رئیسجمهور آمریکا در سخنرانی خود به مناسبت روز چهارم جولای، کلیدواژه «پایان آمریکا» را مطرح کرد که در نوع خود بینظیر است.
1. روز استقلال در همه کشورها فرصتی است تا افتخارات، ازجانگذشتگیها و همه آنچه باعث غرور ملی شده، مورد بازخوانی و یادبود قرار گیرد اما این روز در آمریکا معنا و مفهوم متفاوتی داشت. معترضین به قتل «جورج فلوید» به دست پلیس نژادپرست و خشن آمریکا که حدود 35 روز است، خیابانها را به عرصهای برای نشان دادن خشم خود از حاکمیت تبدیل کردهاند، در سالروز استقلال این کشور (4 جولای)، نمادهای تاریخی و ملی این کشور را سرنگون کرده و به آتش کشیدند. در بسیاری از اعتراضات پیش از وقوع تراژدی ایالت مینه سوتا، پرچم مورد احترام بود و حاکمیت نیز کمتر زیر سؤال میرفت و آنچه بیش از همه مورد هجمه و انتقاد قرار میگرفت، سیاستها و رویکردهای اقتصادی بود. این در حالی است که پس از انفجار خشم عمومی در شهر «مینیاپولیس»، یک کمپین گسترده در راستای پاکسازی و لگدمال کردن تاریخ سیاه بردهداری آمریکا کلید خورد و سپس ادامه این دومینو به کشورها و قارههای جهان نیز امتداد یافت.
2. از سوی دیگر، رئیسجمهور آمریکا در سخنرانی خود به مناسبت روز چهارم جولای، کلیدواژه «پایان آمریکا» را مطرح کرد که در نوع خود بینظیر است. ترامپ همچنین اعتراضات مردمی را «انقلاب فرهنگی چپگرا» با هدف سرنگونی این کشور توصیف نمود؛ جملهها و عبارتهایی که شنیدن آن از زبان عالیترین مقام اجرایی آمریکا، اگر نگوییم بیسابقه، قطعاً کمسابقه است. نگرانی عمیق ترامپ ناظر به یک ویژگی بسیار مهم و خطرساز برای آمریکاست که از دل تظاهرات و آشوبهای حداقل نیمقرن گذشته بیرون نیامده بود. معترضین خشمگین اکنون به تهدیدی داخلی برای براندازی نظام لیبرال دموکراسی آمریکا تبدیل شدهاند و همانگونه که مستأجر کاخ سفید اذعان کرد، برای نابودی و پایان دادن به شکوه پوشالی این کشور، مصمم هستند. نشانههای این عزم در آتش زدن نمادهای افتخار آمریکا کاملاً مشهود و غیرقابلانکار است. خطر آنچنان جدی است که رئیسجمهور آمریکا نه در جلسه با تیم استراتژیست خود و اعضای امنیتی کاخ سفید، بلکه مانند فردی وحشتزده که از دیدن صحنههای هولناک لرزه بر اندامش افتاده، آن را در جمع مردم و سخنرانی عمومی فریاد زد.
3. پیش از این، برخی معتقد بودند که آمریکا دچار تصلب در سیاستگذاریها نشده و همواره برای چالشها و مشکلات خود راهی مییابد. بعضی دیگر مانند «باراک اوباما»، رئیسجمهور پیشین این کشور، راهپیماییهای گسترده اعتراضی را نویدی برای سپیدهدم برابری و عدالت ارزیابی میکردند، ولی شواهد و قرائن نشان میدهند که حقوق اقلیتها و صاحبان اصلی این کشور به شکل ریشهدار و سیستماتیک در حال نقض شدن است و راهی جز تخریب این شاکله فاسد وجود ندارد. به گفته «کوین برت»، استاد دانشگاه ویسکانسین آمریکا، «مردم بهتدریج متوجه شدهاند که آمریکا به یک کشور گانگستری تبدیل شده و تنها راهکار، انقلاب است». در حقیقت، اعتراف ترامپ به «پایان آمریکا» از عبور قریبالوقوع این کشور از خطوط قرمز و ورود به مرحلهای غیرقابلبازگشت حکایت دارد که میتواند حکومت زرسالارانه واشنگتن را دستخوش تطور و تغییرات ساختاری و بنیادین کند.
4. سؤال اما اینجاست که تبعیض نژادی چگونه میتواند به عمر آمریکا پایان دهد؟ در پاسخ باید گفت که نژادپرستی بخشی از پازل فروپاشی آمریکاست و عوامل متعددی در این خصوص نقش دارند. اما درعینحال، تبعیض و آپارتاید حاکم در هیئت حاکمه آمریکا میتواند مقدرات این کشور را به سمت نابودی سریعتر پیش ببرد. تبعیض نژادی در حقیقت، مشروعیت و مقبولیت داخلی را میزداید و باعث سست شدن ارکان حاکمیت این کشور میشود. در حال حاضر، آمار و ارقام مستند و متقنی از نابرابریهای آزاردهنده در جامعه آمریکایی وجود دارد که قتل سبعانه جورج فلوید، باعث انفجار خشم انباشتهشده ناشی از این بیعدالتیها شد.
وقتی درآمد یک خانوار سیاهپوست بهطور میانگین حدود 60 درصد کمتر از سفیدپوستان باشد، 30 درصد از آنها زیرخط فقر زندگی کنند، 85 درصد بیش از سفیدپوستان توسط پلیس بازرسی شوند، سفیدپوستان نیم درصد و سیاهپوستان پنج درصد از جمعیت زندانی آمریکا را تشکیل دهند و 51 درصد سفیدپوستان پیش از ظهور پدیده ترامپیسم از گرایشات نژادپرستانه خود سخن بگویند، وقوع انفجاری تظاهرات گسترده در بیش از 2 هزار شهر کوچک و بزرگ این کشور در اعتراض به نقض سیستماتیک حقوق حداقلی سیاهپوستان تعجبی ندارد.
5. در حقیقت، نژادپرستی همچون موریانه به جان جامعه سیاهپوستان و اقلیتها افتاده، انگیزه بیسابقهای برای تقابل با حکومت آمریکا به آنها داده و همانگونه که ذکر آن گذشت، زنگ خطر آن را ترامپ در کاخ سفید به صدا درآورد. بااینحال، ابعاد نژادپرستی تنها محدود به داخل این کشور نیست بلکه زوایای خارجی و بینالمللی نیز دارد. رؤسای جمهور آمریکا حامی شماره یک رژیم آپارتاید صهیونیستی هستند و این در حالی است که به گفته مقامات سازمان سیا، رژیم صهیونیستی بهسختی تا سال 2035 دوام خواهد آورد. با سقوط این رژیم که شاید منفورتر از آن در جهان وجود نداشته باشد، اسپانسرهای جهانی آن نیز تأثیر میپذیرند. بر همین اساس است که میگوییم نژادپرستی آمریکا در ابعاد مختلف، این کشور را به ناکجاآباد و سراشیبی نابودی میکشاند.
6. افزون بر این، انحصارطلبی کارتلهای اقتصادی و شرکتهای بزرگ آمریکایی که یک درصد از جامعه این کشور را تشکیل میدهند اما 99 درصد از ثروت را در اختیار دارند نیز نوعی نژادپرستی اقتصادی به شمار میآید. شورشهای موسوم به «جنبش اشغال والاستریت» در سال 2011، حدود یک سال به طول انجامید و 99 درصدی که حقوق اقتصادی و معیشتی آنها توسط این اقلیت فربه ضایع میشد، اعتراضاتی گسترده و به یادماندنی را در تاریخ این کشور رقم زدند. اقتصاد آمریکا، برگ برنده این کشور در عرصههای جهانی است، حال آنکه به روایت آمار و ارقام، این شاخصه بهویژه پس از شیوع کرونا، بهسرعت در حال سقوط است. طبق گزارش سه هفته پیش وزارت خزانهداری آمریکا، بدهی این کشور برای اولین بار از رقم 26 تریلیون دلار عبور کرد که با ادعای ترامپ مبنی بر ساختن بهترین اقتصاد در 50 سال گذشته منافات دارد.
و بالاخره اینکه کشتی طوفانزده آمریکا از هر طرف در محاصره امواج قرار دارد. در چنین شرایطی، از عقلانیت و درایت به دور است که به ناخدای این کشتی دل بست و برای برونرفت از مشکلات امید به مذاکره داشت!چاره علاج نگاه به ظرفیت ها و توانمندی های داخلی است.