برخورد مدبرانه با پدیده کرونا و تبعات آن میتوانست شرایطی را فراهم کند که رعایت پروتکلهای بهداشتی، منتهی به تعطیلی تمام فعالیتهای اقتصادی کشور نشود.
آیا میتوان در شرایطی كرونایی و نیاز جامعه به محدودكردن تجمعات مردمی، موقعیتی را خلق كرد كه با الهام از سخنان چندین سال پیش رئیسجمهوری، هم چرخ اقتصاد بچرخد و هم چرخ بهداشت متوقف نشود؟
درست است كه رعایت پروتكلهای بهداشتی هزینهای سنگین را بر جامعه و اقتصاد كشور تحمیل كرده و میكند، آما آیا میتوان به موقعیتی اندیشید كه این هزینه لزوما سر به فلك نکشد و دو هدف رونق اقتصادی و رعایت بهداشت، همزمان در حد ضرورت محقق شود؟
هفته گذشته ماجرای برگزاری حراج در یك مركز خرید در تهران خبرساز شد و فیلم ازدحام مردم در شرایط دشوار كرونایی كشور، دست به دست چرخید. هرچند در انبوه خبرها و حاشیههای جهان سیاست، این خبر خیلی زود كنار گذاشته شد، اما به نظر میرسد تحلیل این واقعه و اقدامات متولیان امر در این رابطه، بسیار شایان تأمل و آموزنده است.
فروشگاهی در غرب تهران با تبلیغ «فروش فوقالعاده» كالاهای خود در فضای مجازی، شهروندان را به بازدید و خرید دعوت میكند. شهروندان مشتاق در موعد مقرر به فروشگاه مراجعه میكنند.
شاید گروهی از آنان با مشاهده انبوه جمعیت منصرف شده و به خانههایشان بازگشته باشند، اما همان تعداد محدود حاضران در محل، ازدحامی خطرناك را ایجاد كردند.
با انتشار خبر در سطح جامعه، مسئولان ذیربط به فكر افتادند و در نهایت فروشگاه مزبور جریمه و تعطیل شد؛ البته یكی، دو روز بعد خبر برگزاری حراج دیگری نیز رسانهای شد.
اولین گروه سؤالاتی را كه در این عرصه به ذهن خطور میكنند، میتوان به شرح زیر برشمرد: اگر مدیران فروشگاه مزبور میدانستند كه در صورت برگزاری حراج دچار جریمه و تعطیلی میشوند، باز هم چنین اقدامی میكردند؟ آیا به كسبه آموزش و اطلاعرسانی مكفی درباره چنین اتفاقاتی داده شده است؟
چرا با وجود تبلیغات گسترده در فضای مجازی، مسئولان قبل از ساعت برگزاری حراج از این موضوع خبردار نشدند كه مانع تجمع بشوند؟ چرا شهروندان از تجمع و بیاعتنایی به پروتکلهای بهداشتی ترسی ندارند؟
با مروری بر آنچه اتفاق افتاده است، میتوان گفت مسئولان «غافلگیر» شدهاند. آنان با انتشار خبر برگزاری حراج متوجه ماجرا شده و در حرکتی ضربتی، به تعطیلی و جریمه افراد خاطی اقدام کردهاند.
این نوع غافلگیری را میتوان از نوع غافلگیری هنگام بروز سیل یا بارش برف دانست که معمولا هرساله اتفاق میافتد. بااینحال، نکته اینجاست که برخورد سریع و قاطعانه با این امر، دیگر دردی را دوا نمیکند؛ زیرا تجمع خطرناک صورت گرفته و احتمالا اثر خود را بر روند گسترش آلودگی و بیماری گذاشته است.
شروع دوران گسترش کرونا فرصتی بود که متولیان امر با ترویج فرهنگ استفاده بهینه از فضای مجازی، در کنار فراهمآوردن مقدمات خدماترسانی الکترونیک به شهروندان، خریدهای اینترنتی را گسترش بدهند.
در چنین فضایی حتی فروشگاهی که برای برگزاری «فروش فوقالعاده» برنامهریزی میکرد، میتوانست کار خود را در فضای مجازی دنبال کند و بدون دامنزدن به خطر همهگیری بیماری، فعالیت خود را به بهترین نحو و حتی با هزینه کمتر انجام بدهد.
با الزام سازمانها به برگزاری جلسات غیرحضوری، دورکاری کارمندان و پاسخگویی اینترنتی، امکان کاهش رفتوآمدهای غیرضرور وجود داشت.
هرچند در این مسیر تلاش فراوانی صورت گرفته، اما اتفاق هفته پیش نشان داد که موفقیت چندانی در کار نبوده است.
مسئولان میتوانند درباره «برخورد قاطعانه» خود، آنهم «در اسرع وقت»، سخنوری کنند و جدیت خود در دفع خطر را به رخ شهروندان بکشند، اما هرگز پاسخ این سؤال ساده را نخواهند داد که چرا با انتشار آگهی مسئلهساز اشارشده، بلافاصله با احضار مدیران فروشگاه برگزارکننده حراج، آنان را متوجه موضوع نکردهاند؟
و اگر این ماجرا رسانهای نمیشد، آیا ممکن بود این تخلف کشف شده و با آن برخورد شود؟
بیتردید با وجود بیاعتنایی گروهی از شهروندان به حادبودن شرایط، کرونا رکودی جدی را بر اقتصاد کشورمان تحمیل کرده و هزینه سنگینی روی دست دولت، فعالان اقتصادی و خانوارها گذاشته است، اما این ادعا که بخش مهمی از این هزینه قابل صرفهجویی بود و با تدبیر و درایت میشد تهدید کرونا را هم به فرصت تبدیل کرد، چندان گزافه نیست.
برخورد مدبرانه با پدیده کرونا و تبعات آن میتوانست شرایطی را فراهم کند که رعایت پروتکلهای بهداشتی، منتهی به تعطیلی تمام فعالیتهای اقتصادی کشور نشود.
دوران حاکمیت کرونا حتی میتوانست فرصتی در اختیار مسئولان قرار بدهد تا دیوار تخریبشده اعتماد مردم به رسانههای رسمی را بازسازی کنند؛ بهگونهای که وقتی رسانهها از خطر گسترش کرونا و افزایش مرگومیر سخن میگویند، عامه مردم با گفتن عبارت «کار خودشونه» از کنار این واقعیت تلخ نگذرند و برای خرید یک جفت کفش ارزانقیمت، زحمت چندماهه کادر نجیب و فداکار درمان را بر باد ندهند.
آری میشد کاری کرد که هم چرخ اقتصاد بچرخد و هم چوب اقتصاد خانوار لای چرخ بهداشت جامعه نرود. میشد کاری کرد که تهدید کرونا فرصتی برای بازنگری در رفتارهای غلط و سیاستهای ناکارآمدمان باشد. میشد کاری کرد که شیوع کرونا باور شهروندان به علم و دستاوردهای علمی و اتکا به اهل فن و دانایان را بیشتر کند؛ همانگونه که اینک بسیاری از اقشار جامعه بهدرستی به اهمیت زحمات کادر درمان و اوج فداکاری و دلسوزی پاسداران سلامت جامعه پی بردهاند. اما این همه در گرو بازنگری در شیوههای مدیریتی، پذیرش قواعد شایستهسالاری و اصلاح نظام تصمیمگیری است.