بهاصطلاح تهدید هستهای ایران همسو و چندین قطعنامه ضد ایرانی را به تصویب برسانند.
آمریکا پس از آن وعده کرد که فشار قطعنامهها و تحریمها را در صورت پذیرش برجام خواهد کاست؛ درحالیکه همه این مواضع، فریبی بیش نبود. طبق آمارها، دولت اوباما بهاندازه همه دولتهای جمهوریخواه، ایران را تحریم کرد و اکنون یک دولت دموکرات دیگر همان وعدهها را با مطالباتی که پیشتر علنی نمیشدند، مطرح کرده است.
کاخ سفید میگوید اول کشورمان باید تعهداتش را انجام دهد تا آمریکا هم به برجام بازگردد، درحالیکه مسئله اصلی، بازگشت یا عدم بازگشت آمریکا به توافق هستهای نیست. برجام راهی بود که جمهوری اسلامی برای کاستن از تحریمها طی کرد و حالا که بدعهدیشان مسلم شده، دستور کار ایران نیز تغییر کرده و مسئله اصلی اکنون رفع تحریمهاست، خواه واشنگتن به توافق هستهای بازگردد یا همچنان برای ورود دوباره شرط و شروط بگذارد.
ایران حق تضییعشده خود را مطالبه میکند، چه آمریکا در برجام باشد یا نباشد و نکته مهم اینجاست که بازگشت واشنگتن به توافق هستهای بدون رفع تحریمها ممکن است حتی به ضرر کشورمان نیز تمام شود چون واشنگتن خود را محق میداند بهعنوان عضوی از این توافق، مطالبات بیشتری را مطرح کند و با استفاده از اختیاراتش همچون مکانیسم ماشه، تحریمهای مضاعفی وضع نماید.
لذا طبق فرموده مقام معظم رهبری، ایران عجله و اصراری برای ورود آمریکا به توافق هستهای ندارد. تکرار و اصرار و ابرام بر این موضوع، همان چیزی است که دولت بایدن به آن احتیاج دارد تا بار دیگر، اجماعی همچون گذشته شکل دهد و هزینههایی بر کشور تحمیل کند.
در حقیقت، اصرار بر رجوع آمریکا به توافق هستهای دست واشنگتن برای اعمال تحریمهای بیشتر را پر میکند، چراکه اکنون دست آنها خالی است و به گفته مقامات بلندپایه دولت ترامپ، کفگیر تحریمها به تهدیگ خورده و موضوع قابلتوجهی برای افزایش فشار به کشورمان باقی نمانده است.
بنابراین، آمریکاییها هستند که باید عجله کنند نه ایران، آنهم برای رفع تحریمها نه بازگشت طلبکارانه و بدون فایده زیرا در غیر این صورت، در روز چهارم اسفند سال جاری اقدامات جدیدتری برای شیرفهم کردن دولت تازهکار بایدن در دستور کار قرار خواهد داد.
درنتیجه، همه جناحها و مسئولان کشور موظفاند در امتداد منافع ملی، صدای واحدی در برابر راهبرد جدید اما با همان اهداف گذشته دولت آمریکا داشته باشند، همانگونه که یانکیها دستور کار مشترکی برای هجمه و حمله به مؤلفههای قدرت ایران را با حداکثر توان پیگیری میکنند.