در تشنج بالاتر میانهروها حالت انفعالی به خود میگیرند
عربستان و افراطی های كاخ سفيد درصدد انزوای ايران هستند
قاسم محبعلی
اگر ایران بتواند در دیپلماسی آن بخش میانهرو و صلحطلب را در داخل آمریکا و اتحادیه اروپا که از صلح سود میبرند با خود همراه کند، ممکن است افراد تیم افراطی داخل آمریکا ناچار به کنارهگیری شوند.
روزنامه آرمان امروز، در گفت و گو با قاسم محبعلی تلاشها برای انزوای ایران را مورد بررسی قرار داده است، این مصاحبه به شرح زیر است:
مرتضی رفیعی: پادشاه عربستان از رهبران شورای همکاری خلیج فارس و رهبران عربی خواست دو نشست فوقالعاده در پایان ماه مه در مکه برگزار کنند. بر اساس گزارش منابع خبری سعودی، ریاض دنبال آن است که این درخواست را در سایه حادثه کشتیهای تجاری در نزدیکی آبهای منطقهای امارات و حمله حوثیها به دو ایستگاه پمپاژ نفت در عربستان مطرح کند. به نظر میرسد عربستان سعودی دنبال آن است که با همکاری برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس سطح تنش میان تهران و کشورهای حاشیه خلیج فارس را بالا برده و از آب گلآلود تنش بین تهران و واشنگتن ماهی خود را بگیرد. بنابراین تصمیمسازان سیاست خارجی کشور میبایستی با دقت اقدامات ضدایرانی سعودیها را رصد کنند. به همین دلیل «آرمان» با قاسم محبعلی مدیرکل پیشین خاورمیانه عربی و شمال آفریقای وزارت خارجه گفتوگوی کوتاهی کرده که در ادامه میخوانید:
پادشاه عربستان از رهبران شورای همکاری خلیج فارس و رهبران عربی خواست دو نشست فوقالعاده در پایان ماه مه در مکه برگزار کنند. این نشست به چه منظور و با چه اهداف احتمالی برگزار میشود؟
عربستان در پی آن است که از جو متشنج منطقه بهرهبرداری لازم را در جهت اهدافش برده و دنبال پیداکردن حامیان منطقهای و بینالمللی است. به نظر میرسد ریاض دنبال آن است تا آنجایی که میتواند ایران را به انزوا بکشاند. سعودیها تقریبا در حال عملیاتیکردن همان اقداماتی هستند که پس از حمله به سفارت عربستان در تهران انجام دادند. ریاض کشورهای مختلفی را که در این زمینه منافع دارند دور خود جمع کرده و دنبال آن است تا بدین وسیله بر تهران فشار وارد کند و از این طریق بتواند پوششی بینالمللی برای سیاستهایش بیابد و هرچه بیشتر تهران را تحت فشار قرار دهد.
طی روزهای گذشته حوادث مشکوکی را در فجیره و نیز حمله به سفارت آمریکا در عراق شاهد بودیم. این حوادث با چه اهداف احتمالی طراحی شدهاند؟
برخی کشورها و دولت افراطی کنونی آمریکا از ایجاد تشنج در منطقه سود میبرند. بر این اساس میتوان گفت اتحادیه اروپا و دموکراتها در ایالات متحده صلح را دنبال میکنند، اما تیم افراطی حاکم بر کاخ سفید دنبال تشنج و درگیری است. در منطقه نیز همینگونه است. ایجاد تشنج به برخی از صاحبان صنایع همچون تسلیحات کمک میکند. کمپانیهای بزرگ همچون شرکتهای بزرگ نفتی و ساخت تجهیزات نظامی از جنگ سود میبرند. نباید فراموش کنیم که آمریکا دیگر به نفت خاورمیانه مثل گذشته نیاز ندارد، به این دلیل ساده که خود آمریکا در حال تبدیل شدن به بزرگترین صادرکننده نفت در جهان است. در هر حال قیمت نفت باید در حدی باشد که قیمت تمام شده آن در آمریکای شمالی بهصرفه باشد. در مناطق نفتخیز مانند خلیج فارس و شمال آفریقا و ونزوئلا باید تشنج و تنش وجود داشته باشد. با ایجاد تشنج در این مناطق هم قیمت نفت در سطح بالایی قرار میگیرد و هم رقبای ایالات متحده همانند چین و ژاپن و اقتصادهای نوظهور به دلیل آنکه مصرفکننده عمده نفت هستند تحت فشار قرار میگیرند و سرعت رشد اقتصادیشان کاسته میشود. بنابراین جریانات افراطی همچون القاعده و داعش از ایجاد و افزایش تشنج سود میبرند. در سرزمینهای اشغالی نیز دولت راستگرای بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی از جنگ و وضعیت متشنج در منطقه سود میبرد. حوادثی از این دست میبایستی به وقوع بپیوندد تا کارتلهای نظامی و نفتی در آمریکا که براثر جهانیشدن و رشد تکنولوژی در کشورهای در حال توسعه دچار مشکل شده بودند بتوانند خوشان را بازیابی کرده و مجددا بازار را در دست گیرند. این مسائل به شکلی کاملا بهم پیوسته هستند، یعنی خروج آمریکا از برجام، معاهده آب و هوایی، جنگ تعرفهای با چین، خروج از معاهده پاریس و فشار آمریکا برای آنکه کشورهای اروپایی هزینههای نظامیشان را افزایش دهند، در همین چارچوب قابل تحلیل است. افزایش تشنج در منطقه باعث میشود عربستان، امارات و سایر کشورهای منطقه هزینههای دفاعیشان را افزایش دهند و میلیاردها دلار اسلحه بخرند همه این مسائل سیاستهایی است که در خدمت کارتلها قرار دارد.
با توجه به آنکه ترامپ در توئیتی مدعی شده است که «ایران نابود خواهد شد» و دکتر ظریف در پاسخ گفته است که «ایران نابودناشدنی است» هدف رئیسجمهور آمریکا از تهدیدات اینچنینی چیست؟
اینگونه لفاظیها بیشتر کارکرد جنگ روانی دارد. این سخنان و مواضع ترامپ نه با منطق و نه با منافع مردم آمریکا همخوانی دارد. در مقابل نیز ایران به هیچ عنوان نباید وارد این بازی شود. چون صلح و امنیت به نفع مردم ایران و منطقه است. هر کسی در هر جایی در راستای بالا رفتن تشنج قدم بردارد دانسته و یا ندانسته وارد بازی کارتلها و تراستهای منفعتطلب نیازمند جنگ شده است. سیاست نه در کلام بلکه در حصول به نتیجه است. باید بدانیم که هر چه میزان تشنج بالا رود میانهروها در کشورهای اروپایی و متحدان ایران و حتی در داخل آمریکا حالت انفعالی به خود میگیرند در نتیجه نیروهای تندرو در منطقه و جهان فعالتر شده و امکان بازی بیشتری پیدا میکنند. باید تلاش کرد تا این وضعیت تا حد ممکن مدیریت و کنترل شود که به سمت بحرانی شدن بیشتر میل نکند.
بر اساس گزارشی که یکی از منابع غربی منتشر کرده مهمترین مانع در مورد آینده این است که از میزان نفوذ بولتون در دولت ترامپ بیخبریم. از دیدگاه شما نظر کدام یک از دو دیدگاه افراطیون و میانهروها در کاخ سفید برتری خواهد یافت؟
این مساله به فاکتورهای زیادی بستگی دارد. هرقدر لبه تنش به سمت بحران اوج گیرد بدون شک جنگسالاران فرصتطلب عرضاندام خواهند کرد. در دولت ترامپ رقابتهایی وجود دارد که این دولت را از دولت اوباما که دنبال ایدههای دیگری بود متفاوت میکند. دولت ترامپ برخلاف دولت اوباما دنبال بازگشت آمریکا به سیاست انزواطلبی است. دوگانهسازی و قطبیسازی ماهیت سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا است. دولت ترامپ در مجموع از تشنج سود میبرد اما در داخل آمریکا برخی بیشتر از تشنج سود میبرند و جنگ را دنبال میکنند. کمپانیهای تسلیحاتی سودشان در جنگ است. اما کمپانیهای نفتی سودشان در فضای متشنج است. پشت سر دولت ترامپ کمپانیهای بزرگ قرار دارند. به طور مشخص بولتون جزو جریانات جنگطلب است. باید دقت کرد بازیگران نادانی همچون رژیم صهیونیستی و گروهکهای تروریستی همچون طالبان و القاعده از جنگ و آب گلآلود سود میبرند. این وضعیت باید با بهکارگیری یک سیاست درست مهار میشود. اگر ایران بتواند در دیپلماسی آن بخش میانهرو و صلحطلب را در داخل آمریکا و اتحادیه اروپا که از صلح سود میبرند با خود همراه کند، ممکن است افراد تیم افراطی داخل آمریکا ناچار به کنارهگیری شوند.