plusresetminus
تاریخ انتشاريکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۳۴
کد مطلب : ۱۲۵۹۸

نقش منحصر‌به‌فرد دكتر توسلی

عباس عبدی*
دكتر توسلی نام نيك و منحصر‌به‌فردی را در حفظ و حراست از نهاد علم جامعه‌شناسی در ايران از خود به يادگار گذاشت.
نقش منحصر‌به‌فرد دكتر توسلی
اولين بار نام دكتر غلامعباس توسلي را در جريان نقدي كه به كتاب زمينه جامعه‌شناسي نوشته بود شنيدم، كتاب زمينه جامعه‌شناسي ترجمه و اقتباس دكتر اميرحسين آريانپور بود.

اين كتاب در سال 1344 منتشر شد و تا سال 1357، ده‌ها هزار نسخه از آن چاپ شد كه در نوع خود بي‌نظير است.

توجه به دكتر آريانپور و كتابش به گونه‌اي بود كه دانشجويان مهندسي و ديگر رشته‌هاي غير جامعه‌شناسي هم‌ كلاس‌هايش را مي‌رفتند و كتاب زمينه جامعه‌شناسي را داشتند و مي‌خواندند.

البته اين كتاب در اصل ماركسيستي نبود، دو استاد امريكايي آن را نوشته بودند به همين دليل هم مجوز چاپ گرفت. ولي تدوينش در قالب اقتباس و مقدمه متفاوت آريانپور معنا و مفهوم كتاب را تغيير داد.  

اين كتاب را مي‌توان مانيفست نگرش ماركسيستي به جامعه‌شناسي تغيير و تحول؛ البته در فضاي به‌ شدت سانسوري آن دوران دانست.

مانيفستي كه در زمان و مكان مناسب منتشر شد. به علاوه وجود فضاي سانسور عليه ماركسيسم به تنهايي براي جا انداختن حقانيت اين انديشه كفايت مي‌كرد.

به ياد آوريم كه نگرش راديكال سياسي از سال 1340 به بعد شكل گرفت و از آنجا كه جامعه‌شناسي نيز عموما دانشي معطوف به تغيير است، مي‌توانست نياز نظري و ضروري بودن اين تحول را پاسخ داده و تامين كند.

دو جريان طرفدار تغيير راديكال در جامعه ايران، مذهبي و ماركسيستي بودند، بنابراين هر دو نيازمند حمايت نظري و فكري براي اين خواست خود بودند.

دكتر آريانپور، پرچمدار تامين اين نياز در جريان ماركسيستي بود كه از طريق كلاس‌هاي درس، مقالات و كتاب‌ها به ويژه كتاب «زمينه جامعه‌شناسي» اين نقش را ايفا مي‌كرد.

در ميان گرايش مذهبي، دكتر شريعتي به عنوان جامعه‌شناس حضور داشت، ولي ادبيات او به نسبت دور از اين دانش بود.

وجه كلامي ديني و تهييجي آن بر اظهارات علمي وي غلبه داشت. در عمل كسي كه بتواند نگرش مذهبي‌هاي راديكال را در اين زمينه تامين و نمايندگي كند، وجود نداشت.

از سوي ديگر جامعه‌شناسي راديكال آن زمان كه متاثر از نگرش ماركسيستي بود، نه تنها عليه وضع موجود حكومت بود، بلكه به نوعي عليه دين هم بود به همين علت نوعي بدبيني نسبت به دانش جامعه‌شناسي نزد برخي از مذهبيون وجود داشت.  

بنابراين خواندن نقدي درباره كتاب زمينه جامعه‌شناسي از سوي آقاي توسلي كه استادي مذهبي شناخته مي‌شد و از دانشگاه معتبر سوربن فارغ‌التحصيل شده بود، اين احساس را ايجاد مي‌كرد كه تعارضات ميان مذهب و جامعه‌شناسي چندان هم جدي نيست. 

نام ايشان را براي دومين بار در سخنراني‌هاي مسجد قبا شنيدم و پاي صحبت‌شان نشستم كه ادبيات غالب ايشان در اين سخنراني‌ها به ادبيات و رويكرد ساير سخنرانان مذهبي نزديك شده بود و البته گريزي از آن نبود. 

دانش جامعه‌شناسي پس از انقلاب نيز تا حدي به زمينه‌اي براي مواجهه با جريان اصلي انقلاب تبديل شد به همين علت با بسته شدن دانشگاه‌ها، شاهد شكل‌گيري جرياني براي بازنگري در رشته‌ها و سرفصل‌هاي درسي هستيم.

اين جريان در حوزه علوم انساني و اجتماعي بسيار بسته و حتي خطرناك مي‌نمود و بيش از هر چيزي به رشته جامعه‌شناسي حساس بودند، علت هم روشن بود.

از يك طرف ذهنيتي كه نسبت به گذشته وجود داشت و كوشش‌هايي كه جهت همسويي جامعه‌شناسي و ماركسيسم و نيز ضديت آن با دين مي‌شد، بود.

از سوي ديگر واقعيت جامعه‌شناسي است كه هيچ پديده‌اي را مقدس و داراي ذاتي ازلي و ابدي نمي‌داند و همه را در قالب پديده‌هاي قابل تحول و تغيير بررسي مي‌كند و اين مخالف برخي مدعيان دين است كه آن را امر ثابتي مي‌دانند.

بالاخره اينكه كمتر كساني با گرايش‌هاي مذهبي رسمي در اين زمينه تحصيلات عالي داشتند و در مجموع شرايط فراهم بود كه ضربه اساسي به دانش مهم جامعه‌شناسي وارد و از گردونه دانشگاه‌ها حذف شود ولي حضور برخي افراد و به‌طور مشخص دكتر توسلي در ستاد انقلاب فرهنگي نقش مهمي در حفظ اين دانش در نظام آموزش عالي كشور داشت.

اگر چه در فضاي آن زمان برخي كوشيدند كه تحت عنوان جامعه‌شناسي اسلامي! به نوعي با اين دانش مقابله كنند، ولي اين كوشش چندان موثر نبود. كتابي كه هم تحت اين عنوان منتشر كردند، نه جامعه‌شناسي بود و نه حتي اسلامي!

از اين‌رو به سرعت به محاق رفت و طولي نكشيد كه جامعه‌شناسي مسير خود را پيدا كرد و به بالندگي نسبي رسيد.  دكتر توسلي نقش مهم ديگري را هم به عنوان مكمل ايفا كرد كه تاسيس انجمن جامعه‌شناسي ايران بود.

اين انجمني است كه به عنوان انجمن علمي برتر ايران شناخته شده و در سال 1370 و با كوشش تعدادي از جامعه‌شناسان از جمله دكتر توسلي، دكتر عبداللهي و... تاسيس شد.

در اين ميان دكتر توسلي به واسطه اعتبار شخصي نقش مهمي داشت و به عنوان يكي از اعضاي اوليه هيات مديره انجمن انتخاب و سپس براي دو دوره رييس هيات مديره بودند و شكل‌گيري انجمن در دوره رياست وي رخ داد.

دكتر توسلي بيش از ده سال بود كه به علت بيماري توان گذشته را نداشت، ولي عشق و علاقه او به حضور در نشست‌هاي علمي و صنفي باعث مي‌شد كه حتي براي گوش كردن و حضور هم كه شده با زحمت فراوان در اين نشست‌ها حاضر شود.

بارها ديده شد كه به وسيله اعضاي خانواده محترم‌شان به اين جلسات آورده مي‌شوند و اين براي افزايش روحيه و تعهد اعضا و جامعه‌شناسان جوان بسيار مهم و اثرگذار بود.

وي به معناي دقيق كلمه تعهدي عميق به اين دانش و رشته علمي داشت. دكتر توسلي نام نيك و منحصر‌به‌فردي را در حفظ و حراست از نهاد علم جامعه‌شناسي در ايران از خود به يادگار گذاشت. روحش شاد.

*روزنامه نگار ارشد و تحلیل گر مسائل سیاسی اجتماعی

انتهای پیام/*
۲
مرجع : اعتماد
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما