متهم به قتل، به دلیل اختلافاتی که با همسرش داشت 20 روز قبل از عروسی او را به برق وصل کرد و به قتل رساند. وی پس از طی شدن فرآیند دادرسی محکوم به قصاص شد و به دار مجازات آویخته شد.
به گزارش سرویس اجتماعی ایصال نیوز و به نقل از جنایی، این مرد 6 سال پیش با وصل کردن برق، همسر خود را به قتل رسانده و برای فاش نشدن راز جنایت، جسد و خانه را به آتش کشیده بود.
تحقیقات جنایی و پلیسی در مورد این پرونده حدود ظهر یازدهم بهمن ۹۸ آغاز شد و بازپرس مصطفی واحدی که در روز حادثه مسئولیت بازپرسی کشیک قتل دادسرای امور جنایی تهران را بر عهده داشت از طریق تماس ماموران پلیس در جریان آتشسوزی در طبقه اول ساختمان سهطبقه ۱۵واحدی در غرب تهران قرار گرفت که در آن زن جوانی فوت کرده بود.
تحقیقات اولیه نشان داد قربانی آتشسوزی نوعروسی است که قرار بوده 20 روز دیگر در جشن عروسی خود شرکت کند. همسایهها نیز گفتند: پدر و مادر او برای دعوت مهمانان عروسی به شهرستان رفته بودند و قرار بود عصر همان روز بازگردند.
بررسیهای بعدی حکایت از آن داشت که زن جوان احتمالاً قبل از آتشسوزی جان خود را از دست داده است. به این ترتیب پروندهای در شعبه ۱۱ بازپرسی دادسرای جنایی تهران تشکیل شد تا تحقیقات ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران در مورد ماجرا آغاز شود.
بررسیهای اولیه حاکی از آن بود که شوهر نوعروس در پارکینگ ساختمان بوده که متوجه آتشسوزی میشود و در تماس با مرکز ۱۲۵ آتشنشانی کمک میخواهد. در عین حال تحقیق از همسایهها نشان داد زن جوان که جسدش پیدا شده با تازهداماد اختلاف و درگیری داشته است. همین سرنخ و آرام بودن مرد جوان در صحنه مرگ نوعروس باعث شد بازپرس جنایی به او مظنون شود و دستور بازداشت و انتقالش به اداره دهم پلیس آگاهی تهران را صادر کند.
در جریان تحقیقات از متهم مشخص شد، او دکتری رشته آیآتی دارد و زن فوتشده مدرک فوقلیسانس داشته است. مرد جوان گفت: ما سال ۸۵ در دانشگاه با هم آشنا شدیم و چهار سال قبل عقد کردیم و قرار بود بهزودی عروسی کنیم.
او مدعی بود در ماجرای مرگ زنش نقشی نداشته اما بعد از پنج روز سکوت و انکار سرانجام به قتل نوعروس اعتراف کرد و گفت: خانوادهام در شهرستان بودند و در این چهار سال بیشتر اوقات را در خانه همسرم و خانوادهاش گذراندم. سه سال پیش و زمانی که من خانهای خریدم و به نام همسرم کردم اختلافهایمان شروع شد. بعد از آن توقعات او در زندگیمان بیشتر شد و میخواست برایش خودرو بخرم و به کشورهای دیگر سفر کنیم. هر روز توقع جدیدی داشت که من نمیتوانستم همه را تامین کنم.
مرد جوان ادامه داد: ۲۰ روز مانده به ازدواجمان، مدام بهانه میآورد و میگفت باید لباس و ماشین عروس گرانقیمت باشد. از این رفتارش خسته شده بودم، اما او را دوست داشتم و مدام کوتاه میآمدم. خانوادهاش به شهرستان رفته بودند و ما تنها بودیم. آن روز روی تخت نشسته بود و حرف میزد که دوباره دعوایمان شد. به همین خاطر عصبانی شدم و دستگاه برقی را که مربوط به کارم بود برداشتم، یک سمت آن را به سهراهی زیر تختخواب زنم زدم و طرف دیگر را که سیم بدون عایق بود برداشتم و سمت بدنش گرفتم و از شدت عصبانیت ۱۰ ثانیه آن را به بدنش چسباندم که بیهوش شد.