گرد هم آمدن فضیلتهایی مانند درایت، صداقت، شهامت و جانفشانی در یک شخصیت، سردار سلیمانی را در جایگاه خدمتگزاری حکیم، محبوب ملت ایران کرد و در مقابل، حامیان دیپلماسی التماسی را که از سوی انبوه رسانهها تحسین و تمجید هم میشدند، از چشم مردم انداخت.
باید با آنها که مأموریت دارند ضمن تحریفگری و مسئلهتراشی نگذارند تغییر ریل بزرگ در کشور اتفاق بیفتد، برخوردی درخور خیانتشان داشت. دوره تغافل و مجامله با سرانگشتان این اخلال مدیریتی و رسانهای، دیر زمانی است پایان یافته است.
تنگناها با همه سختیهایش، میتواند سازنده باشد. معطل تحریمها و وعدههای غرب در حوزه درمان و پزشکی نماندن، میتواند الهامبخش سایر بخشهای مدیریتی و اقتصادی باشد. راهبرد مقاوم، قوی و واکسینه شدن در برابر تهدیدها که سالهاست در ادبیات رهبر انقلاب تأکید میشود، اکنون بیش از همیشه اهمیت یافته است.
بیش از ۷۰ درصد، عملکرد دولت در زمینه اشتغال، گرانی و مبارزه با فساد را خیلی ضعیف میدانند. همچنین ۴۵ درصد معتقدند عملکرد شهرداری تهران نسبت به دوره قبل بدتر شده است.
فقط آمریکا و انگلیس و اسرائیل نبودند که با آن تشییع دهها میلیونی و سپس انتقام موفق ایران، عزادار میشدند. سیاست بازانی هم که با علم و آگاهی -نه خطا کاران و بد فهمان- ادعا میکردند نمیتوان مقابل آمریکا ایستاد و باید تسلیم شد، خسارت راهبردی میدیدند.
جریانی خصمانه و ضدانتخابات را میشود رصد کرد که یک سر آن به آمریکا و انگلیس و اسرائیل و فسیلهای سلطنتطلب، و سر دیگر آن به برخی اشرافیتزدگان منحرف از انقلاب برمیگردد.
همین مدیران که موجب فشار بر مردم شدهاند، باید مواخذه شوند و عوام فریبانی هم که در انتخابات گندمنمایی و جو فروشی کردند، باید مورد بازخواست قرار بگیرند، اما با رندی، ادای غمگساری برای مردم را در میآورند.
مگر آقای روحانی با غرب مذاکره نکرده و امتیازهای هنگفت نداده است؟ مذاکره با غرب، جعبه ناگشودهای نیست که بتوان از نو برای مردم کادوپیچ کرد. آقای روحانی شش سال قبل (و نیز سال 82) این نسخه را به اجرا گذاشت و پاسخ آن را با توهین و عهدشکنی و دهنکجی اروپا و آمریکا گرفت.
در همین کشور خودمان، جماعتی مدعی حقوق جوانان و زنان و کارگران شدهاند که بانی اشرافیگری و هدررفت فرصتها به قیمت جلب اعتماد غرب بودهاند، کسانی که فرصت ازدواج و اشتغال و صاحب زندگی شدن را از خیلیها دریغ کردهاند اما به جای پاسخگویی یا عذرخواهی، با جریانهای معارض برای هنجارشکنی و ترویج اباحیگری همصدا میشوند.
متاسفانه در چند سال اخیر، گونهای دیگر از رفتارهای گلادیاتوری باب شد که رواجدهندگان نیابتی آن، برخی منسوبان حلقه انحرافی بودند و در پوشش اینکه فلان نهاد و دفتر و فعال انقلابی مقدس نیستند، به خود اجازه هرگونه بداخلاقی و عقدهگشایی را دادند، نامش را هم عدالتخواهی گذاشتند.
مرور روند تحولات چند ماه اخیر - از اقدامات متقابل در مقابل عهدشکنی غرب تا توقیف نفتکش انگلیس و سرنگونی پهپاد متجاوز آمریکا و ضربات کاری مقاومت به عربستان و اسرائیل- از برگشتن ورق به نفع جبهه مقاومت حکایت میکند.
هر جا که مجادلهای میان یکی از این طیفها در فضای عمومی دیده، فارغ از اینکه حق با کدام طرف باشد، هیزمکش شده و بنزین بر آتش مجادلات ریخته است تا مردم را بدبین کند.
آقای ظریف اخیرا در پاسخ به سؤال خبرنگار NPR گفت «تعامل با غرب اعتبارش را در داخل ایران از دست داده است. مردم دیگر نگاهشان به تعامل با جامعه بینالمللی نیست، به آمریکا نیست. به دلیل اینکه به قولش عمل نکرد و به اروپاییها هم نیست، به خاطر اینکه آنها نتوانستند در برابر آمریکا ایستادگی کنند.
کارگزارانیها همین چند ماه قبل گفتند «با اختیارات داده شده از سوی رهبری، چوب خشک، بهتر از روحانی در مدیریت اقتصادی عمل میکرد» و نسخه روحانی را تا سرحد مطالبه استعفا پیچیدند. اما اکنون که به انتخابات مجلس نزدیک میشویم، مدعیاند دولت اختیارات ندارد
برخی نشریات و سیاستپیشگان، که بلافاصله برای فلان اتفاق ناگوار در پاریس و لندن، پیام تسلیت و محکومیت صادر کردند یا عزادار شدند، حتی از ابراز تاسف و ناراحتی نسبت به شهادت مظلومانه یک روحانی سادهزیست در همدان و انزجار نسبت به شرور و جنایتکار سابقهدار استنکاف کردند.