به نظر می رسد شورای نگهبان نيز مترصد اين است که با جامعه زنان همراهی داشته باشد. نبايد اين طيف به دليل زن بودن ردصلاحيت شوند. ما اين بحث را درمورد خبرگان رهبري نيز داريم و در اين جامعه نيز زنان حق کانديداتوری ندارند.
غيرممکن نيست که خانمي کانديدا شده و وارد عرصه انتخابات شود و براي رياستجمهوري کار کند. اين ظرفيت در زنان سياسي جامعه ما وجود دارد و آنها ميتوانند خود را مطرح کنند و کانديدا شوند حال اينکه راي بياورند يا نه؛ اين به اقبال مردم برميگردد که چقدر از اين وضعيت استقبال کنند. البته به نظر من اين اقبال در جامعه ما وجود دارد چون هم تجربه جديدي براي جامعه و مردم است.
اين فکر کمکم در اذهان رشد ميکند که مديريت زنان اگرچه مورد سوال قرار ميگيرد ولي به لحاظ عملکردي توانايي پيشبرد اهدافي را که براي خودشان ترسيم کردهاند يا قانون به آنها القا کرده است و بيان شده و اينکه سياستهاي کلي نظام از آن حرف ميزند حرکت خوبي وجود دارد.
از اين رو من فکر ميکنم اگر خانمهايي باشند که کانديدا شوند، همانطور که قبلا هم از اين حرف زده بوديم و خانم اعظم طالقاني اين شجاعت را داشت که پيش بيايد و کانديدا شود و اين سد را شکستند باز هم ميتواند چنين مواردي ديده شود.
به نظر ميرسد شوراي نگهبان نيز مترصد اين است که با جامعه زنان همراهي داشته باشد. نبايد اين طيف به دليل زن بودن ردصلاحيت شوند. ما اين بحث را درمورد خبرگان رهبري نيز داريم و در اين جامعه نيز زنان حق کانديداتوري ندارند.
اول گفته شد اجتهاد و امتحان و... و دو سه زن با فشار و جهتگيري زنان ديگر وارد مساله شدند چون به آنها گفته شد شما که مجتهده هستيد برويد و ببينيد حاصل چه ميشود؟ حاصل اين شد که تهديد شدند که اگر بخواهيد بياييد و امتحان بدهيد ما شما را نميپذيريم.
بنابراين اگر ملاک عمل براي شوراي نگهبان نبايد اين باشد که چهره سياسي و رجل سياسي را انتخاب کنند ميتوانيم اين ويژگيها را در مورد خانمها نيز بار کنيم و چهرههاي سياسي شناختهشدهاي با مواضع روشن باشند و در عرصههاي مديريتي شناختهشده هستند.
چنين خانمهايي در جامعه وجود دارند اگر شوراي نگهبان همراهي کند و به زنان جامعه اجازه حضور بدهد صداي آنان نيز به گوش ميرسد.
اگر اين ظرفيت فراهم شود، در بين برخي از بانوان توانايي وجود دارد و ميتوان تعريف رجل سياسي را بر آنها بار کرد و نه شرع و نه عرف هيچيک اين مساله را رد نميکنند و يک زن ميتواند در مقام رياستجمهوري قرار بگيرد.
اين ظرفيت وجود دارد و ما خانمهايي با اعتمادبهنفس داريم. اين زنان فکر ميکنند ميتوانند يک جامعه را اداره کنند و ميدانند کم از مرداني که امروز در جامعه رئيسجمهور و وزير و مسئول و تصميمگيرنده هستند، نخواهند داشت.
من ميدانم چنين زناني در جامعه ما وجود دارند و به تمام کساني که انتخاب خواهند شد پيشنهاد ميکنم حتما معاون اول خود را از بين زنان انتخاب کنند.
اگر تاکنون چنين فرصتي در جامعه و شوراي نگهبان به زنان داده نشده است رئيسجمهور بعدي سعي کند خانمي را بهعنوان نفر دوم دولت معرفي کند، همين رفتارها به بروز و ظهور ظرفيتها و تواناييهاي خانمها در جامعه کمک ميکند.