پیشبینی فارنپالیسی از احتمال درگیری قدرتهای بزرگ جهان
نشریه فارنپالیسی نوشته که به گواهی تئوریهای مربوط به روابط بینالملل؛ احتمال وقوع «جنگ بزرگ» و درگیریهای مستقیم بین قدرتهای بزرگی چون ایالات متحده آمریکا، روسیه و چین زیاد است.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، این نشریه در این مطلب- که به قلم متیو کرونینگ به رشته تحریر درآمده- بحران هستهای ایران، جنگ اوکراین و شرایط نامشخص و پرابهام تایوان را رویدادهایی نامیده که پتانسیل درگیر کردن قدرتهای بزرگ جهان در یک جنگ بزرگ را دارند.
خلاصهای از مطلب مفصل متیو کرونینگ را میخوانیم:
این روزها بسیاری بر اساس تئوریهای روابط بینالملل بر این باورند که در آستانه وقوع جنگ بین قدرتهای بزرگ قرار داریم. این در حالی است که بعد از جنگ دوم جهانی تا دهههای متمادی، دنیا طبق نظریه روابط بینالملل با نگاهی خوشبینانه روابط قدرتهای بزرگ را نظاره میکرد و عقیده داشت که این کشورها قادرند اختلافات فیمابین را بدون نیاز به درگیری نظامی حل و فصل کنند.
در واقع تئوریهای روابط بینالملل در تمام این چند ده سال اخیر این باور را به وجود آورده بود که وقوع جنگ بین قدرتهای بزرگ به دلیل برخورداریشان از تسلیحات هستهای- که هزینه درگیری را افزایش داده- تا حد زیادی ناممکن است. همچنین طبق استدلال تئوریسینهای لیبرال؛ پا گرفتن نهادهایی چون سازمان ملل و سازمان تجارت جهانی، وابستگی متقابل اقتصادی و البته دموکراسی دیگر عواملی بودند که کمک میکردند اختلافات موجود به طور مسالمتآمیز حل شده، امکان تعارض و تخاصم کاهش یافته و وقوع جنگ و درگیری غیر محتمل جلوه کند.
با این حال به رغم واقعیاتی چون پیشرفت روند هفتاد ساله دموکراسیسازی، جهانی شدن اقتصاد، مثبتتر شدن فضای حاکم بر روابط بینالملل و تقویت هنجارهای حقوق بشر و مسایلی از این دست، اما، برایند نیروهای محرکه سیاست جهانی متاسفانه نشاندهنده احتمال فراوان وقوع یک جنگ سرد جدید- نه چندان صلحآمیز- در میان آمریکا، چین و روسیه است.
در این زمینه میتوان سیاست قدرت را عامل نگرانکننده اصلی عنوان کرد.
در واقع دنیا در حال تبدیل به یک دنیای چندقطبیتر است- که در آن با این که آمریکا همچنان قدرت پیشرو به شمار میآید، اما قدرت نظامی و اقتصادی چین، قدرت اقتصادی و نظارتی اروپا، قدرت نظامی روسیه و البته قدرت نوظهور اقتصادی کشورهایی مانند هند، اندونزی، آفریقای جنوبی و برزیل به سهولت میتواند جایگاه ایالات متحده را به چالش کشیده و در عین حال به دلیل دینامیک ذاتی تمام روابط چندقطبی، مانند نمونه کلاسیکی چون جنگ جهانی اول، هر کدام از قدرتهای بزرگ را در مقابل دشمنان متعدد قرار داده و به تبع آن دنیا را در آستانه بیثباتی و جنگهای بزرگ قرار دهد. وضعیتی که با توجه به شرایط حال حاضر جهان باعث نگرانی تحلیلگران سیاسی شده- که بابت احتمال درگیری همزمان آمریکا در سه جبهه با روسیه و چین و البته بحران هستهای ایران احساس خطر میکنند و البته احتمال بروز اشتباههای محاسباتی را نیز نمیتوانند از نظر دور نگه دارند.
اشتباههای محاسباتی یا به عبارت بهتر محاسبات نادرستی که اغلب زمانی رخ میدهند که کشورها دشمن خود را دست کم گرفته یا به قدرت یا عزم رقیب شک کنند و مانند روسیه که توان دفاعی اوکراین را دستکم گرفت، جنگ بزرگی را کلید بزنند که حتی ممکن است از اندازه فعلی خود هم بزرگتر شده و به درگیری ناتو و روسها منجر شود. خطری که آشکارا پیش روی چین نیز قرار دارد- و هیچ بعید نیست به اشتباه محاسباتی شی جین پینگ رئیس جمهور چین در مورد تایوان بینجامد.
بازدارندگی هستهای، لیبرالیسم، همکاری و وابستگی اقتصادی و دموکراسی دیگر مسایلی هستند که به باور کارشناسان میتواند مانع از آغاز درگیری بین قدرتهای بزرگ جهان شود.
این در حالی است که تغییرات و پیشرفتهای سالهای اخیر فاکتورهای موثر سابق را تغییر داده و از نقش و تاثیرشان کاسته است. چنان که بازدارندگی هستهای به دلیل پیشرفتهای تکنولوژی نظامی و افزایش نقش فناوریهای جدید از قبیل هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و ارتباطات، رباتیک و موشکهای مافوق صوت کارکرد حیاتی خود را روز به روز در حال کاهش میبیند. بگذریم از این که این پیشرفتها احتمال اشتباه محاسباتی در تخمین قدرت خود یا توانایی نظامی رقیب را نیز افزایش میدهند.
حتی لیبرالیسم، وابستگی متقابل اقتصادی و دموکراسی نیز نمیتوانند مانع بروز بدبینی در مورد روابط بین قدرتهای بزرگ شوند. به خصوص نهادهای جهانی- که در صورت بروز وضعیتی مانند جنگ سرد به سادگی میتوانند به عرصههای جدیدی برای رقابت تبدیل شوند. اتفاقی که در ماجرای ریاست روسیه در نشست شورای امنیت سازمان ملل در بحبوحه حمله ارتش این کشور به اوکراین دیدیم، یا در نفوذ چین در سازمان بهداشت جهانی- که از این نفوذ برای جلوگیری از تحقیقات مؤثر در مورد منشاء کرونا استفاده کرد…/شفقنا