کرونا نشان داد که کیفیت روابط میان اعضای خانواده خوب نیست...
یکی از موضوعاتی که در دهههای اخیر، ظهور و بروز بیشتری پیدا کرد، موضوع خشونتها به معنای عام خودش اعم از خشونتهای اجتماعی و یا خشونتهای خانگی است.
یکی از گروههای هدف اورژانس اجتماعی که تقریبا نزدیک 23 سال قبل تاسیس شده، همین موضوع خشونتهای خانگی بود چراکه ظهور و بروز آن را در جامعه شاهد بودیم.
در بعضی از شرایط از جمله بحرانها، بویژه بحرانهایی مثل سیل، زلزله و بحران بهداشتی شبیه کرونا و با توجه به ویژگی این بحران که «ماندن در خانه» بود، بعضی از این مصادیق خشونتها جلوه بیشتری پیدا میکند که نشاندهنده این است که خانوادهها، مهارتهای لازم برای بودن با همدیگر را در طولانیمدت ندارند.
بحران کرونا که بیش از یکسال آن را تجربه میکنیم، یک تجربه بسیار متفاوت و بینظیری در جهان و همینطور در جامعه کنونی ماست.
کرونا نشان داد که حال و روز خانوادهها و کیفیت روابط میان اعضای خانواده ما خوب نیست و از کیفیت مطلوب برخوردار نیست.
با توجه به اینکه در دوران کرونا، برخی از منابع اجتماعی بیشتر معرفی شد؛ مثل 3 2 1 که پیامکش برای مردم رفت یا 1480 و 4030 یا حتی بخش خصوصی که در حوزه مشاور خانواده فعالیت میکردند.
فعالیتی که انجمنهای مختلف مثل انجمن مددکاران ایران، سازمان نظام روانشناسی، انجمنهای روانشناسی و یا سایر تشکلهای مربوط به حرفههای یاورانه داشتند، شناخت مردم نسبت به این منابع را بیشتر کرد.
لذا در این دوران به دلیل شناخت بیشتر مردم از این منابع اجتماعی تمایلشان برای بهرهگیری از ظرفیتهای منابع بیشتر شد. به عبارت دیگر تمایلشان برای برقراری ارتباط با این منابع بهویژه خطوط تلفنی افزایش پیدا کرد چون هم برقراری ارتباط راحت بود و هم خیلیها تا قبل از کرونا شاید این منابع اجتماعی مثل اورژانس اجتماعی را نمیشناختند و از آنطرف ماندن طولانیمدت کنار همدیگر با توجه به اینکه عادت نداشتیم انقدر طولانی کنار هم بمانیم و برخی از آن ضعف مهارتهای ارتباط درون خانواده ما، در قبل از کرونا بدلیل اشتغال والدین و فرزندان در بیرون از خانه و زمان حضور مشترک کمتر کنار همدیگر، خودش را نشان نمیداد اما در این دوران بیش از گذشته خودش را نشان داد.
به همین دلیل گزارشاتی که مسئولان سازمانهای مرتبط ارائه میکنند، نشان از افزایش تماسها برای طرح سوال، رفع ابهام و دریافت خدمات در حوزه خشونتهای خانگی اعم از همسرآزاری، کودکآزاری یا سالمندآزاری است و این نشان میدهد که خانوادههای ما کیفیت لازم برای ایجاد آرامش، تکمیل و تعامل همدیگر را ندارند.
جایی که خشونت ظهور و بروز پیدا میکند، معنی دیگرش این است که نشاط و شادابی نیست. جایی که خشونت ظهور و بروز پیدا میکند یعنی مهارتهای ارتباطی و حقوق متقابل را بلد نیستیم.
معنی دیگر افزایش خشونت این است که ما در بین سبکهای ارتباطی به جای سبک جراتمندانه که احترام به حقوق همدیگر است، سبک انتخابیمان در رفتار، سبک پرخاشگرانه و یا منفعلانه است. در سبک پرخاشگرانه افراد معتقدند که هرچه آنها میگویند، درست است و بقیه باید تابع آنها باشند اما در سبک رفتاری منفعلانه، هر ظلم و تعدی به خودشان را میپذیرند چون فکر میکنند خودشان خوب نیستند و دیگران خوب هستند.
به همین دلیل بروز رفتارهای خشونتآمیز، حامل این پیام هست که سبک رفتاری پرخاشگرانه و منفعلانه بیش از سبک رفتاری جراتمندانه، مبنای تعامل زوجین با همدیگر است. به نظر میرسد در این شرایط مهارت تابآوری چه فردی چه خانوادگی و توجه به مهارت خودمراقبتی چه فردی و چه خانوادگی بسیار ضروری، کلیدی و مهم است تا آرامش جای خشونت را در میان خانوادههای ایرانی بگیرد. ضمن اینکه نقش اقتصاد و نااطمینانی نسبت به آینده را بیتاثیر نمیدانم، فشارهای وارده بر خانواده ها، یک جاهایی واقعا تحملش سخت است و چون تحملش سخت است به شکلهای دیگر خودش را بروز و ظهور میدهد که یکی خشونت خانگی است و یک جاهایی ممکن است اقدام به خودکشی باشد یا رفتارهای دیگری که در حوزه آسیبشناسی و جرمشناسی آنها را مورد مطالعه قرار میدهیم. ولی پیام مشخص رفتارهای خشونتآمیز این است که خانواده دیگر آن کانون گرم و آرامش نیست.