plusresetminus
تاریخ انتشارپنجشنبه ۶ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۸
کد مطلب : ۱۱۶۴۸

غلبه «مکتب عاشورا»

کورش شجاعی
حسین علیه السلام که نماد حق و حقیقت، اسوه آزادگی و مروت و روح دین و اساس عزت و شرف و جان نماز و قرآن ناطق است هرگز به ذلت تن نداد و برای در اهتزاز ماندن پرچم حق، اصلاح امت جد بزرگوارش و احیای امر به معروف و زنده کردن ارزش های دینی و انسانی در مقابل ظلم و فساد و طاغوت و حاکم فساد و جائر ایستاد.
غلبه «مکتب عاشورا»
خون برترین و پاک ترین اولاد آدم را به ناجوانمردانه ترین وجه بر زمین ریختند تا دیگر نام و یاد و نشانی از حسین علیه السلام و راه و مرام و منش او که همان سنت نبوی و احیای ارزش های انسانی و دینی بود باقی نماند.

فرزند دخت ختم المرسلین، اشرف و اعظم پیامبران و آخرین نیوشنده وحی الهی را به مسلخ بردند تا جلوه اتّم انسانیت، دین داری، مروت و آزادگی را در خون بغلتانند و پس از آن کسی را جرئت دم زدن از حق و حقیقت و مقابله با ظلم و باطل نباشد.

حسین را که مردمان، بسیار بر دوش پیامبر عظیم الشأن دیده بودند و شنیده بودند که حبیب خدا فرزندان علی(ع) و زهرا(س) را، «حَسَنین» را «سید جوانان اهل بهشت» می خواند حالا فقط پنجاه سال پس از رحلت حضرت مصطفی، حرمت شکستند و لشکری چند ده هزار نفری در مقابلش آراستند و چه لشکری؟!

لشکری مجتمع از به ظاهر مسلمانان که نماز می خواندند و قرآن هم، اما جهالت، دنیاپرستی، خشک مغزی، کوردلی و جدایی از روح دین و سنت نبوی و عترت پیامبر از اینان چه لشکری که نساخت؟!

لشکری تشنه خون، آن هم خون حجت خدا، خون فرزند حضرت حبیب ا...، خون فرزند علی مرتضی و فاطمه زهرا، بلکه ثارا... لشکری که برخی شان برای غنیمت! برخی شان به خاطر ترس از حاکمیت، برخی از سر جهالت، برخی شان به خاطر تطمیع، فرمانده شان به طمع حکومت ری و عده ای شان به خیال رفتن به بهشت! بر سید جوانان اهل بهشت شمشیر کشیدند!

اما فرمانده اصلی و کسی که دستور جمع آوری این لشکر را داد، یزید بود که پدرش معاویه پسر ابوسفیان بزرگ ترین و کینه ورزترین دشمن پیامبر و اسلام آوردنش «صوری»، مادرش، «هند» که در جنگ اُحد، جگر حمزه، عموی بزرگوار و تکیه گاه پیامبر را به دندان کشید.

همان یزید که حتی مثل پدر، حفظ ظاهر نمی کرد و آشکارا به فسق و فجور می پرداخت و حالا از پس بی توجهی برخی به آن همه سفارش پیامبر و خصوصا نادیده گرفتن ابلاغ آن امر الهی در غدیر خم که حضرت باری تعالی آن را مرادف رسالت خاتم النبیین ذکر فرمود و از پس تبدیل ولایت و امامت به خلافت در سقیفه و سپس تبدیل خلافت به سلطنت توسط معاویه، کسی مانند یزید بر منبر و جایگاه پیامبر، آن اشرف و اعظم پیامبران نشسته و این خبیث‌ترین و ناپاک ترین و ظالم ترین افراد به بهانه بیعت نکردن امام حسین (ع)، این پاک ترین و والاترین انسان و فرزند رسول خاتم و حجت خدا را بین دو راهی تن به ذلت دادن و بیعت با نماد باطل و ناپاکی و ظلم یا کشته شدن مخیّر می کند.

و اما حسین علیه السلام که نماد حق و حقیقت، اسوه آزادگی و مروت و روح دین و اساس عزت و شرف و جان نماز و قرآن ناطق است هرگز به ذلت تن نداد و برای در اهتزاز ماندن پرچم حق، اصلاح امت جد بزرگوارش و احیای امر به معروف و زنده کردن ارزش های دینی و انسانی در مقابل ظلم و فساد و طاغوت و حاکم فساد و جائر ایستاد.

امام حسین علیه السلام با تعداد یاران اندک که شمارشان به یک صد تن هم نمی رسید اما ایمانشان و وفاداری شان به حق و حقیقت و باورشان به قرآن به عنوان «ثقل اکبر» و میثاقشان با اهل بیت و عترت پیامبر به عنوان «ثقل اصغر» از کوه ها استوارتر بود در مقابل لشکر چند ده هزار نفری به ظاهر مسلمان اما جاهل، ظالم، ستمگر، کوردل و دنیاپرست ایستادند و خون دادند تا اسلام راستین زنده بماند و سنت نبوی و ارزش های دینی وانسانی احیا شود تا حق جلوه‌گر و باطل رسوا شود و آزادگی و عزت و شرف جان بگیرد و چنین شد که قیام و کربلا و عاشورای حسین و یارانش به فرهنگ و مکتب حسینی تبدیل و «تمدن ساز» شد و امروز پس از گذشت حدود 1400 سال از آن تلخ ترین واقعه تاریخی علی رغم خواست تمامی اهل باطل و یزیدیان تاریخ، نور وجود حسین که همانا تجلی نور حق و حقیقت خداوند علیّ اعلی است در جهان پرفروغ و متجلی باشد و نام و یاد و راه فرزند رسول ختمی مرتبت همان گونه که حضرتش فرمود «چراغ راه» و «سفینه نجات» باشد برای رهیدن از چنگال ذلت و اسارت دنیاپرستی و جهل و کژاندیشی و رسیدن انسان به اوج آزادگی و عزت و شرف و کمال و سعادت واقعی یعنی بندگی و عبودیت حق تعالی.

اللهم ارزقنا شفاعة الحسین یوم الورود

انتهای پیام/*
۳
مرجع : خراسان
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما