موج سواران ناآرامیهای عراق با برخورداری از پول و سلاح که منابع آنها را باید در امارات عربی متحده، بحرین و عربستان جست و جو کرد، هر روز بر دامنه خشونتها میافزایند بیآنکه چشمانداز روشنی برای این کشور زخمی از دههها جنگ و بیثباتی قابل تصور باشد.
احزاب و به طور عام جریانهای سیاسی لازم است کارویژههای خود را بازتعریف کنند. تفاوت نمیکند؛ اصلاحطلب و یا اصولگرا هر دو در مظان بیاعتمادی نزد افکار عمومی هستند.
اروپا هيچ واکنش موثري در قبال خروج آمريکا از برجام نشان نداد و نتوانست اقدام موثري به منظور جلب نظر ايران چه در بخش فروش نفت و يا گاز و برخي تحريمهاي اقتصادي بانکي داشته باشد.
انگیزه اقدام تهران، واداشتن جامعه جهانی، بهویژه اتحادیه اروپا به انجام فوری تعهدات خود در قبال برجام است. نقض این توافق ششجانبه که از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد هم رسمیت یافت، اوضاع را به نوامبر 2016 یعنی پیش از امضای توافقنامه برجام میتواند بازگرداند.
مانع بزرگ در برابر آرام سازی خشم مردم که اصلیترین شمار آنان را جوانان تشکیل میدهند، وعده اصلاحات از سوی کسانی است که متهمان اصلی نابسامانیهای امروز هستند.
نظامیان ترکیه که دومین ارتش بزرگ ناتو را به نام خود ثبت کردهاند، حالا نه در قاعده جنگ متعارف، بلکه در جنگ چریکی و نامتقارن درگیر شدهاند. آنان چنین جنگی را در درون مرزهای خود تا پیش از این تجربه کرده و هنوز هم مبتلابه آن هستند.
علایم بحران مشروعیت و اعتبار در عراق از ماهها پیش و با تظاهرات اعتراضی در بصره و دیگر شهرهای این کشور بروز یافت. آن هنگام باید زنگهای هشدار همه طرفها را هشیار میکرد؛ وقتی که ترکیبی از همین مردم، شعارهایی با همین مضمون علیه فساد و کمبودها سر دادند.
فرایند تحولات مربوط به برجام و تنش روابط ایران و آمریکا به روال گذشته ادامه دارد؛ با این تغییر که اکنون اعضای اروپایی گروه 1+4 نزدیکی بیشتری به مواضع دولت ترامپ از خود نشان دادهاند.
کارنامه دولت ترامپ نزد جامعهبینالمللی، ملغمهای از ناکامیهاست؛ زیرا علاوه بر توقف در نقطه صفر برای شکستن مقاومت تهران، بهرغم اجرای ابتکارهای مستمر در افزایش دامنه فشار حداکثری، در دیگر پروندههای منطقهای نیز دچار توقف و یا بلاتکلیفی کسالتبار است.
پیامد حملات شنبه گذشته با آنچه کاخ سفید در دستور کار تبلیغاتی خود قرار داده، بیتردید بر روابط تهران و ریاض که طی هفتههای اخیر نشانههایی از کاهش تنش در آن بروز یافته بود، تاثیر خواهد گذاشت. علاوه بر این، واشنگتن از فرصت ایجادشده برای تسهیل در فروش نفت خود بهره میبرد و این همانی است که برای قدرتهای اقتصادی از حیث منافع استراتژیک پسندیده نیست.
دولت ترامپ که از آغاز رویکرد «اراده مبتنی بر قدرت» را در دستورکار خود قرار داده، اکنون با واقعیتی رو به رو است که سرانجام مجبور به قبول آن خواهد شد؛ اینکه جامعه جهانی با عصر کلاسیک جنگ سرد فاصله معنادار گرفته و اجرای اراده مبتنی بر قدرت به گذشتهای تعلق دارد که قدرت در جامعه جهانی اینگونه توزیع نشده بود.
بسیاری از ناظران براین باورند که تهران با داشتن روابط خوب با همسایگانش خواهد توانست در برابر سیاست «فشار حداکثری» واشنگتن مقاومت کرده و اقتصاد خود را مدیریت کند.
سخنان تاکیدی «دومنیک راب» در روز نخست تصدیاش در مسند وزارت امورخارجه دولت «بوریس جانسون» حائز تامل است. او گفته است:«نباید میان اتحادیه اروپا و آمریکا بر سر ماموریتهای دریایی در خلیج فارس کشمکش وجود داشته باشد.» راب به نکته دیگری هم در روابط تنشآلود دولتش با ایران بر سر نفتکشها اشاره کرده است؛ اینکه «قصد اتخاذ تصمیم عجولانه ندارد، اما بهطور کامل ...