روسیه و آمریکا از تدارک جنگ عربی-عثمانی در لیبی چه می خواهند
احمد امینی*
باتلاق جنگ احتمالی لیبی، گردابی است که اگر اقدام عاجلی برای صلح و مدارا صورت نگیرد، بهزودی هم ترکیه و قطر را سخت گرفتار خواهد کرد و هم مصر و عربستان و امارات را. آتش این فتنه دامن روسیه و آمریکا را هم خواهد گرفت.
ایصال نیوز - اکنون حدود 10 سال از فروپاشی حکومت مادامالعمر قذافی و کشته شدن وی در لیبی میگذرد.
در این کشور آفریقایی و مسلمان، هیچکس تا چند ماه قبل از سقوط دیکتاتور خودخواه لیبی، هرگز تصور نمیکرد که چنین سرنوشت تلخی به سرعت برق و باد، در انتظار معمر قذافی باشد.
اما خشم پنهان مردم مبارز و اصیل لیبی و خودکامگی و استبداد قذافی شرایط را چنان مهیا کرد که همه قدرت نظامی و اقتصادی در انحصار خانواده قذافی به یکباره فرو ریخت و در هم شکست.
آری دیکتاتور فراری لیبی در یک لوله سیمانی گرفتار پنجه مرگ خفت بار شد و با خشم مردم و صد البته با مداخلۀ نظامی آمریکا و با رضایت روسیه در سال 2011 میلادی سرنگون شد.
در حقیقت، قذافی تاوان سرکوب وحشیانه سالها اعتراضات مردم لیبی را داد، اما پیش از مرگش، تخم تفرقه و نفاق را نیز در لیبی پاشیده بود و همین باعث شد نقشه های بیگانگان غربی به سرکردگی ناتو و آمریکا برای غارت نفت و منابع لیبی یکی پس از دیگری به نام بهار عربی و دموکراسی خواهی اجرا شود.
در کمتر از دو سال پس از سقوط معمرقذافی، اختلافات و درگیری های داخلی لیبی با هدایت پنهان سازمانهای اطلاعات آمریکا، روسیه و ترکیه تشدید شد. کشور پهناور لیبی از لحاظ سیاسی به دو قسمت شرق و غرب تقسیم شد.
احزاب و گروه های تازه به دوران رسیده و مبارزان دیروز، با تحریک پیدا و پنهان بیگانگان، به جان هم افتادند.
در کمتر از چهار سال از یک سو، دولت «فایز سراج» در غرب لیبی به پایتختی طرابلس شکل گرفت. دولتی که قانونی بود اما به مرور تحت حمایت سیاسی ترکیه، قطر و ایتالیا قرار گرفت.
از سوی دیگر مجلس لیبی در بنغازی در شرق لیبی تشکیل شد و ارتش ژنرال خلیفه حفتر با حمایت عربستان و مصر، بر طبرق، بنغازی، سرت و شرق لیبی تسلط یافت.
یکسال بعد، یونان، آمریکا، روسیه و امارات نیز به حمایت از ژنرال حفتر پرداختند. هر چند حمایت آمریکا بیشتر پنهانی بوده است.
اکنون بیش از 5 سال است که بنغازی و طرابلس به عنوان مراکز اصلی کشور لیبی در شرق و غرب این کشور بر سر کسب قدرت بیشتر با یکدیگر درگیر نبردهای خونینی هستند و قربانیان اصلی آن، مردم بی دفاع لیبی هستند.
از اوایل سال گذشته (1398) و با گسترش و تسلط قوای ارتش ملی لیبی به رهبری ژنرال حفتر که از حمایت نظامی مصر و امارات برخوردار بودند، دولت فایز السراج با مشاهده ناتوانی سازمان ملل در کمک به حل مناقشه داخلی لیبی، با استفاده از اختلاف قطر با عربستان و امارات،و با توجه به هم پیمانی قطر و ترکیه، تصمیم گرفت از ارتش ترکیه درخواست کمک مستقیم نظامی کند.
رجب طیب اردوغان که سودای اعتلای ترکیه عثمانی را در سر داشت، پس از تجربه دخالت نظامی در سوریه و حضور نظامی و سیاسی در قطر، این بار عزم مداخله نظامی در لیبی کرد و حتی مزدوران جنگجوی سوری در ارتش آزاد سوریه را با کمک مالی قطر همراه ارتش خود، وارد لیبی کرد.
ارتش ترکیه با حمایت مالی قطر، اقدام به اعزام نیرو و ارسال تجهیزات نظامی سنگین تهاجمی، پدافندی و پهپادهای مسلح به لیبی کرد تا از سقوط طرابلس و دولت فایز السراج جلوگیری کند و تاکنون نیز در تحقق این هدف موفق بودده است.
خسارت سنگین ارتش ژنرال خلیفه حفتر در یک ماه اخیر، گواه داشتن دست برتر دولت لیبی الوفاق و ترکیه در برابر حفتر و روسیه است.
اکنون که در 2 تیرماه 99 (22 ژوئن 2020) بسر می بریم تنها 24 ساعت از تهدید مصر برای دخالت مصر در لیبی می گذرد.
عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر بعد از ظهر شنبه طی سخنرانی در پایگاهی تازه تأسیس در غرب این کشور، از نیروهای مسلح مصر خواست برای احتمال انجام عملیات برونمرزی آماده شوند.
السیسی تاکید کرده که مداخله ارتش مصر در لیبی با هدف کمک به قبائل لیبی و تغییر وضعیت میدانی به نفع ژنرال حفتر، با موافقت و حمایت بینالمللی همراه خواهد شد.
رئیس جمهور مصر، عبور از شهر سرت لیبی و پایگاه هوایی الجفره را خطر قرمز مصر دانست و گفت که تجاوز از این خطوط توسط دولت سراج و ترکیه، واکنش نظامی و شدید قاهره را در پی خواهد داشت.
شواهد بیانگر این است که اتحادیه عرب برای اخراج نظامیان ترکیه از لیبی،از دخالت نظامی مصر در لیبی حمایت خواهد کرد ، روسیه نیز در کنار عربستان و امارات از مصر حمایت خواهد کرد. آمریکا هم راضی از شعله ور شدن آتش جنگ، در نقش میانجی و ناجی ظاهر خواهد شد!
نکته جالب ماجرا این است که موضع روسیه در لیبی، در تضاد با ترکیه قرار دارد، درست مانند نوع مداخله آنها در سوریه، و آمریکا هم، همانطور که نفت سوریه را می خواهد، در پی نفت لیبی است با کمترین زحمت. رفیق دزد و شریک قافله!
به نظر نگارنده، باتلاق لیبی گردابی است که اگر اقدام عاجلی برای صلح و مدارا صورت نگیرد، بزودی هم ترکیه و قطر را سخت گرفتار خواهد کرد و هم مصر و عربستان و امارات را. نه مصر با دخالت نظامی، امنیت پایدار را به لیبی خواهد آورد و نه ترکیه جای پایی در لیبی خواهد داشت.
جنگ در لیبی، جنگی فرسایشی و خانمان سوز خواهد بود که فقط کارخانجات تولید جنگ افزار روسیه، آمریکا و اروپا را رونق خواهد بخشید. پول های بادآورده قطر برای خرید سلاح ترکیه در لبیب به باد خواهد رفت و اموال بی حساب عربستان و امارات به خرید سلاح روسی و آمریکایی اختصاص خواهد یافت.
برنده این جنگ احتمالی که ناقوس آن نواخته شده است نه لیبی است،نه مصر نه عربستان، نه ترکیه و نه قطر. برنده فقط تاجران سلاح در روسیه و آمریکا و غارتگران منابع منطقه خواهند بود.
افسوس و هزاران افسوس که برخی کشورها به جای اینکه به جمال الدین اسدی ها اقتدا کنند و منادی صلح و وحدت ملتها باشند، با حمایت از مواضع ترکیه یا مصر، عملا آتش بیار این معرکه کور در لیبی می شوند.
طی روزهای اخیر جنگ رسانه ای شبکه قطری الجزیره در دفاع از مداخله نظامی ترکیه در لیبی، و شبکه سعودی اماراتی العربیه و الحدث در دفاع از مداخله نظامی قریب الوقوع مصر در لیبی شدت گرفته است.
این شبکه ها با ترویج جنگ عربی-عثمانی خواسته یا ناخواسته به شعله ور شدن آتش جنگ کمک می کنند. جنگی که نه مقدس است و نه به وحدت مسلمین کمک خواهد کرد.
جنگ لیبی ادامه پروژه قدرت های استکباری است؛ یعنی همان «تفرقه بیانداز و حکومت کن»
انتهای پیام/*
*روزنامه نگار و تحلیل گر مسائل سیاسی - عضو شورای سردبیری ایصال