دیکتاتوری دو حزبی جمهوریخواهان و دموکراتها بر مبنای منافع گروهی بنا نهاده شده که قاعدتاً بخشی از مردم، تحت پوشش این منافع قرار میگیرند.
درحالیکه کمتر از 80 روز به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سوم نوامبر (13 آبان) سال جاری باقیمانده، رقابتهای انتخاباتی وارد مراحل جدیدی شده است. «دونالد ترامپ» در تازهترین اظهارات شاذ خود مدعی شده که اگر رأی نیاورد، به این معناست که در انتخابات تقلب شده است.
عمده نگرانی وی از این است که فرایند مشارکت مردم در انتخابات، از حضور در پای صندوقهای رأی به رأیدهی پستی و غیابی تغییر شکل دهد. ترامپ در چند سخنرانی اخیر خود مدعی شده که احتمال تقلب در این روش بسیار بالاست اما واقعیت این است که انتخابات غیابی به دلیل سهولت، باعث افزایش مشارکت قشر خاکستری و مخالفانش میشود که به هر دلیلی حاضر نیستند پای صندوقهای رأی بیایند.
نگرانی او تا جایی است که در فروردین سال جاری صراحتاً اعلام کرد رأیگیری پستی با پایان عمر سیاسی حزب جمهوریخواه مترادف است، چراکه طرفداران این حزب، معمولاً نسبت به دموکراتها حضور پررنگتری در انتخابات دارند و اگر رأیگیری پستی کلید بخورد، میزان آرای رقیبش به شکل محسوسی افزایش خواهد یافت.
این روش رأیگیری، معمولاً سالمتر از روش سنتی حضور در پای صندوقهاست. در دو دهه گذشته، بیش از 250 میلیون رأی پستی در سراسر آمریکا داده شده و تنها 143 شکایت از این شیوه به ثبت رسیده است.
از طرفی، دموکراتها سلامتی مردم و جلوگیری از شیوع بیشتر ویروس کرونا را بهانه برگزاری انتخابات به روش پستی قرار دادهاند تا بلکه پس از شکست سنگین در استیضاح ترامپ، او را به این شیوه از میدان به در کنند.
«نانسی پلوسی»، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا از حامیان مهم این طرح است و دلیل آورده که حتی اعضای خانواده ترامپ بهویژه پسر وی، خواستار برگزاری انتخابات در کالیفرنیا به روش پستی شده بودند.
از سوی دیگر، دموکراتها تلاش میکنند که از ترامپ، چهرهای نژادپرست بسازند و با انتصاب «کامالا هریس» بهعنوان معاون «جو بایدن»، به جامعه متشتت دموکرات این پیام را بدهند که حامی حقوق زنان و اقلیتها هستند.
درست است که اکثریت زنان و سیاهپوستان در دورههای گذشته به دموکراتها رأی دادهاند اما این بدان معنا نیست که دموکراتها عملکرد بهتری داشتهاند.
کامالا هریس، یک آمریکایی دو رگه است که پرونده سیاهی در لاپوشانی جرائم پلیس به هنگام تصدی مسئولیت دادستانی منطقه سانفرانسیسکو داشته است.
هریس پس از آن، دادستان ایالت کالیفرنیا شد و در منصب جدید نیز نسبت به تخلفات پلیس چشمپوشی کرد.
این در حالی است که بایدن او را بهعنوان نماد حمایت از اقلیتها و زنان قرار داده ولی مواردی در کارنامه او وجود دارد که نشان میدهد، نامزد رسمی حزب دموکرات تنها به دنبال خودنمایی و جلب آرای بیشتر است و اساساً اعتقادی به رفع تبعیض و نابرابریها ندارد.
حزب متبوع بایدن به سیاستهای جمهوریخواهان میتازد اما دموکراتها نیز همچون حزب رقیب، به تنها چیزی که فکر نمیکنند منافع عمومی است.
اکثر حامیان ترامپ، سفیدپوستان فاقد تحصیلات دانشگاهی، روستاییان، تولیدکنندگان و فروشندگان سلاح و جامعه مذهبی نژادپرست این کشور هستند، حالآنکه طیف غالب طرفداران بایدن را منحرفین جنسی، زنان و سیاهپوستان تشکیل میدهند.
در حقیقت، هیچیک از این دو حزب، نگاه عام به همه مردم این کشور ندارند و تنها به منافع گروهی خود میاندیشند.
به بیان دیگر، دیکتاتوری دو حزبی جمهوریخواهان و دموکراتها بر مبنای منافع گروهی بنا نهاده شده که قاعدتاً بخشی از مردم، تحت پوشش این منافع قرار میگیرند.
علاوه بر این، لابیهای قدرتمند در هر برههای به نامزد یک طیف تمایل نشان میدهند و بسته به اینکه با او به توافق برسند، مشخص میکنند که چه کسی از شانس بیشتری برای پیروزی در رقابتها برخوردار است.
ترامپ اکنون از حمایت دو لابی پرنفوذ ریاض و تلآویو برخوردار است و تا زمانی که به وعدههای خود به این دو، پایبند باشد، حضور او در قدرت تضمینشده است.
بنابراین، برگزاری انتخابات در آمریکا را میتوان تنها یک پوشش برای دموکراسینمایی برشمرد، نه بیشتر.
در حال حاضر، انتقادهای بسیار جدی نسبت به فرایند انتخاباتی وجود دارد چون آرای مستقیم مردم تأثیری در راه یافتن یا ناکام ماندن نامزدها ندارند و رئیسجمهور از طریق مجمع گزینندگان یا کالجهای انتخاباتی، مجوز ورود به کاخ سفید را اخذ میکند.
با این روش نامشخص و غیرقابلپیشبینی، اساساً سیستم حاکمیت آمریکا بر مبنای دموکراسی بنا نهاده نشده و این لابیها هستند که رئیسجمهور را انتخاب میکنند.
نامزدهای حزب دموکرات و جمهوریخواه بهجای اینکه به این موضوع زیربنایی و مواردی از این دست بپردازند، شوهای انتخاباتی با هدف سرگرم کردن و تحت تأثیر قرار دادن رأیدهندگان را روی صحنه میبرند و عامدانه به تحمیق مردم میپردازند.
افزون بر این، در جریان اعتراضات ضدنژادپرستی نیز شاهد بودیم دموکراتها تلاش کردند با اهداف انتخاباتی از آب گلآلود ماهی بگیرند، حالآنکه مشابه این حوادث در دوره اوباما و پیش از آن در زمان حضور رؤسای جمهور دموکرات نیز رخ داد.
در واقع، هر دو حزب مطرح آمریکا در رساندن جامعه این کشور به سطح انفجار خشم عمومی پس از قتل وحشیانه «جورج فلوید» کاملاً دخیل بوده و متهم کردن جمهوریخواهان، چیزی جز «وقاحت سیاسی» از سوی دموکراتها نیست، چراکه سگ زرد برادر شغال است.
وجه تمایز این دوره از رقابتهای انتخاباتی این است که با اعتراضات بسیار گسترده و بیسابقه علیه تبعیض نژادی، اقتصادی، فرهنگی و ... و همچنین نمایش عظیمی از فروپاشی کلان نظام سلامت این کشور در مواجهه با کرونا مصادف بود و هر دو حزب بدون اینکه متوجه باشند، از رهگذر تخریب یکدیگر، در حقیقت در حال زدن ریشه آمریکا هستند.
جامعه آمریکایی پس از اعتراضات اخیر، احساس ناامنی شدید میکند و با توجه به مسلح بودن اکثریت قریب بهاتفاق افراد این کشور، چنانچه امنیت برقرار نشود – که نمیشود- میتوان انتظار داشت که حداکثر یک دهه دیگر، اعتراض مردم به جنگ داخلی تبدیلشده و سردمدار دموکراسی را به قهقرا ببرد.