آتش فتنه و جنگ در منطقه از خاورمیانه تا آسیای میانه در حال شعله ور شدن است و در غربت تدبیر و صلح، صدای طبل جنگ طلبان بلند و بلندتر می شود. در یک طرف ملتهای به جان آمده از رنج تبعیض و خیانت، و در طرفی دیگر حکام بی ارادهٔ مطیعِ قدرتهای جنگ طلب.
آرزوی هر ملتی در هر گوشه این کره خاکی، داشتن رفاه، امنیت و آزادی همراه با توسعه، اعتلا و پیشرفت کشورش است.
هر ملتی برای رسیدن به این خواسته منطقی و انسانی تلاش می کند تا با برگزیدن و انتخاب حاکمانی که شایستگی برآورده کردن این اهداف متعالی را داشته باشند، سریعتر در این راه، موفق شود.
در این میان اما، حاکمان گاهی، یا هدف را گم می کنند یا مسیر را و البته گاهی هم هر دو را. اینجاست که هر ملتی که آگاه به مصالح کشور خویش و شرایط زمانه باشد، چنین حاکمانی را یا به مسیر درست باز می گرداند یا از مرکب قدرت پیاده می کند.
اما چنانکه در تاریخ خوانده ایم و به چشم هم دیده ایم، پیاده شدن از مرکب قدرت آسان نبوده و نیست و البته گاهی محال هم بوده است.
اینجاست که حاکمان نالایق برای ماندن در قدرت به جای اصلاح، به سلاح متوسل می شوند و چشم بر عدالت و تدبیر بسته و بر حمایت قدرتهای بیگانه دل می بندند.
آنچه در پروسه صلح اعراب اسرائیل رخ داد و حاکمان مصر و اردن را در دیروزِ تاریخ و امارات و بحرین را در امروز و شاید عمان، قطر، عربستان، کویت و دیگری را در فردا به پای میز صلح با اسرائیل غاصب راضی کرده یا کُند، همین بی تدبیری و ولع ماندن در قدرت به هر قیمتی است.
ذات قدرتهای سلطه گر از آمریکا گرفته تا انگلیس و فرانسه و روسیه، جنگ طلبی و غارت منافع ملل بوده و هست.
قدرت های سلطه گر و استکباری برای جهش تولید و فروش جنگ افزارهای خود نیاز به جنگ افروزی در جهان دارند و بازی دمکراسی و صلح را فقط برای استراحتِ میان دو نیمه "بازی جنگ" می خواهند.
از این رو در هر نقطه از جهان. میان کشورها نقاط اختلافی را ترسیم کرده اند تا اگر به اراده آنها حکام بیمار سرسپردهٔ شیفتهٔ قدرت راضی به جنگ نشدند، بر این نقاط اختلافی بدمند و آتش جنگ شعله ور کنند.
تفرقه بین ادیان و مذاهب، ایجاد نقاط مرزی مورد اختلاف، ترویج ترور و وحشت، تشکیل گروه های تجزیه طلب و ده ها توطئه پیدا و پنهان، همه دسیسه های قدرت های استکباری در خاورمیانه است که سالها منابع و منافع ملی کشور های منطقه را به غارت برده و آرامش،رفاه و امنیت مردم را تباه کرده اند.
به سوریه ویران شده بنگریم، به یمن جنگ زده نگاه کنیم، به عراق، لبنان و افغانستان با دیده بصیرت بنگریم، آیا جز دسیسه و منافع قدرتهای استکباری چیز دیگری آنها را به فلاکت انداخته است؟!
به اختلافات کشمیر پاکستان و هند، به اختلافات قطر و عربستان ،به اختلافات اقلیم کردستان عراق و به اختلافات منطقه قره باغ میان آذربایجان و ارمنستان بنگریم، آیا دستی جز دست تفرقه و سلطه جنگ افروزان و بی تدبیری حکام شیفته قدرت می بینیم؟!
زمانی که نهال خبیث اسرائیل توسط انگلیس در منطقه کاشته شد، اندیشمندانی همچون جمال عبدالناصر، موسی صدر و روح الله خمینی پیوسته بر خباثت استکبار و برنامه ریزی دشمنان برای تفرقه میان ملتها و دولتها هشدار دادند. آنان بیداری، آگاهی و وحدت ملتها را تنها راه غلبه بر نقشه های خبیثانه دشمنان عنوان کردند و استقلال دولت ها را لازمه امنیت و رفاه ملت ها شمردند.
اکنون با تحولاتی که به سرعت در منطقه در حال رخ دادن است، بار دیگر طبل های جنگ به صدا درآمده و چرخ های کارخانجات اسلحه سازی آمریکا، انگلیس، روسیه، فرانسه و آلمان با سرعت بیشتری به جریان افتاده است، منطقه آبستن حوادث است و از عراق تا یمن، از امارات تا لبنان و از سوریه تا قره باغ طبل جنگ به صدا در آمده است.
در منطقه قره باغ جنگ میان جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان را شروع کرده اند و البته ترکیه را هم به حمایت از آذربایجان به میدان آورده اند، همانطور که قبلا در بحران لیبی و جنگ سوریه و در قطر ترکیه را به میدان آوردند!
در عراق هم زمزمه تعطیلی سفارت آمریکا در بغداد و هدف قرار دادن مستقیم گروههای عراقی توسط ارتش آمریکا مطرح است!
نقل و انتقالات مشکوک آمریکا در خلیج فارس و این روز ها همچنین در سایه صلح کشورهای عربی با اسرائیل، احتمال حل اختلاف قطر با عربستان یا اشغال قطر نیز نقل محافل خبری است.
گویا خبری در راه است، آمریکا، اسرائیل و انگلیس تنها منتظر جرقه هایی هستند تا منطقه را به آتش بکشند. برای آنها تفاوتی ندارد عراق باشد و سفارت بغداد، یا قرهباغ باشد و ارمنستان، شمال سوریه باشد یا جنوب لبنان و یمن، خلیج فارس باشد یا خلیج عدن، آنان فقط جنگ می خواهند و بس، سهم روسیه و اروپا هم مانند همیشه پرداخت می شود.
براستی آیا دوباره صلح تسلیم جنگ می شود یا دست تدبیر واقعی (و نه شعاری) و آگاهی ملتها پرچم صلح را بر فراز منطقه برافراشته می سازد؟!
*روزنامه نگار و تحلیل گر مسائل سیاسی - عضو شورای سردبیری ایصال