اگر اروپايیها و چين و روسيه همچنان بر موضع مخالف خود با آمريکا باقی بمانند؛ آمريکايیها در 20 سپتامبر نيز کاری از پيش نخواهند برد و شايد تنها بيانيههای بیارزشی صادر و برخی کشورهای نه چندان موثر نيز از آن حمايت کنند.
آمريکا که پيش از اين تحريمهاي اقتصادي و تسليحاتي عليه ايران انجام داده درصدد پيگيري و تمديد اين تحريمهاست. البته آنها در مورد اروپاييها نيز چندان موضع دوستانهاي اتخاذ نکردهاند.
نمونه اين موضوع را ميتوان در انتقاد اخير آنها از موضعگيري فرانسه در خصوص برجام مشاهده کرد. بااينحال اروپاييها همچنان به برجام اميدوارند و به همين دليل است که در اظهاراتشان از پايبندي به برجام و لزوم حفظ اين توافق صحبت ميکنند.
مشکل اين توافق آمريکاست و اگر آنها به اين توافق پايبند ميماندند شاهد چنين مشکلاتي بهخصوص در بازگشت تحريمهاي يکجانبه نبوديم. البته اگر اتحاديه اروپا مواضعي براي جلب سرمايهگذاري در ايران در چارچوب برجام داشته باشد و آن را عملياتي کند مسلما براي اقتصاد ايران موفقيت بالايي خواهد بود.
اما بايد اين مساله را نيز در نظر بگيريم که آنها هم تا حدودي نظرات آمريکا را لحاظ ميکنند و ملاحظاتي را در نظر ميگيرند. البته بحث انتخابات پيشروي آمريکا نيز در ميان است و ترامپ تلاش ميکند به هر نحوي که شده برگ برندهاي براي اين انتخابات داشته باشد.
هرچند که خود او گفته پس از پيروزي در انتخابات با اين ايران وارد مذاکره خواهد شد. حال مشخص نيست که اين گفته وي جنبه تبليغاتي دارد يا برنامهاي براي پس از پيروزي در انتخابات رياستجمهوري دارد.
در شرايط فعلي مساله ايران فشار تحريمهاي آمريکاست که به لحاظ اقتصادي کشور را با مشکل مواجه کرده است.
از اين رو اگر اروپا بهصورت جدي و عملي نه صرفا در بيانيه و سخنراني به تعهدات خود در برجام بازگردد و شرکتهايي که در آغاز برجام براي سرمايهگذاري در ايران قرارداد بسته بودند و پس از تحريم آمريکا همه رفتند بازگردند به احياي آنچه قرار بود انجام دهند همت گمارند ميتوان اميدوار بود که اروپا ميخواهد بهطور جديتري در مقابل آمريکا ايستادگي کند.
اما اگر اروپا رويهاي که تاکنون پيش گرفته را ادامه دهد و آمريکاييها نيز بر موضع خود باقي بمانند شرايط پيچيدهتر خواهد شد و بايد منتظر واکنش مقامات کشورمان باشيم.
البته رويکرد چند وقت گذشته اروپاييها در عدم همراهي آمريکا ميتواند نقطه روشن و اميدبخشي به حساب بيايد و سبب خواهد شد که آمريکا هم نتواند اهداف از پيش تعيين کرده خود را پيش ببرد و به فکر اهداف ثانويه باشد.
البته اقدام و درخواست آمريکاييها براي بازگردان تحريمهاي بينالمللي اساسا فاقد وجاهت قانوني است. چراکه آنها به توافق و قطعنامهاي اشاره ميکنند که اساسا حقي در آن ندارند.
آمريکا با خروج خود از برجام رسما حقوق خود در اين توافقنامه را از دست داده و اکنون نميتواند از حقوق داخل برجام و حتي قطعنامه 2231 استفاده کند.
از سوي ديگر، آمريکا بارها خلاف برجام عمل کرده و در نهايت هم با اعمال تحريمهاي يکجانبه رسما توافق را زير پا گذاشته و چيزي براي دفاع از خود باقي نگذاشته است.
يکي از اصول برجام که همه طرفها نيز بدان معترفند اين بود که تحريمهاي بينالمللي عليه ايران برداشته شود اما آمريکا نهتنها تحريمهاي خود را برنداشت بلکه با خروجش از برجام تحريمهاي سنگينتري را بر ايران تحميل کرد.
لذا اگر اروپاييها و چين و روسيه همچنان بر موضع مخالف خود با آمريکا باقي بمانند؛ آمريکاييها در 20 سپتامبر نيز کاري از پيش نخواهند برد و شايد تنها بيانيههاي بيارزشي صادر و برخي کشورهاي نه چندان موثر نيز از آن حمايت کنند.