امام على(ع)، مرد احقاق حق بود و مى خواست عدالت را در جامعه پیاده کند و حقوق زیردستان را از ستمگران بگیرد و در این مسیر براى ایشان هیچ تفاوتى بین اشخاص و افراد وجود نداشت. کلام والایی از آن حضرت است که كسى كه با ستمگری غلبه كند، مغلوب است.
به مناسبت ۱۳ رجب سالروز ولادت امیرالمومنین
سخنان امام علی(ع) درباره ظالم و مظلوم: كسى كه با ستمگری غلبه كند، مغلوب است
خداوند از كسى كه ظلم كرده است انتقام میكشد
5 بهمن 1402 ساعت 12:50
امام على(ع)، مرد احقاق حق بود و مى خواست عدالت را در جامعه پیاده کند و حقوق زیردستان را از ستمگران بگیرد و در این مسیر براى ایشان هیچ تفاوتى بین اشخاص و افراد وجود نداشت. کلام والایی از آن حضرت است که كسى كه با ستمگری غلبه كند، مغلوب است.
به گزارش سرویس فرهنگ ایصال نیوز، بر اساس منابع تاریخی، علی بن ابیطالب(ع) مشهور به امام علی و امیرالمؤمنین در ۱۳ رجب سال ۲۳ قبل از هجرت در کعبه به دنیا آمد و در ۲۱ رمضان سال ۴۰ق به شهادت رسید، آن حضرت امام اول همهٔ مذاهب شیعه، صحابی، راوی، کاتب وحی و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت است.
آن حضرت پسرعمو و داماد پیامبر اکرم(ص)، همسر حضرت فاطمه(س)، پدر و جدِّ یازده امام شیعه است. پدر او ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد بودند.
به گفته عالمان شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت، در کعبه زاده شد و نخستین مردی بود که به پیامبراسلام(ص) ایمان آورد.
از نظر شیعه، علی(ع) به فرمان خدا و تصریح پیامبر(ص)، جانشین بلافصل رسول خدا(ص) است. فضایل زیادی برای امام علی(ع) برشمردهاند؛ پیامبر(ص) در یوم الدار او را به عنوان وصی و جانشین خود برگزید. او هنگامی که قریش قصد کشتن پیامبر(ص) را داشتند، در بستر پیامبر اسلام(ص) خوابید تا پیامبر(ص) بتواند مخفیانه به مدینه هجرت کند. پیامبر(ص) عقد اخوت خود را با وی بست.
بنا بر منابع شیعه و برخی منابع اهل سنت، حدود ۳۰۰ آیه از قرآن کریم، درباره فضایل وی است مانند آیه مباهله، آیه تطهیر، آیه ولایت و برخی دیگر از آیات که بر عصمت وی دلالت دارد.
قرآن و نهج البلاغه هردو با فطرت انسان کار دارد، و دلیل ماندگاری نهج البلاغه که می تواند همچنان در عرصه حکمرانی یا عدالت اجتماعی کارآمد باشد، ارتباط تنگاتنگ آن با قرآن کریم است.
دومین دلیل ماندگاری نهج البلاغه پیاده شدن نمونه عینی موارد قرآنی در آن مدت ۴ سال و ۹ ماه حکومت امام علی (ع) است پس می توان گفت که نهج البلاغه، قرآن مجسم در عرصه حکمرانی هم هست. زیرا پس رسول خدا(ص) ایشان دومین پیشوایی بود که همه قرآن را در عرصه حکمرانی و عدالت پیاده کرد.
روايتی متواتر ميان شيعه و اهل سنّت از پيامبراکرم«صلی الله علیه و آله و سلم»که فرمودند: علِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ[المناقب ص104۱] علي با حقّ است و حق با علي. هر کجا علي باشد، حق هم آن جاست.حق به دور علی می گردد.
امام على(ع) مرد احقاق حق بود و مى خواست عدالت را در جامعه پیاده کند و حقوق زیردستان را از ستمگران بگیرد و در این مسیر براى ایشان هیچ تفاوتى بین اشخاص و افراد وجود نداشت.
اکنون به مناسبت فرخنده میلاد باسعات اولین امام شیعیان، سخنانی از حضرت علی (ع) که مربوط به ظالم و مظلوم است را مرور میکنیم:
زشت ترين نوع ستم
ظلم الضعيف أفحش الظلم. ستم كردن به ناتوان، زشت ترين نوع ستم است.(نامه ۳۱)
ميزان بين خود و ديگران
يا بنى! اجعل نفسك ميزانا فيما بينك و بين غيرك، فأحبب لغيرك ما تحب لنفسك، و اكره له ما تكره لها، و لا تظلم كما لا تحب أن تُظلَم، و أحسن كما تحب أن يُحسن اليك، و استقبح من نفسك ما تستقبحه من غيرك، و ارضِ من الناس بما ترضاه لهم من نفسك.
فرزندم! خويشتن را معيار و ميزان بين خود و ديگران قرار بده، پس آن چه براى خود دوست مى دارى براى ديگران هم دوست بدار و آن چه براى خود نمى پسندى براى ديگران هم نپسند و همان گونه كه دوست ندارى به تو ستم شود ستم نكن و همان طور كه دوست دارى به تو نيكى شود به ديگران نيكى كن و آن چه براى خود زشت مى دارى، براى ديگران هم زشت بشمار و به همان چيزى براى مردم راضى باش كه براى خود راضى هستى.(نامه ۳۱)
بدترين توشه در قيامت
بئس الزاد الى المعاد، العدوان على العباد. بد توشه اى است براى روز جزا، ستم كردن بر بندگان خدا.(حكمت ۲۲۱)
حال آغازگر ستم در قيامت
للظالم البادى غداً بكفه عضة. آن كه آغازگر ستم است فرداى قيامت دستش را (از پشيمانى) به دندان بگزد.(حكمت ۱۸۶)
امر به معروف و نهى از منكر
رحم الله رجلا رأى حقا فأعان عليه، أو رأى جورا فردّه و كان عونا بالحق على صاحبه. رحمت خدا بر كسى كه چون حقى را ديد، يارى اش كرد و چون ستمى را ديد از آن جلوگيرى كرد و حق را در برابر ستمگر يارى رساند.(خطبه ۲۰۵)
نحوه قسم دادن ستمكار
أحلفوا الظالم اذا أردتم يمينه بأنه برىء من حول الله و قوته؛ فانه اذا حلف بها كاذبا عوجل العقوبة، و اذا حلف بالله الذى لا اله الا هو لم يعاجل، لانه قد وحّد الله تعالى. ستمكار را اگر خواستيد قسم دهيد به اين عبارت سوگند دهيد: از حول و قوه خداوند بيزار هستم اگر چنين كنم، زيرا اگر به اين عبارت به دروغ سوگند بخورد، در مجازاتش شتاب شود؛ اما اگر سوگند بخورد به خدايى كه جز او خدایی نيست در عقوبتش شتاب نشود؛ زيرا خداوند تعالى را به يگانگى ياد كرده است.(حكمت ۲۵۳)
سرانجام شوم ستم
الله الله فى عاجل البغى، و آجلِ وخامة الظلم. خدا را، خدا را بپرهیزید از سركشى در این دنیا و از کیفر ناخوشایند ستم در آخرت.(خطبه ۱۹۳)
دو عامل تباهى دين و دنيا
ان البغى و الزور يوتغان المرء فى دينه و دنياه، و يُبديان خلله عند من يَعیبُه. همانا ستمگرى و دروغگويى دين و دنياى آدمى را تباه مى كنند و معايب او را در نظر عيب جويانش آشكار مى سازند. (نامه 48)
انتقام گرفتن از ستمگر
أيها الناس! أعينونى على أنفسكم، و ايمُ الله لانصفنّ المظلوم من ظالمه، و لاقودنّ الظالم بخزامته حتى أورده منهل الحق و ان كان كارهاً. اى مردم ! مرا براى اصلاح نفوس خودتان يارى كنيد و سوگند به خدا داد مظلوم را از ظالمش مى ستانم و افسار ستمكاران را مى گيرم و او را تا چشمه سار حق مى كشانم اگرچه او نخواهد.(خطبه 136)
مغلوب حقيقى
ما ظفر من ظفر الاثم به، و الغالب بالشر مغلوب. كسى كه به ارتكاب گناه پيروز شود (در حقيقت) پيروز نباشد و كسى كه با ستم غلبه كند (در واقع) مغلوب است.(حکمت327)
عاقبت ستمگر
من سَلّ سيف البغى قُتل به. آن كس كه تيغ ستم بركشد، خود با آن كشته شود.(حکمت349)
گناهكار بودن ستمگر
من بالغ فى الخصومة أثم، و من قصّرَ فيها ظُلِم. هر كس در دشمنى شدت به خرج بدهد، مرتكب گناه شده و كسى كه كوتاهى كند مورد ستم واقع شده است.(حکمت 298)
انواع ستم
ألا و ان الظلم ثلاثة: فظلم لا يغفر، و ظلم لا يترك، و ظلم مغفور لا يطلب. فأما الظلم الذى لا يغفر فالشرك بالله، قال الله تعالى: (ان الله لا يغفر أن يُشرك به). و أما الظلم الذى يغفر فظلم العبد نفسه عند بعض الهنات، و أما الظلم الذى لا يترك فظلم العباد بعضهم بعضا.
آگاه باشيد! ستم بر سه نوع است: ستمى كه هرگز بخشيده نمى شود، ستمى كه بدون مجازات نمى ماند و ستمى كه بخشيده مى شود و بازخواست ندارد، اما ستمى كه بخشيده نمى شود شرك به خداست كه مى فرمايد: همانا خداوند شرك به خود را نمى آمرزد، اما ستمى كه بخشيده مى شود، ستمى است كه انسان با لغزش ها (و ارتكاب گناهان صغيره) به خود روا مى دارد و اما ستمى كه بدون مجازات نمى ماند، ستمگرى بعضى از بندگان بر بعضى ديگر است.(خطبه176)
اتمام حجت بر امام على (علیه السلام)
لولا حضور الحاضر و قيام الحجة بوجود الناصر، و ما أخذ الله على العلماء الا يقارّوا على كظّة ظالم و لا سَغَب مظلوم، لالقيتُ حبلها على غاربها. اگر نبود حضور آن جمعيت انبوه و اين كه با وجود يار و ياور حجت تمام است و اگر نبود كه خداوند از دانشمندان پيمان گرفته است كه در برابر سيرى ستمگر و گرسنگى ستمديده آرام ننشيند و بدان رضايت ندهند، هر آينه مهار شتر خلافت را بر كوهان آن مى انداختم.(حطبه3)
پرهيز از ستمگرى
استعمِل العدل، واحذر العسف و الحَيف، فان العسف يعود بالجلاء، والحيف يدعو الى السيف. وقتى زياد بن ابيه را به جاى عبدالله بن عباس كارگزار فارس كرد، در ضمن سخنرانى مفصل او را از گرفتن خراج اضافى منع كرد و فرمود: عدل و داد را به كار بند و از سختگيرى و بيداد بپرهيز؛ زيرا سختگيرى ناروا مردم را آواره مى كند و ستمگرى مايه شورش و خونريزى مى شود.(حكمت 476)
ستمگران دنيا طلب
لما نهضتُ بالامر نكثت طائفة، و مرقت أخرى، و قسط آخرون: كأنهم لم يسمعوا الله سبحانه يقول: (تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوّا فى الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقين) بلى! والله لقد سمعوها و وعوها، و لكنهم حلّيت الدنيا فى أعينهم و راقهم زبرجها. چون خلافت را به دست گرفتم، گروهى پيمان شكستند و گروهى از دين خارج شدند و دسته اى ديگر ستم پيشه كردند؛ گويى اين سخن خداى سبحان را نشنيدند كه: «آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى دهيم كه خواهان سركشى و فساد در زمين نباشند و آينده از آن پرهيزگاران است». آرى! سوگند به خدا كه آن را شنيدند و فهميدند؛ اما دنيا در چشم آن ها زيبا شد و زيب و زيورهاى آن خوشايندشان گرديد.(خطبه 3)
پرهيز از ستمگرى
الله الله فى عاجل البغى، و آجل وخامة الظلم، و سوء عاقبة الكبر. بر حذر باشيد از خدا! بترسيد از خدا، درباره نتايج دنيوى ظلم و وخامت اخروى آن و بدى عاقبت كبر.(خطبه 192)
زودى بازخواست شدن ستمكار
سينتقم الله ممن ظَلم، مأكلا بمأكل، و مشربا بمشرب، من مطاعم العلقم و مشارب الصبر و المَقِر. زود باشد كه خداوند از كسى كه ظلم كرده است انتقام بكشد، درباره خوراك و آشاميدنى كه با ستم به خود اختصاص داده است، به وسيله خوراك هاى تلخ و آشاميدنى هاى زهرآگين.(خطبه 158)
بيزارى از ستم
والله لو أعطيتُ الاقاليم السبعة بما تحت أفلاكها، على أن أعصى الله فى نملة أسلبها جلب شعيرة ما فعلتُه. سوگند به خدا، كه اگر هفت اقليم را با آن چه در زير افلاك آن هاست به من دهند تا با بيرون كشيدن پوست جوى از دهان مورچه اى خدا را نافرمانى كنم هرگز نخواهم كرد.(خطبه 224)
مهلت دادن به ستمگر
لئن أمهل الظالم فلن يفوت أخذه، و هو له بالمرصاد على مجاز طريقه، و بموضع الشجى من مساغ ريقه. اگر خداوند به ستمكار مهلت بدهد، از عذاب و كيفر او غفلت نمى کند و خداوند در گذرگاه ستمكار در كمين است و گلوى آنها را در دست گرفته تا از فرورفتن آب دريغ دارد.(خطبه 97)
انتقام گرفتن از ستمگر
فى وصيته للحسنين عليهماالسلام: كونا للظالم خصما، و للمظلوم عونا. دشمن ستمگر و ياور مظلوم باشيد(نامه47)... شفقنا
انتهای پیام/*
کد مطلب: 36280