plusresetminus
تاریخ انتشارسه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۸
کد مطلب : ۱۱۸۴۹

غایب بزرگ بازار سرمایه

منصور بیطرف*
افرادی وارد بازار سهام شده‌اند که کوچکترین شناختی از این بازار و ریسک‌های آن ندارند. حتی یادمان نمی‌رود که در اوایل امسال تعداد زیادی از کارشناسان همواره این هشدار را به مردم و حتی دولت می‌دادند که نوع تبلیغ برای ورود مردم به بورس مخاطرات آتی دارد زیرا این بازار، امسال ظرفیت آن را ندارد که بتواند سودی بالاتر از بازارهای دیگر به مردم بدهد.
غایب بزرگ بازار سرمایه
بازار سهام در چند هفته اخیر نوساناتی داشته است . این نوسانات نه تنها سهامداران خرد بلکه سهامداران عمده را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است و در این میان دولتمردان به نوبه خود توصیه‌هایی برای آرامش بخشیدن به بازار کرده‌اند به طوری که رئیس کل بانک مرکزی به شرکت‌های تابعه بانک‌ها گفت که نقش بازارسازها را در این بازار ایفا کنند همچنین وزیر امور اقتصادی تقاضا می‌کند که اظهار نظرهای سیاسی در خصوص بازار نکنند تا بازار به هم نریزد.

اگر نگاهی به آمار چند هفته گذشته این بازار بیندازیم متوجه می‌شویم که طی دو هفته گذشته حقوقی‌ها بنا به تکلیفی که دولت بر عهده آنها گذاشته بود با تمامی توان خود وارد بازار شده‌اند تا مانع ریزش قیمت‌ها و شاخص‌ها شوند اما در واقع زور آنها در مقابل حقیقی‌ها نچربیده است و حقیقی‌ها بنا به یک تعریفی که متناسب با بازار سرمایه تعریف شده است – شاخص ترس و طمع – همچنان مانع بازارسازی‌هایی که حقوقی‌ها به‌دنبال آن هستند می‌شوند.

مدت زمان زیادی از تعریف شاخص «ترس و طمع» نگذشته است. در واقع این شاخص توسط «سی‌ان‌ان مانی»بسط و توسعه یافته است.

در مبانی تئوری، از این شاخص می‌توان برای سنجش قیمت منصفانه سهام در بازار استفاده کرد. اما تعریف این شاخص در طی زمان عمق زیادی یافته است.

در اصل، همواره فرض بر این است که در بازار سهام آنچه که در میان سهامداران خرد و حتی سهامداران عمده عمل نمی‌کند، «منطق» است و آنچه که عمل می‌کند «احساسات»است؛ زمانی که قیمت سهام یک شرکت رو به نزول است سهامداران آن برای آن‌که از زیان بیشتری آسیب نبینند (ترس) برای فروش سهام خود به صف می‌شوند (این همان چیزی است که در اقتصاد رفتاری آن را به «رفتار گله‌وار» منتسب می‌کنند) تا از حداقل سود برخوردار شوند.

ما در این روزها شاهد همین رفتار در بازار سهام هستیم. شاید از همان زمان که برخی تبلیغ بازار سهام را می‌کردند، به طوری که طی یکسال تعداد کدهای بورسی در کشور از حدود 9 میلیون به 51 میلیون رسید، یعنی یک رشد 5.6 برابر و در همان اوضاع و احوال هم دولت اقدام به عرضه سهام شرکت‌های خود در بورس می‌کرد، هشدارهای زیادی داده شد که مراقب عرضه‌ها و رفتارها در بازار باشیم.

زیرا افرادی وارد بازار سهام شده‌اند که کوچکترین شناختی از این بازار و ریسک‌های آن ندارند. حتی یادمان نمی‌رود که در اوایل امسال تعداد زیادی از کارشناسان همواره این هشدار را به مردم و حتی دولت می‌دادند که نوع تبلیغ برای ورود مردم به بورس مخاطرات آتی دارد زیرا این بازار، امسال ظرفیت آن را ندارد که بتواند سودی بالاتر از بازارهای دیگر به مردم بدهد.

اما از آنجا که در گزارش‌های اقتصادی که منتشر می‌شد سود بازار سهام طی سال گذشته خیلی بیشتر از طلا و ارز بود و از آنجا که نرخ سود سپرده‌های بانکی تقریباً کمتر از نرخ تورم بود، این خود مشوق و محرکی برای هجوم مردم به بازار سهام شده بود (طمع). اما در این میان چه چیزی یا چه عاملی می‌بایست به عنوان ابزار کنترل‌کننده رفتار مردم به کار گرفته می‌شد؟

بدون شک تحلیلگران رفتاری به این خصلت مردم و نیز رفتار بازار پی برده بودند ولی در این میان عامل متعادل‌کننده‌ای وجود نداشت که سیاستگذاران بتوانند از آن برای متعادل کردن بازار استفاده کنند. این بازار یک غایب بزرگ داشت و دارد و این غایب بزرگ همان بازار موازی نرخ سود بانکی بود.

در اصل آن‌طور که از رفتار مردم تحلیل می‌شود، آنها در مرحله اول خواهان حفظ ارزش پول خود هستند (ترس از دست رفتن قدرت خرید) ودر مرحله بعد به‌دنبال سود (طمع در بالا رفتن ارزش دارایی). سیاستگذاران اقتصادی می‌توانند با این دو پارامتر بازی کنند؛ بازی‌ای که آرامش را به بازار برگرداند.‌

*روزنامه نگار ارشد و تحلیلگر مسائل اقتصادی 

انتهای پیام/*
۱
مرجع : ایران
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما