بسیاری از ما این روزها تصمیم داریم قلم و کاغذ برداریم و هدفها و برنامههایمان را برای سال پیش رو بنویسیم. برای موفقیت هر چه بیشتر در این راه، باید اصول و باید و نبایدهای تعیین هدف و برنامهریزی را بدانیم.
روزنامه همشهری نوشت: «اولین هفتههای یک سال تازه، بهترین فرصت برای یک برنامه ریزی جامع است تا بدانیم قرار است هفتهها و ماههای پیش رویمان را به چه شکل و برای رسیدن به چه اهدافی سپری کنیم تا در پایان آن سال، با مرور عملکردمان احساس رضایت داشته باشیم. بسیاری از ما این روزها تصمیم داریم قلم و کاغذ برداریم و هدفها و برنامههایمان را برای سال پیش رو بنویسیم. برای موفقیت هر چه بیشتر در این راه، باید اصول و باید و نبایدهای تعیین هدف و برنامهریزی را بدانیم.
دکتر علی صدرا، کارشناس مهارتهای زندگی، فوتوفنهای یک برنامهریزی اصولی و شدنی را برایمان مرور کرده است.
*۵ گام برای موفقیت
باید تلاش کنیم در سال جدید، تبدیلشدن به یک انسان موفق را هدف قرار دهیم. بعضی از ما در زندگی برندهایم چون مثلا در مزایدهای پیروز شدهایم، بعضی از ما پیشرفتهایم چون دانشی مثل اقتصاد دیجیتال یا چند زبان خارجی بلدیم، اما فقط آنها موفق محسوب میشوند که توانستهاند از وضعیت موجود، کمی به وضعیت مطلوب نزدیکتر شوند. حواستان باشد که کمی نزدیکترشدن به وضعیت مطلوب هم، موفقیت محسوب میشود و لازم نیست حتما تغییرات بزرگی را شاهد باشیم.
لازم نیست حتما از صفر به صد رسیده باشیم، از صفر به یک رسیدن هم قابل قبول است و در فرآیندی تدریجی و طبیعی، در مسیر موفقیت حرکت خواهیم کرد. بودن در مسیر موفقیت و منحرفنشدن از مسیر، به خودی خود ارزشمند است. برای قدمگذاشتن و ماندن در مسیر موفقیت، در قدم اول باید اهدافمان را مشخص کنیم. در مرحله دوم باید برای رسیدن به اهدافمان، برنامهریزی داشته باشیم. مرحله سوم شروع اجرای برنامه، مرحله چهارم پیگیری برنامه و مرحله پنجم، داشتن ارزیابی است.
*ساعت کوک کنید
برای موفقیت در اجرای برنامهریزیهای روزانه، توجه به خواب اهمیت باورنکردنی دارد. به موقع خوابیدن باعث میشود در زمانی که بدن از نظر فیزیولوژیک سرد میشود، به آن استراحت دهیم تا برای فعالیت روز بعد آماده و پرانرژی باشد. یکی دیگر از ملاحظات برنامه ریزی موفق این است که خط قرمزهایی برای خود مشخص کنیم و به آنها پایبند باشیم. به این ترتیب دیگران هم متوجه میشوند که ما مسئول تامین خواستههای آنها به بهای کنارگذاشتن برنامههای خود نیستیم. کوککردن ساعت!
همین کار به ظاهر ساده میتواند تأثیر عجیبی بر پایبندی بر برنامهریزی داشته باشد. برای هر کاری، از بیدارشدن گرفته تا زمان مطالعه و مهمانی و ورزش، ساعتمان را تنظیم کنیم تا بدانیم چقدر زمان به هر برنامه اختصاص دهیم و هر کاری را سر وقت شروع و تمام کنیم.
یکی دیگر از کارهایی که برای مدیریت زمان در برنامهریزی مفید است، توجه به زمانهای خاکستری است؛ زمانهایی که صرف حضور بیهدف در فضای مجازی، تماشای برنامههای تکراری تلویزیون یا مکالمات طولانی تلفنی میشوند؛ بدون این که بهرهای داشته باشند سپری میشوند.
*باید و نبایدهای نوشتن برنامه
برای برنامهریزی باید در قدم اول، اولویتبندی داشته باشیم. باید ترتیب کارها را برای خودمان تعیین کنیم. حتما تا به حال نام کتاب «قورباغهات را قورت بده» نوشته برایان تریسی را شنیدهاید. در این کتاب نویسنده توصیه میکند اگر قرار است مجبور به قورتدادن ۳ قورباغه باشیم، بهتر است اول آن را که بزرگتر و زشتتر است انتخاب کنیم. اما تعجب خواهید کرد اگر بشنوید که اتفاقا در اولویتبندی رسیدگی به کارها، بهتر است برعکس این الگو عمل کنید!
یعنی اگر امروز قصد انجام ۳ کار ساده، متوسط و دشوار را دارید، به جای شروعکردن از کار دشوار، از سادهترین کار شروع کنیم. این مدل شبیه به قانون گرمکردن در ورزش است. در واقع باید کارهای مهم را از کارهای بیاهمیتتر جدا کنیم اما لازم نیست حتما ابتدا سراغ سختترین کارها برویم.
نکته دیگری که موقع برنامهریزی باید رعایت کنیم این است که اگر تصمیم به انجام کاری گرفتیم، بهتر است خیلی این تصمیم را با دیگران در میان نگذاریم؛ چرا که این کار معمولا نتیجه منفی بر عملکرد ما میگذارد. یکی دیگر از نکات مهم، اجتناب از شتابزدگی در برنامهریزی است. لزومی ندارد در مدتی خیلی کوتاه، به یک هدف بزرگ برسیم. کار دیگری که باید از آن اجتناب کنیم، به تأخیر انداختن برنامههاست. آن جمله معروف «باشد از شنبه»، مانع بزرگی سر راه برنامههای ما خواهد بود.
*روشنکردن چراغ
هدف وقتی درباره هدف حرف میزنیم، ممکن است درک روشن و درستی از این که هدف دقیقا چیست، نداشته باشیم. تعاریف روانشناسی میگویند که هدف، آن معنایی است که ما باید در زندگی دنبال کنیم. برای یکی معنای زندگی، فراهمکردن اسباب شادی و آرامش برای خانوادهاش است. برای دیگری تجربه عشق، آرامش و لذت معنای زندگی است.
بعد از این که هدف خود را مشخص کردیم، ۷ نکته هست که باید درباره این هدف در نظر داشته باشیم: نکته اول این است که هدف باید روشن و واضح باشد و کلی و مبهم نباشد. مثلا اگر هدفمان رسیدن به آرامش است، باید دقیقا برای خودمان تعیین کنیم که منظورمان از این آرامش چیست و چه جزئیاتی درباره آن مهم است؟ نکته دوم، وجود جنبه ایجادی در اهداف است؛ یعنی جنبههای مثبت هدف را تعیین کنیم، یعنی مثلا بگوییم هدف ما شادی است و این شادی، چه آثار مثبتی در زندگیمان خواهد داشت.
نکته سوم این است که حتما اهدافمان را بنویسیم، حتی اگر بتوانیم درباره آنها نقاشی بکشیم مفید است. نکته چهارم این است که اهدافمان را جلوی چشممان بگذاریم تا مدام آنها را به یاد بیاوریم. نکته پنجم، توجه به اهمیت زمانبندی است، گاهی مبتلایان به اختلال پارکینسون، انجام کارها را به آخرین دقایق موکول میکنند و بنابراین از هدف خود دور میافتند. نکته ششم این است که اهداف حتما قابل سنجش و اندازهگیری باشند تا بتوانیم تشخیص دهیم با گذشت زمان، چقدر به هدفمان نزدیک شدهایم؟ آخرین و هفتمین نکته هم این است که حتما الگو داشته باشیم و نمونههای موفق در اهدافمان را بشناسیم.
*آرمانی برنامه نریزید
یادتان باشد برنامهریزی باید قابل اجرا و ممکن باشد، یعنی نباید آرمانی برنامهریزی کنیم. اگر داوطلب کنکور هستیم، ۱۷ ساعت درس خواندن در شبانهروز ممکن نیست. اگر برای موفقیت شغلی تلاش میکنیم، حذف همه ساعات تفریح و حتی خواب، اجرای برنامه ما را با اختلال روبهرو میکند.
بنابراین نیازی نیست آرمانی و کمالگرایانه ناسازگار برنامهریزی کنیم. یکی از بهترین تمرینها برای پایبندی به برنامهریزی این است که این برنامهها را، به عادت تبدیل کنیم. بسیاری از موفقیتها، در دایره عادات خوب و ترک عادات بد محقق میشوند؛ مثلا اگر به تابآوری، سر وقت خوابیدن، ورزش و مطالعه عادت کنیم، بخشی از برنامههایمان به شکل روتین انجام میشوند. برای عادتکردن، دست کم به ۳ چیز نیاز داریم؛ تمرین و تکرار، تلقین و تحمیل. اگر قصد داریم در برنامهریزی برای سال جدید موفق باشیم، باید از توجیه و دلیلتراشی دور بمانیم. سعی کنیم جزو آن دسته افراد نباشیم که کوتاهیهایمان را با بهانهجویی از گردن خود باز کنیم.
* ۴ اولویت در برنامهریزی
با همه حرفهایی که درباره برنامهریزی زدیم، هرچند برنامهریزی فردبهفرد متفاوت است و هر کس میتواند با توجه به نیازها، اهداف و علایقش برنامه بریزد اما قبل از همه اینها، ۴موضوع موقع برنامهریزی در اولویت هستند. اولی، برنامهای است که برای سلامتی خود در نظر میگیریم، چه سلامت جسمی و چه سلامت ذهن، عاطفه، رفتار و روان ما.
اولویت دوم در برنامهریزی، داشتن برنامه برای ارتباط انسانی با دیگران است؛ از ارتباط با همسر و فرزندان گرفته، تا بستگان، همکاران، همسایگان و دوستان. اولویت بعدی که موقع برنامهریزی باید در نظر بگیریم، داشتن برنامه برای کسبوکارمان است. مدیریت موضوعات اقتصادی، ارتقای سطح شغلی و یادگیری مهارتهایی برای پیشرفت در کسبوکار، زیرمجموعه این بخش از برنامهها هستند.
چهارمین اولویت ما در برنامهریزی هم، داشتن برنامه برای تفریح، سرگرمی و لذتهای حلال است. شاید فکر کنیم حذف این برنامهها پیامدی ندارد اما واقعیت این است که این برنامهها، وقت هدر دادن نیست و اتفاقا ضامن موفقیت در بخشهای دیگر برنامهریزی محسوب میشود.
*مدلی از یک برنامهریزی روزانه
هرچند روشهای مختلفی برای برنامهریزی وجود دارد اما میتوانیم یکی از بهترین مدلهای برنامهریزی در شبانهروز را با هم مرور کنیم تا الگوی مناسبی پیش رویمان باشد:
بهتر است بین ساعت ۶ تا ۷ صبح، از خواب بیدار شویم. در این ساعتها دمای بدن رو به افزایش است و در واقع زنگ بیداری بدن به صدا درمیآید. تا ساعت ۸ صبح، باید صبحانه بخوریم تا سوختوساز بدن فعال و قند، کورتیزون و آدرنالین خون تنظیم شود. در فاصله ساعت ۹ تا ۱۱صبح، چون آدرنالین و سطح هوشیاری بالاست، فعالیتهایی که به آمادگی ذهنی نیاز دارد مانند برنامهریزی، تحلیل و مطالعه موفق خواهند بود.
نزدیک به اذان ظهر، یک خواب کوتاه نیمروزی میتواند نیروهای ما را تجدید کند. از ساعت ۱۵ تا ۱۷، دوباره آدرنالین به بالاترین سطح خود میرسد و دوباره زمان مناسبی برای فعالیتهای نیازمند هوشیاری بالا داریم. از ساعت ۱۸ شرایط بدن ما طوری است که فرصت مناسبی برای ورزش داریم. بعد از ورزش میتوانیم شامی سبک بخوریم و از ساعت ۲۱ که دوباره دمای بدن رو به کاهش میرود، باید کمکم خودمان را برای خواب آماده کنیم.»