حمله داخلی به دستگاه دیپلماسی و ایراد تهمت و توهین به آن نه تنها به معنای پائین کشیدن یکی از مهمترین سمبلهای اقتدار و اتحاد کشور در چشم ناظران بیرونی است بلکه مجوزی برای تعرض به آن نیز در حوزههای دیگر محسوب میشود.
در عرصه جهانی وقتی از قدرت نظامهای ســـــیاسی صــــحبت میشود بیش از هر چیز، این قدرت معطوف به دو حوزه در ساختارهای این نـــظامهــاســــت؛ حوزه نظامی و حوزه دیپلماســــی.
در واقع حتی وقتی از مؤلفههای مختلف قدرت مانند قدرت اقتصادی و قدرت فرهنگی نیز یاد میکنیم نباید از یاد ببریم که بدون داشتن نیروی نظامی و دیپلماتیک قوی، امکان نفوذ بخشیدن و اعمال این بخشهای قدرت نیز کاهش پیدا میکند.
در این بین سیاست خارجی در واقع محل بروز و عملیاتی شدن تمام توافقات داخلی یک نظام سیاسی در عرصه بینالمللی است یعنی جایی که تمامیت محتوای استراتژیک و تاکتیکی یک نظام سیاسی در نسبت با دیگر بازیگران عرصه بینالمللی به اجرا در میآید.
بنابراین بسیار طبیعی است که بازیگران ریز و درشت جهان برای نگاه به هر کشوری پیش از هر چیز متوجه دستگاه سیاست خارجی آن باشند و از همین رو شأنیت این دستگاه و نهاد بیش و پیش از هر عامل دیگری میتواند زاویه و جنس نگاه به جایگاه، موقعیت و قدرت کشورها و دولتها را بسازد.
همه اینها به این معنا است که رفتار و برخورد با دستگاه دیپلماسی در هر کشوری ظرافت و دقتی را میطلبد که متفاوت از دستگاههای دیگر در همان نظام سیاسی است.
با این مقدمه باید به یک اصل حیاتی در تمام نظامهای سیاسی اشاره کرد و آن هم اینکه «عرصه دیپلماسی محل جدالهای حزبی و جناحی داخلی نیست.»
مع الاسف این اصل خصوصاً در سالهای اخیر به کرات در کشور ما مورد تعرض قرار گرفته و حتی در مقاطعی اهداف و برنامههای دیپلماتیک ما وجهالمصالحه یا گروگان دعواهای داخلی شده است.
اتفاقی که دو حاصل را در پی دارد؛ از یک سو چنین وضعیتی تمرکز دستگاه دیپلماسی را برای پیگیری وظایف و طراحی دقیقتر برنامههایش از بین میبرد و از سوی دیگر تصویر و جایگاه دستگاه دیپلماسی کشور را در نگاه رقبا و بازیگران بینالمللی مخدوش میکند.
به عبارتی حمله داخلی به دستگاه دیپلماسی و ایراد تهمت و توهین به آن نه تنها به معنای پائین کشیدن یکی از مهمترین سمبلهای اقتدار و اتحاد کشور در چشم ناظران بیرونی است بلکه مجوزی برای تعرض به آن نیز در حوزههای دیگر محسوب میشود.
بر همین اساس است که حتی در آزادترین کشورهای جهان نیز حداقل سیاستمداران و مقامات رسمی فارغ از تفاوت نظرهایی که دارند سعی میکنند تا در نوع طرح انتقادات در قبال دستگاه دیپلماسی ملی خود با دقت خاصی عمل کنند.
برای فضای داخلی ایران نیز هیچ شکی وجود ندارد که طرح انتقادات و بیان نقطه نظرات مختلف درباره تلاشهای دیپلماتیک و عملکرد دستگاه وزارت خارجه حقی است که نه فقط برای سیاسیون و نمایندگان مجلس، بلکه برای تک تک شهروندان وجود دارد و باید از آن حفاظت شود.
اما در کنار این حق مسأله حفظ حریم و جایگاه دستگاه دیپلماسی نیز اهمیت دارد. حرمتی که به نظر میرسد در جلسه اخیر مجلس با آقای ظریف رعایت نشد.
اما مسأله این است که رفتارهای صورت گرفته در آن روز فارغ از بحث تعرض به جایگاه وزارت خارجه، با شأن و شخصیت مجلس به عنوان نهاد نمایندگی ملت نیز همخوانی نداشت و از این نظر نیز باعث تأسف دو چندان بود.
اگر خیابانی کردن هر نوع انتقاد و مسألهای در کشور محل ایراد نباشد، این موضوع از دو جهت برای سیاست خارجی محل عیب است؛ اول به لحاظ جوانب مختلف تخصصی، فنی و پیچیده موضوعات مختلف سیاست خارجی و دوم از حیث محرمانگی موجود در خیلی از مسائل.
جدای از اینها باید متذکر شد که حوزه سیاست خارجی به عنوان سمبل قدرت سیاسی یک کشور بیش از همه حوزههای دیگر نیازمند تقویت عنصر وفاق ملی است.
آن هم در شرایطی که معادلات شکل گرفته در منطقه ما با تلاش برخی بازیگران فرامنطقهای از حالت یک «جنگ سیاسی» در حال تغییر فاز به یک «جنگ امنیتی» است و در این وضعیت تضعیف یا تخریب دستگاه دیپلماسی نتیجهای جز کاهش قدرت ابتکار عمل در پی نخواهد داشت.