plusresetminus
تاریخ انتشاردوشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۸
کد مطلب : ۱۳۹۴

سریلانکا، نمادی از بیماری تروریسم

علی بیگدلی*
در امر مبارزه با تروریسم جهان نیازمند روان‎شناسی اجتماعی است. زیرا تروریسم ریشه‎های عمیق اجتماعی و اقتصادی برآمده از نظام سرمایه‎داری غرب دارد.
سریلانکا، نمادی از بیماری تروریسم
ترور پدیده کهنسالی است که از زمان امپراتوری روم حرکت خود را آغاز کرده و در طول تاریخ اشکال متفاوتی را طی کرده تا به اینجا رسیده ‎است. در تمامی این اعصار همواره رقابت‎های سیاسی و نظامی، محرک اصلی و اولیه ترور بوده ‎است.
تروریسم امروز مفهوم واقعی‎اش را از دست داده است. اگر زمانی تروریسم منحصر به حذف فیزیکی رقبای سیاسی بود، در عصر جدید، تحرکات تروریستی رنگ و بوی مذهبی به خود گرفته‎اند. این نوع از تروریسم اکنون دچار دور تسلسل باطلی شده‎ است که هرگز متوقف نخواهد شد. در این نوع از تروریسم هر حمله در پاسخ به حمله دیگری است. حملات امروز سریلانکا در پاسخ به حمله به مساجد نیوزیلند است، حمله به مساجد نیوزیلند در پاسخ به حملات فرانسه انجام می‎شود و....
در جدیدترین رویداد تروریستی که دیروز در سریلانکا بوقوع پیوست نیز شاهد تروریسم جدید که از افراط گرایی مذهبی استفاده می‎کند و ریشه‎های آن که همان وجود تبعیض‎ها در جهان سرمایه‎داری است، هستیم. در این حملات عمدتاً دو مرکز هدف قرار گرفتند: کلیساها که حمله به آنها در راستای جدال‎های مذهبی است و هتل‎ها که غربی‎ها در آنها اقامت دارند و نمادی از دنیای سرمایه‎داری هستند. در واقع در عصر حاضر که تروریسم نمودی از جدال‎های مذهبی را به خود گرفته، باید ریشه تروریسم را در نابرابری‎های اقتصادی جست‎وجو کرد.
امروزه مبارزه با تروریسم از دست دولت‎ها خارج شده و نیازمند یک اراده جمعی جهانی است که آن هم بعید به نظر می‎رسد. زیرا هر روز از طرف غرب شاهد یک نوع خط و نشان کشیدن علیه کشورهای مسلمان هستیم و با توجه به اینکه از سویی ترامپ در حال نفرت‎پراکنی علیه مسلمانان است و از سوی دیگر راست افراطی که مبنای تفکراتش بیگانه ستیزی است و تمایل صهیونیستی شدید آن باعث تقویت تمایلات ضد اسلامی آن می‎شود، در حال اشغال کردن فضای غرب است، حس انتقامجویی نسبت به مسلمانان که از طرف لابی‎های صهیونیستی تقویت می‎شود، گسترش بیشتری پیدا خواهد کرد. افزایش این تمایلات به اضافه محرومیت‎هایی که مهاجران در امریکا و اروپا می‎کشند، باعث افزایش روند جذب این افراد به گروه‎هایی که با ظاهر مذهبی قد علم کرده‎اند، همچون القاعده، طالبان و داعش می‎شود.
برای نمونه می‎توان به چگونگی قدرت‎گیری داعش توجه کرد: زمانی هیلاری کلینتون اعتراف کرد: داعش را ما بوجود آوردیم و پس از آن عربستان وارد عمل شد و دست به حمایت گسترده از داعش زد. اکنون هر دوی این کشورها مدعی مبارزه با داعش هستند اما موفق نمی‎شوند. زیرا امروز داعش تبدیل به نهادی ایدئولوژیک شده که از هیچ‎کس تبعیت نمی‎کند. داعش امروز قدرت خود را از تفکر افراد می‎گیرد و بخشی از توان مالی آن بر کمک‎های فردی نهاده شده‎ است. داعش از تفکرات مذهبی افراد در کنار نارضایتی‎های اقتصادی آنان استفاده می‎کند تا زنده بماند. از همین رو با توجه به اینکه در منطقه مشخصی مستقر نیست، مبارزه با آن سخت است.
در واقع نارضایتی‌هایی که در جامعه غرب وجود دارد باعث رشد تروریسم شده‎ است. ما همیشه با معلول‎ها به مبارزه معلول‎ها می‎رویم در حالی که باید برای مبارزه با معلول‎ها با علت‎ها مبارزه کرد. در امر مبارزه با تروریسم جهان نیازمند روان‎شناسی اجتماعی است. زیرا تروریسم ریشه‎های عمیق اجتماعی و اقتصادی برآمده از نظام سرمایه‎داری غرب دارد. نظام سرمایه‎داری ضمن اینکه از درون در حال پوسیده شدن است، باعث گسترش اختلافات طبقاتی و حاکمیت اقلیت سرمایه‎دار بر اکثریت فقیر شده ‎است. از همین رو غرب برای درمان تروریسم باید در نظام سرمایه‎داری خود تجدید نظر کند. زیرا تا پدیده فاصله طبقاتی محو نشود نباید انتظار داشته باشیم پدیده شوم ترور هم از بین برود.

*کارشناس امور بین‎الملل
۰
مرجع : ایران - 98/02/02
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما