جنگ یمن فعلا چشمانداز رسیدن به نقطه پایان ندارد و این نشان میدهد که یمنیها باید فشار بیشتری روی عربستان بهعنوان تنها بازمانده ائتلاف وارد نمایند. یمنیها در ماههای اخیر نشان دادند که توان وارد کردن آسیبهای جدیتر به عربستان را دارند.
برخلاف ظواهر، هنوز چشماندازی برای پایان «جنگ علیه یمن» مشاهده نمیشود و سازمان ملل هنوز ارادهای برای پایان دادن به تجاوز سعودی علیه مردم مظلوم یمن ندارد و مباحث آن پیرامون تشویق روند سیاسی و یا کاهش درگیریها و یا اجرای توافقات بسیار جزیی است و به اصل توقف تجاوز به یک کشور عضو سازمان ملل برنمیگردد. در واقع میتوان گفت شورای امنیت و نماینده ویژه دبیر کل سرگرم موضوعاتی هستند که نتیجه آن بیشتر به نفع متجاوز و ادامه تجاوز است. در این خصوص نکاتی وجود دارد:
1- شورای امنیت سازمان ملل در آخرین اقدام خود در تاریخ 24 تیر ماه در مورد جنگ یمن قطعنامهای صادر کرد که تنها بر اجرای توافقات پیرامون بنادر الحدیده، الصلیف و رأس عیسی که در جریان نشست 18 دسامبر
- 27 آذر 97- استکهلم به دست آمده بود، تأکید کرده این توافق ناظر به برقراری آتشبس در استان الحدیده و عقبنشینی نیروهای دو طرف از این شهر بود. در قطعنامه پنج روز پیش شورای امنیت، مأموریت نیروهای ناظر سازمان ملل تا 15 ژانویه 2020 - 25 دی 98- تمدید گردید. بر این اساس میتوان گفت قطعنامه اخیر شورای امنیت حتی درباره شهر الحدیده نیز دربر دارنده هیچ نکته تازهای نبود و لذا میتوان گفت برخلاف اظهار نگرانیهایی که طی یک سال اخیر از سوی دبیر کل و یا نماینده انگلیسی ویژه او و یا اعضای دائم شورای امنیت در مورد رنجهای مردم مظلوم یمن ابراز شده بود، آنان چندان هم نگران نیستند. تا جایی که میتوان گفت قطعنامه 24 تیر این شورا که پس از صدور قطعنامه 2216، در تاریخ 25 فروردین 1394 و سه هفته پس از آغاز جنگ رژیم سعودی علیه مردم یمن صادر شده و تنها واکنش شورای امنیت به این تجاوز بوده، مجوز ادامه جنگ به حساب میآید.
دبیر کل سازمان ملل البته یک روز پس از قطعنامه 24 تیر، بیانیهای نیز صادر کرد اما باز هم هیچ اشارهای به تجاوز نظامی نیروهای موسوم به ائتلاف به یک عضو سازمان ملل نداشت و هیچ خواستهای متوجه عربستان نکرد و تنها خواستار اجرای آتشبس بین نیروهای انصارالله و نیروهای منصور هادی وفق توافقی که اخیراً روی عرشه کشتی سازمان ملل در دریای سرخ صورت گرفت، گردید. این توافق هم مربوط به ترتیبات اداره بندر الحدیده است. براساس این بیانیه، سازمان ملل کماکان جنگ یمن را نه تجاوز یک ائتلاف عربی به رهبری سعودی، بلکه درگیری داخلی میان دو طرف یمنی میداند. در واقع سازمان ملل چشم خود را بر روی جنگ خارجی علیه مردم یمن بسته و با داخلی خواندن آن، به کمک متجاوزان خارجی آمده است. جالب این است که همین هفته پیش امارات رسماً اعلام کرد اداره 90 هزار نیروی شبه نظامی تحت امر خود را به عربستان واگذار کرده و در آن حتی اسمی از «منصور هادی» نیاورده است کما اینکه در اظهارات نماینده امارات در سازمان ملل با صراحت آمده امارات پایگاههای الخوخه و المخاء در اطراف تعز را به عربستان واگذار کرده است. چشم بستن سازمان ملل بر تجاوز خارجی به یک عضو خود از یک توافق جهانی برای انهدام یمن حکایت میکند.
2- هیچ تردیدی در این وجود ندارد که رژیم سعودی هم مثل رژیم امارات و بقیه کشورهای عضو ائتلاف متجاوز در مقابل صبر و مقاومت یمنیها به زانو درآمدهاند. «یارون فریدمن» تحلیلگر سرشناس امور شرق روزنامه «یدیعوت آحارنوت» در روز پنجشنبه گذشته طی یادداشتی به این همانندی اشاره کرده است. وی در این روزنامه نوشت: «سعودی اگرچه در جریان عملیات «عاصفهًْالحزم» و تشکیل ائتلافی از کشورهای امارات، کویت، قطر، بحرین و سودان و جلب موافقت برای حضور صوری اردن، مصر و مغرب موفقیتهایی کسب کرد، امروز با خروج یکی پس از دیگری متحدان خود مواجه شده است. آنان نمیخواهند بخشی از شکستی باشند که برای همه آشکار شده است.» وی مینویسد «اگر بتوان از شکست سعودی در یمن درسی گرفت، این درس این است که نمیتوان دشمن را تنها با سلاح هوایی به زانو درآورد، حتی اگر اسرائیل بهخاطر جنگندههایش از برتری استراتژیک برخوردار باشد. بههمین دلیل باید از شعارهایی که به فیصلهدادن به نبرد با دشمن- آنگونه که سعودی میگوید- فرا میخواند، پرهیز کرد. امروز اسرائیل در مقابله با حزبالله تنها شده همانگونه که سعودی در مقابله با حوثیها، تنها شده است.»
با وجود آن که شکست سعودی در این جنگ قطعی است و حتی میتوان نشانههای پذیرش این شکست را در اظهارات مقامات سعودی هم مشاهده کرد اما نشانهای مبنی بر نزدیکشدن زمان پایان جنگ از سوی سعودی مشاهده نمیشود و البته این به معنای ادامه جنگ در دورههای طولانی هم نیست چرا که پایاندادن به این جنگ بیش از آن که به اراده متجاوزان وابسته باشد به اراده مقاومت و توسعه ضرباتی وابسته است که انصارالله از حدود چهارماه پیش علیه تأسیسات حساس سعودی آغاز کرده است.
مرور مواضع مقامات سعودی در موضوع ادامه جنگ حائز اهمیت است. «عبدالله المعلمی» نماینده رژیم سعودی در سازمان ملل پس از پایان جلسه روز 24 تیرماه شورای امنیت در حساب توئیتر خود نوشت: «عربستان خواستار جنگ با ایران چه در یمن و چه در خارج از این کشور نیست.» او در عین حال تأکید کرد: «شرط موفقیت روند صلح این است که حوثیها قطعنامه 2216 را بپذیرند.» دیروز «خالد بنسلمان» معاون وزیر دفاع عربستان در حساب توئیتری خود نوشت: «راهحل سیاسی که ما از آن حمایت میکنیم، پایبندی کامل شبهنظامیان حوثی به مفاد مورد توافق یمنیهاست بهعنوان ضمانتی برای اجرای توافقات «استکهلم» براساس گزارشی که دیروز روزنامه «نیویورک تایمز» منتشر کرد، محمد بنسلمان در تماس با دونالد ترامپ از او خواسته است برای جبران خروج امارات از ائتلاف با عربستان در جنگ با یمن، تمهیدی بیندیشد.
این اظهارات را نمیتوان نشانههایی بر رسیدن آمریکا و عربستان به جمعبندی تازهای درخصوص جنگ یمن تلقی کرد. هرچند هراس آنان از ادامه ضرباتی که انصارالله علیه 300 نقطه حساس در خاک عربستان سعودی شروع کرده، کاملاً پیداست. عربستان نمیخواهد در این نقطه، جنگ به پایان برسد. چرا که از نظر آنان فلسفه راهاندازی این جنگ ظالمانه نه تنها به قوت خود باقی است، حتی تقویت نیز شده است. جنگ برای آن بود که عربستان انصارالله و استقلال یمن را در خطر استراتژیک برای خود ارزیابی میکرد و حالا این انصارالله قوت بیشتری هم پیدا کرده است.
حرف انصارالله در این جنگ کاملاً مشخص است و با هیچ قاعده و قانونی نمیتوان با آن مخالفت کرد. برخلاف رژیم سعودی که میگوید انصارالله باید اداره شهرهای در اختیار خود را به رئیسجمهور مستعفی تحویل بدهد و سلاحش را بر زمین بگذارد که اینها از یکسو دخالت در امور یک کشور بهحساب میآید و از سوی دیگر امکانپذیر نیست، انصارالله میگوید تجاوز به یمن را متوقف کنید. سید عبدالملک بدرالدین طباطبایی رهبر یمن در ملاقات اخیر با نماینده دبیرکل سازمان ملل سه خواسته را مطرح کرد؛ تجاوز باید متوقف شود، محاصره یمن باید برداشته شود و فرودگاه صنعا باید بازگشایی گردد. در هیچکدام از این خواستهها تهدید یک کشور وجود ندارد. حتی هیچکدام از این خواستهها ارتباطی با مناطقی که نیروهای نظامی و شبهنظامی وابسته به عربستان و امارات در آن مستقر هستند، ندارد. سؤال این است که کدام اصل حقوقی و عرفی در مقابل این خواستهها قرار دارد و سؤال بزرگتر این است که شورای امنیت با کدام اصل حقوقی، قطعنامه 2216 را صادر کرده و در کنار تجاوز به یک عضو سازمان ملل قرار گرفته است؟
در جریان برگزاری نشست خرداد ماه مکه، مهدی مشاط- رئیس شورای عالی سیاسی یمن- در نامهای به دبیرخانه این نشست اعلام آمادگی کرد که در مقابل توقف تجاوز به یمن، عملیاتهای موشکی و پهپادی یمن علیه مراکز سعودی را متوقف کند. وی اخیرا نیز در جریان دیدار با گریفیتیس نماینده دبیرکل سازمان ملل گفت: «ما میخواهیم حمله متوقف شود و به استقلال یمن احترام گذاشته شود.»
سازمان ملل، شورای امنیت، آمریکا، اروپا و بهطور کلی دنیا در برابر منطق یمنیها چه جوابی دارند؟ این جنگ و وضع کنونی فاقد مشروعیت است و از این رو مردم یمن حق دارند از همه توان خود برای توقف تجاوز به کشور خود استفاده کنند. اما مشروعیت جنگیدن یمنیها به مرور جای خود را در عواطف و ادبیات و مواضع باز کرده است. کما اینکه مقاومت حزبالله در برابر هر نوع اقدام نظامی از سوی رژیم صهیونیستی جای خود را در ادبیات و مواضع جهان باز کرده است.
3- جنگ یمن فعلا چشمانداز رسیدن به نقطه پایان ندارد و این نشان میدهد که یمنیها باید فشار بیشتری روی عربستان بهعنوان تنها بازمانده ائتلاف وارد نمایند.
یمنیها در ماههای اخیر نشان دادند که توان وارد کردن آسیبهای جدیتر؛ به عربستان را دارند. اقتصاد و نفت پاشنه آشیل عربستان است و این در یک نقطه تمرکز پیدا کرده است؛ دریای سرخ. یمنیها میتوانند روی این نقطه کلید کنند. شورای امنیت برای کمک به پایان دادن به جنگ، فعلا عجلهای ندارد اما اعضای اروپایی و آسیایی آن را میتوان از وضع فعلی خارج کرد. توقف و یا کاهش صادرات نفت عربستان و در واقع از کار افتادن دریای سرخ بهعنوان مهمترین کانال انتقال نفت جهان، حتما شورای امنیت را با عجله برای صدور قطعنامه پایان جنگ وارد میدان میکند.
*تحلیل گر مسائل بین الملل
انتهای پیام/*