عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: امام به ظاهر شرایط و سخن از «الرضا من آل محمد» دلخوش نبود و با رصد آنچه در جامعه می گذشت از حقیقت حوادث آگاهی داشت.
چرا امام صادق (ع) با قیام های علویان علیه امویان همراهی نکرد؟
شفقنا , 16 خرداد 1400 ساعت 6:35
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: امام به ظاهر شرایط و سخن از «الرضا من آل محمد» دلخوش نبود و با رصد آنچه در جامعه می گذشت از حقیقت حوادث آگاهی داشت.
به گزارش ایصال نیوز، دکتر حسین قاضی خانی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در گفت وگو با شفقنا به برخورد امام صادق (ع) با قیام های عصر خود برضدّ حکام جور اموی و عباسی اشاره کرد و بیان داشت: برخی از صاحبان آثار اهلسنت بر این باور هستند که امام صادق(ع) خود را از سیاست، دور داشته بود، که این عدم دقت در شیوه مبارزهای امام با دستگاه خلافت را میرساند زیرا حضرت به عنوان پیشوای منسجمترین جریان در مقابله با حکومت اموی و عباسی، درگیر مسائل سیاسی بود و صاحبان قدرت نیز با درک این امر فعالیتهای امام را تحت نظر داشتند.
او به حدیثی از امام صادق (ع) در مورد پیشوایان مردم اشاره کرد و گفت: آن حضرت می فرمایند: «اصلاح مردم به پیشوایان آنان است و پیشوایان از دو گونه خارج نیستند؛ یا نیک کردار هستند که مردم را به امر الهی رهنمون می شوند و یا تبه کردارند که مردمان را به سوی آتش می خوانند».
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، احیاء حق و اجرای عدالت را معیار تشخیص حکومت مطلوب از نگاه امام صادق (ع) دانست و افزود: از آنجا که در آموزه های تشیع تنها کسانی حق حکومت بر مردم را دارند که از جانب پروردگار ماذون بر این امر باشند، لذا در اندیشه امام صادق(ع) شناخت امام بر مردم در هر دوره ای واجب است. مسأله مهم آنکه در اجرایی ساختن این حق، نقش کلیدی از آن مردمان جامعه است و آنان هستند که می بایست با حمایت و فرمانپذیری، ائمه علیهم السلام را در اجرای موفقیت آمیز این مسئولیت یاری رسان باشند لذا حضرت فردی را که مدعی پیروی از امام باشد اما به ریسمان دیگران چنگ زند را در ادعای شیعه بودن دروغگو می داند.
او در مورد علل عدم همراهی امام صادق(ع) با قیام های علوی و شیعی زمان خود گفت: در این زمان، حرکت مبارزاتی مختلف منتسب به خاندان پیامبر(ص) را شاهد هستیم که محور آنها قیام به شمشیر ضد دستگاه حاکم است اما امام صادق(ع) بنا به مقتضیات آن زمان این شیوه مبارزه را نتیجه دهنده نمی دانست.
قاضی خانی به قیام زید بن علی، عموی امام صادق(ع) در روزگار هشام بن عبدالملک اموی اشاره کرد و بیان داشت: فارغ از انگیزه و هدفی که زید از این قیام داشت، این حرکت در بستری مناسب اتفاق نیفتاد. ایام خلافت هشام از سخت ترین روزگاران بر مردم بود. محبان خاندان پیامبر(ص) در کوفه که از فشارهای دستگاه خلافت اموی به تنگ آمده بودند چون زید را در میان خود دیدند وی را وعده یاری دادند و زید با اعتماد بر ایشان به کوفه وارد شد و فعالیتهای خود را در آنجا آغاز کرد اما اشراف اطلاعاتی امویان بر فعالیتهای زید و حامیانش، کثرت نیروهای اموی و تلاشهای نهان گروههای رقیب علویان در کوفه سبب شد تا زید در این حرکت ناکام ماند و جان خویش را بر سر مبارزه با امویان نهد.
او ادامه داد: گفته شده است پس از سرکوبی حرکت زید، هشام بن عبدالملک عطایای اهالی مدینه و مکه را به مدت یک سال قطع کرد. همچنین آمده است وی فرمان بازگرداندن بنی هاشم مقیم عراق به مدینه، حبس برخی از بنی هاشم، جلوگیری از خروج افرادی از ایشان از مدینه و کنترل رفت و آمدهای هفتگی آنان را صادر کرد.
این کارشناس تاریخ اسلام اظهار کرد: امام صادق (ع) با آینده نگری و درنظرگرفتن شرایط زمانه، با رویکرد زید همراهی نکرد و حتی نتیجه این حرکت را به او متذکر شد. با این حال چون زید کشته شد آثار اندوه فراوان چهره امام صادق(ع) را فرا گرفت و برای وی طلب مغفرت نمود و در یادکرد حوادثی که بر عمویش گشته بود اندوهگین می شد.
همچنین امام از خانواده های بازماندگان این حادثه غافل نبود و در صدد رسیدگی به وضعیت ایشان برآمد و به یکی از اصحاب خود اموالی را سپرد تا میان این خانواده ها قسمت کند.
او قیام نفس زکیه را از دیگر قیام های زمان امام صادق (ع) عنوان کرد و گفت: از جمله جریان هایی که در مخالفت با بنی امیه فعالیت داشت و سپس به مقابله با عباسیان نیز کشیده شدند جریان حسنیان به داعیه داری عبدالله بن حسن مثنی، نوه امام مجتبی(ع) بود. اینان به شدت تلاش می کردند امام صادق(ع) را نیز با خود همراه کنند.
قاضی خانی توضیح داد: عبدالله، فرزندش محمد را شایسته خلافت و او را مهدی موعود در روایات می دانست و لذا تلاش داشت دیگران را به بیعت با وی سوق دهد. از آنجا که مهدی بودن محمد در تعارض با باورهای اصیل شیعی بود لذا امام صادق(ع) علیرغم باور به ظلم امویان نمی توانست با این جریان همراه شود به همین سبب بارها با تذکر به این نکته که مهدی یاد شده در روایات محمد فرزند عبدالله نیست در تلاش بود تا عموزادگان خویش را از این اندیشه برحذر دارد.
او تصریح کرد: قصد این جریان، سود جستن از توان نیروهای طرفدار امام برای مبارزه است و امام با توجه به این امر پیروان خویش را از درگیر شدن با دستگاه خلافت به هواداری از این جریان منع می کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: نکته برجسته در مواجهه امام با حوادث سقوط بنی امیه آن بود که ایشان به خوبی آگاه بودند جریانهای دیگر در پس پرده، زمام این حوادث را در اختیار دارند و آنان در فکر سود جستن از نیروی شیعیان برای مبارزه و چیدن ثمره قیام برای خود هستند. در واقع امام به ظاهر شرایط و سخن از «الرضا من آل محمد» دلخوش نبود و با رصد آنچه در جامعه می گذشت از حقیقت حوادث آگاهی داشت.
قاض خانی به نامه ابومسلم خراسانی به امام (ع) اشاره کرد و گفت: شاهد بر این امر آنکه امام صادق(ع) در پاسخ به نامه ابومسلم خراسانی نوشت: «تو از مردان من نیستی». زمانی نیز که ابوسلمه دیگر داعی عباسی نامه ای را برای حضرت و تنی چند از سران علویان فرستاد امام پیک را گفت: مرا با ابوسلمه چه کار؟ او شیعه غیر از من است. همچنین امام عبدالله بن حسن را که از آمدن نامه ابوسلمه خوشحال بود گفت: از چه زمان خراسانی ها شیعه تو شده اند؟ مگر ابومسلم را تو سوی ایشان روانه کرده ای؟ اینانی که سوی عراق آمده اند مگر تو سبب آمدنشان بوده ای یا فردی پیش آنها فرستاده ای؟ آیا کسی از آنان را میشناسی؟ از این گزارشها به خوبی آشکار است که امام نسبت به آنچه در پناه شعار الرضا من آل محمد می گذشت شناخت لازم را داشت و می دانست آنچه در خراسان به وقوع پیوسته است را چه کسانی رهبری می کنند، ابومسلم فرستاده چه کسی است و ابوسلمه به حمایت از چه کسانی دعوت می کند و لذا نه تنها خود به وعده اعتماد ایشان دلخوش نمی شود عبدالله را نیز از اعتماد بر ایشان زنهار می دهد.
انتهای پیام/*
کد مطلب: 16943