روزنامه نگاری و اطلاع رسانی در بحران، ضرورتی است که مدیران بحران بایستی به آن توجه نمایند، در غیر این صورت ممکن است خسارات و آسیب های ناشی از بحران، به مراتب بیشتر از آن چه شود که به نظر می رسد.
اگر بپذیریم رسانه ها، پل ارتباطی میان مدیران و شهروندان هستند، می توان پذیرفت که رسانه ها نقشی بی بدیل در جریان بحران ها ایفا می کنند. نقشی که می تواند مثبت و در راستای حل بحران یا آن که منفی و موثر در تشدید آن باشد.
رسانه های جمعی به عنوان دروازه های ارتباط با افکار عمومی، می توانند هم نقشی سازنده در مدیریت اذهان شهروندان داشته باشند و هم ویرانگر فکر و ذهن آنان شوند. به عبارت دیگر می توان گفت که رسانه ها شمشیر دو لبه ای هستند که هم می توانند «امنیت گستر» باشند و هم «امنیت برانداز» شوند. رسانه ها می توانند مرز میان واقعیت و دروغ را محو کرده و مظلوم را ظالم و ظالم را مظلوم نشان دهند. رسانه ها این فرصت را دارند که «هست» را «نیست» و «امن» را «ناامن» تصویر کنند و «فراوانی» را «کمبود» و «کمبود» را به مثابه «فراوانی» به نمایش بگذارند. از همین رو است که مدیران بحران باید همواره در کنار تمام ضرورت های مدیریت میدان بحران، با دقت نظر، فضای رسانه ای این میدان را رصد نمایند و مراقب باشند تا رسانه ها باعث آشفته تر شدن اوضاع بحرانی یک میدان نشوند.
**روزنامه نگاری بحران و شبکه های اجتماعی
بطور حتم این پرسش در ذهن هر مدیر بحرانی شکل می گیرد که چطور می توان در شرایط سیال امروز و در عصر ارتباطات، یک بحران را مدیریت کرد. هرچند بحث در این باره مبسوط و طولانی است؛ اما آن چه که باید برای یک مدیر، در مدیریت رسانه ها در دل بحران اهمیت داشته باشد، آن است که رسانه، اصحاب آن و جنس آن خاص و ویژه هستند. با شناخت و ارزیایی دقیق و درست از وضعیت رسانه است که می توان به درستی در بزنگاه های بحران، تصمیم گرفت و سیاستگذاری کرد.
در عین حال مدیران بایستی بدانند که رسانه های امروزی، رسانه هایی تعاملی تر از گذشته هستند. منظور از این تعاملی بودن، آن است که رسانه های نو و به ویژه شبکه های اجتماعی، دیگر همچون گذشته یکسویه نیستند و مخاطبان می توانند فعالانه تر از گذشته، در تولید یا بازنشر یک خبر، نقش ایفا نمایند.
با گسترش امکانات فناورانه همچون گسترش استفاده از ابزارهای ارتباطی هوشمند، دوربین های تصویر برداری غیرحرفه ای و شبکه های ارتباطی اجتماعی، اخبار پنهان نمی مانند و نمی توان همچون گذشته عرصه خبر را مدیریت کرد. در عین حال امکان تحریف و مخدوش نمودن واقعیت ها نیز بیش از گذشته امکان پذیر است. علاوه بر این اغلب شهروندان امروزه می توانند از طیف بسیار گسترده تری از رسانه ها استفاده نمایند و تنها محدود به چند کانال تلویزیونی یا یک رادیوی موج کوتاه برای دریافت خبر نیستند. از همین رو رقابت رسانه ها در خبررسانی از میدان بحران، به مراتب پیچیده تر و دشوارتر از گذشته خواهد بود.
**اطلاع رسانی در بحران، چرا و چگونه؟
یکی از مهمترین نقش های رسانه در بحران، تعریف «امنیت» و تعیین «مرز» میان «امن» و «ناامن» است. بطور معمول شهروندان در بحران دچار ترس و اضطراب می شوند. آنان احساس می کنند که حیات روزمره آنان با «خطر» روبرو شده است؛ اما بطور دقیق نمی دانند این خطر چیست، چگونه آنان را تهدید کرده و تا چه اندازه واقعی و نزدیک است. شهروندان نیاز دارند تا بدانند بحران مذکور بطور دقیق چه زمانی، در چه مکانی و تا چه اندازه، زندگی آنان را مورد تهدید قرار می دهد تا بتوانند بر اساس آن تصمیم گیری نمایند که چه واکنشی از خود نشان دهند.
در بحران سیل اخیر، این مسئله بیش از پیش آشکار شد. بسیاری از شهروندان بایستی مکان زندگی خود را تخلیه می کردند و به مناطق امن می رفتند. در همین زمان بود که مشخص شد اطلاع رسانی بحران و شناساندن مناطق امن و نیازهای ساکنان به هنگام ترک منازل بسیار اهمیت دارد و در صورتی که این مهم در زمان مناسب و با سرعت صورت نپذیرد، می تواند خساراتی جبران ناپذیر برجای بگذارد. امروزه در میدان بحران، می توان گفت که شبکه های اجتماعی، سریعترین شیوه اطلاع رسانی و ارایه اطلاعات لازم به شهروندان هستند و به نظر می رسد مدیران بحران در کشور بایستی برای استفاده از این امکان، طرح و برنامه جدیدی بریزند.
** اطلاع رسانی در بحران، نیازمند امکانات فنی
با بروز بحران در یک منطقه، ممکن است امکانات ارتباطی به سرعت تخریب گردند. کابل های برق، شبکه های اینترنت، دکل های مخابراتی و سایر امکانات زیرساختی در زمان بروز بحران در معرض تهدید هستند. این مسئله می تواند باعث کندی در اطلاع رسانی یا قطع شدن راه های برقراری ارتباط با شهروندان حادثه دیده شود. از همین رو مدیران بحران بایستی برای مقابله با این وضعیت آمادگی لازم را داشته باشند. خوشبختانه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات توانست در بحران اخیر عملکرد خوبی از خود به جای بگذارد و با گسیل کردن امکاناتی همچون بالن ها ارتباطی، حداقل شبکه اینترنت و تلفن همراه را به سرعت در منطقه برقرار نماید. امری که توانست به اطلاع رسانی سریع و مناسب به شهروندان کمک نماید.
** مدیریت بحران و نقش رسانه های رسمی
در گذشته و با انحصار حداکثری رسانه های رسمی بر عرصه خبر رسانی در فضای بحران، مدیران بحران می توانستند مطمئن باشند تنها آنچه که می خواهند به گوش مخاطبانشان خواهد رسید. اما امروزه این امکان وجود ندارد. شبکه های اجتماعی، کانال های ماهواره ای و رسانه های غیر رسمی، می توانند به صورتی مستقل و بدون دخالت سایر سازمان ها، نقش خود را در اطلاع رسانی ایفا نمایند و بدین ترتیب کنترل رسانه ها و خبررسانی در میدان بحران، تنها به اختیار مدیران بحران نیست.
در عین حال در اینجا نقش رسانه های رسمی بسیار مهم است. به هر ترتیب رسانه های رسمی، همچنان انحصار انتشار اخبار رسمی و دولتی را عهده دارند و می توانند نقشی مهم در این عرصه ایفا نمایند. مدیران بحران بایستی توجه نمایند که در رساندن اخبار مربوط به یک بحران توسط رسانه های رسمی، بایستی ضمن مراعات وضعیت شکننده روانی افراد درگیر بحران، به صورتی شفاف و دقیق به شهروندان اطلاع دهند که آنان با چه خطراتی روبرو هستند و این خطر چقدر به آنان نزدیک است و بهتر است برای مواجه با آن، چه واکنشی از خود نشان دهند.
** رسانه ها و اعتماد شهروندان در زمان بحران
در عین حال مردم در زمانه بحران، تنها به سخن رسانه هایی که به آن اعتماد دارند، گوش می سپارند و صورتی که پاسخ سوالات آنان توسط یک رسانه به صورتی شفاف و دقیق داده شود، اعتماد آنان نسبت به رسانه مذکور، افزایش خواهد یافت. متاسفانه بسیاری از رسانه ها در زمان بحران تنها به دنبال افزایش مخاطبان خود هستند و هیچ اهمیتی به بیان حقیقت نمی دهند. گروهی دیگر از رسانه ها نیز تنها خواسته های کارفرمایان خود را اجرا می کنند و اخباری توسط این رسانه ها منتشر می شود که خواسته کارفرمای آنان است و از همین رو نمی توان انتظار داشت که چنین رسانه هایی به مسوولیت اجتماعی خود عمل نمایند. در عین حال در شرایط بحران، ممکن است رسانه ها نقش «تحریک کنندگی» نیز ایفا نمایند. نقشی که بطور حتم می تواند موجب تشدید بحران گردد.
**امید و مرزهای اخلاقی در روزنامه نگاری بحران
نکته بسیار مهم دیگر، گسترش رقابت های رسانه ای و سیاسی در میدان بحران است. در این میدان است که گاهی رسانه های موافق و مخالف مدیران جامعه، دست به تسویه حساب های گذشته می زنند و تلاش می کنند با تحریف واقعیت ها، مدیران را کارآمد یا ناکارآمد جلوه دهند و با قلب واقعیت، به اهداف سیاسی خود دست یابند. مسئله ای که در نهایت یک بازنده اصلی می خواهد و آن بازنده نیز مردم هستند؛ مردمی که در شرایط بحرانی بیش از هر چیز نیازمند «امید» هستند، امیدی که رقابت های رسانه ای به سرعت آن را از بین خواهد برد.
مدیران بحران در نهایت باید توجه کنند که شهروندان بحران زده، تنها با «امید به آینده» است که می توانند فشارهای روانی، اقتصادی و بهداشتی ناشی از بحران را پشت سر بگذارند. آنان نیازمند تزریق امید هستند و باید اطمینان خاطر پیدا نمایند که مدیران بحران، به اصطلاح «به فکر» آنان هستند و تلاش می کنند تا شرایط آنان دوباره به روز اول بازگردد. در غیر این صورت می توان انتظار داشت که اعتراض به شرایط، ناامیدی، مهاجرت، افزایش آسیب های اجتماعی و مانند آن، گریبانگیر جامعه بحران زده شود.
** اطلاع رسانی بحران و نقش خبرنگاران محلی
بطور معمول پس از بروز بحران، امکان دسترسی خبرنگاران حرفه ای به مناطق بحران زده دشوار خواهد شد. از همین رو است که رسانه های رسمی برای دستیابی به آخرین اخبار و اطلاعات مناطق بحران زده، چاره ای جز یاری جستن از خبرنگاران محلی و شهروند خبرنگاران ندارند. از همین رو برقراری ارتباط دایم و مستمر و آموزش دادن به خبرنگاران محلی برای یاری گرفتن از آنان در زمان بحران، ضرورتی است که اغلب نادیده گرفته می شود.
«اعتماد متقابل» کلید واژه برقراری ارتباط میان رسانه های رسمی و خبرنگاران محلی در زمان وقوع بحران است. اگر تا پیش از بحران، رسانه های رسمی نتوانند اعتماد لازم را میان خود و روزنامه نگاران محلی یا شهروند- خبرنگاران برقرار کنند، بطور حتم در زمان وقوع بحران نمی توانند از توانمندی آنان استفاده نمایند. از همین رو است که باید از همین امروز مدیران بحران و رسانه های رسمی برای اعتماد سازی و آموزش شهروند-خبرنگاران و خبرنگاران محلی اقدام نمایند تا آنان برای اطلاع رسانی در بحران طبیعی بعدی در کشور حادثه خیز ایران، آماده باشند.