عزم ایران در تحقق مأموریت دریایی و هشدار مسئولان ایرانی به امریکاییها نسبت به هرگونه اقدام ایذایی علیه حرکت نفتکشهای ایران، عرصهای دیگر از عظمت و اقتدار و توان ایران را این بار نه در منطقه خلیج فارس، بلکه تا حوزه دریای کارائیب فراهم کرد.
لنگر اقتدار در دریاهای دور
عباس حاجی نجاری*
جوان , 6 خرداد 1399 ساعت 7:00
عزم ایران در تحقق مأموریت دریایی و هشدار مسئولان ایرانی به امریکاییها نسبت به هرگونه اقدام ایذایی علیه حرکت نفتکشهای ایران، عرصهای دیگر از عظمت و اقتدار و توان ایران را این بار نه در منطقه خلیج فارس، بلکه تا حوزه دریای کارائیب فراهم کرد.
برای حکام رژیم امریکا که طی سالهای اخیر با زیر پا گذاشتن همه قوانین و مقررات بینالمللی وبا اتکا به قدرت نظامی و اقتصادی وتحریم همهجانبه مردم ایران، همه توان خود را برای فروپاشی یا مهار و تسلیم نظام جمهوری اسلامی به کار گرفتهاند، چیزی سختتر از این نیست که نظارهگر باشند که ایران حوزه نفوذ خود را به رغم این فشارها و تحریمها نه در منطقه خلیج فارس و دریای عمان، بلکه تا دریای کارائیب که به حیاط خلوت امریکا معروف شده است گسترش دهد و آنها حتی به رغم تهدید وتطمیع، برای مهار اقتدار و نفوذ ایران، کاری از دستشان ساخته نباشد و ایران رجزخوانیهای هفتههای اخیر کاخ سفید را نسبت به حرکت نفتکش هایش به سمت سواحل ونزوئلا که نه تنها حامل بنزین پالایشگاههای ایران برای مردم مظلوم ومحاصره شدن ونزوئلا، بلکه حامل پیام ایستادگی دو ملت محاصره شده وتحت فشار مستقیم امریکا است، نادیده بگیرد واهداف خود را دنبال کند.
تیم افراطی حاکم بر کاخ سفید که طی سالهای اخیر برای محاصره دریایی و جلوگیری از صدور نفت خام و فراوردههای نفتی ایران از تمام روشهای ممکن از محاصره وتحریم اقتصادی، تشکیل ائتلاف دریایی، ناتوی عربی و تحریم خریداران نفت از ایران فروگذار نکرده است، آنگاه که موضوع فروش بنزین ایران به ونزوئلا مطرح شد از یک سو با اعلام حرکت چهار ناو جنگی و هواپیمای تجسسی به منطقه دریای کارائیب به تهدید نظامی متوسل شد و حتی یک مقام ارشد دولت ترامپ در گفتگو با واشنگتن فری بیکن تهدید کرده بود که ایالات متحده مداخله مداوم از سوی ایران در امور ونزوئلا را تحمل نکرده و این مداخله احتمال نزدیک شدن به یک درگیری بین ایالات متحده و تهران بر سر حمل و نقل نفت را شدت میبخشد.
برایان هوک مسئول گروه اقدام امریکا علیه ایران نیز که مدتها بود در روند جنگ روانی و اقتصادی امریکا علیه ایران حرفی برای گفتن نداشت، هفته گذشته با ادعای اینکه ایران باید از میان فروپاشی اقتصادی و مذاکره (تسلیم) در برابر امریکا یکی را انتخاب کند، کوشیده بود در عرصه دیگر بر اراده ایران تأثیر بگذارد، اما عزم ایران در تحقق این مأموریت دریایی و هشدار مسئولان ایرانی به امریکاییها نسبت به هرگونه اقدام ایذایی علیه حرکت نفتکشهای ایران، عرصهای دیگر از عظمت و اقتدار و توان ایران را این بار نه در منطقه خلیج فارس، بلکه تا حوزه دریای کارائیب که هزاران کیلومتر دورتر از مرز ایران است فراهم کرد و فصلی دیگر را بر شکستهای گذشته کاخ سفید از اقتدار و عظمت ایران اسلامی افزود و سبب گردید که بار دیگر موضوع اقتدار و توان منطقه و فرامنطقه ایران وشاخصه گفتمانی آن یعنی گفتمان مقاومت و تفکر انقلاب اسلامی به موضوع محوری بررسیهای مراکز اندیشه ورزی و نظریه پردازی غرب تبدیل گردد و معنا یابی اینکه چه عاملی سبب گردیده است که در حالیکه در سالهای اخیر سلطه گران غربی با تشدید فشارها، تحریمها و البته با اتکا به نقش واثرگذاری عوامل داخلی به تسلیم وحتی فروپاشی نظام امیدوار شده بودند، اکنون ناباورانه ودر اوج فشارها و تحریمها و مصائب جهانی بیماری کرونا، باید عزت وعظمت انقلاب اسلامی را اینگونه نظارهگر باشند.
در معنایابی این تحول، هفته گذشته وبسایت «شورای آتلانتیک» در مطلبی به قلم باربارا اسلاوین تنها پنج دلیل را برای چرایی شکست استراتژیهای کاخ سفید علیه ایران برمیشمارد که با تأمل در آنها اذعان اقتدار وعظمت ایران را میتوان دید. اگر چه تلاش برای تهدیدنمایی وبزرگنمایی خطر ایران نیز در آن موج میزند.
۱- ترامپ ۸ می۲۰۱۸ در سخنرانی خود وعده داد که سیاست جدید به «رفع تهدید برنامه موشکی بالستیک ایران» کمک خواهد کرد، «فعالیتهای تروریستی ایران در سراسر جهان را متوقف خواهد ساخت و مانع از فعالیتهای تهدیدآمیز این کشور در خاورمیانه خواهد شد». بااینحال، ایران برنامه موشکی خود را ادامه داده و حتی یک ماهواره نظامی به فضا پرتاب کرده است؛ رویکرد ایران در منطقه فعالتر شده و تنشها در خلیجفارس و عراق، امریکا و ایران را به آستانه جنگ برده است. همچنین، احتمال دارد که امریکا مجبور به ترک عراق شود و این کشور را بیشازپیش در برابر ایران آسیبپذیر سازد.
۲- پس از خروج امریکا از برجام، ایران برای یک سال به این توافق پایبند ماند و اکنون اورانیوم غنیشده در سطح پایین این کشور برای ساخت یک سلاح هستهای کافی بوده و غنیسازی در سایت زیرزمینی فردو را از سر گرفته است. اگر امریکا بهرغم عدم پایبندی خود به توافق برجام، برای «بازگشت» تحریمها تلاش کند، ایران احتمالاً از برجام و پیمان ان پی تی نیز خارج خواهد شد و مسیری دیگر را در پیش خواهد گرفت.
۳- سیاست امریکا در قبال ایران، باعث تشدید شکاف بین امریکا و نزدیکترین متحدان آن در اروپا شده است که برای حفظ برجام تلاش کردهاند.
۴- دولت ترامپ کشورها را، برخلاف اولویتهای سیاسی آنها، برای پیوستن به کمپین «فشار حداکثری» تحتفشار گذاشته و با تبدیل تحریمها به ابزار ثابت سیاست خارجی، اثربخشی آنها را به تحلیل برده است. تحریمها همانند آنتیبیوتیکها، اگر بیشازحد مصرف شوند، تأثیر خود را از دست میدهند. باگذشت زمان، کشورها راهحلهایی پیدا میکنند.
۵- خروج امریکا از برجام، باعث تقویت نیروهای مخالف امریکا در ایران شد که با عادیسازی روابط با امریکا شدیداً مخالف هستند. سال بعد، ایران احتمالاً رئیسجمهوری انتخاب خواهد کرد که اعضای کابینه آن نیز مخالف امریکا خواهند بود. مذاکره با چنین دولتی، حتی اگر جو بایدن رئیسجمهور بعدی امریکا باشد، به «توافقی بهتر» منجر نخواهد شد. زمان طلایی برای گفتگو در مورد برجام ۲، حلوفصل تنشهای منطقهای و دیگر مسائل، ازدسترفته است.
اما نکات مهم دیگری هم هست که در ارزیابی وبسایت «شورای آتلانتیک» به آن اشاره نشده وچه بسا منشأ اصلی تحولات است که غرب عامدانه بنا ندارد روی آنها انگشت بگذارد نظیر اینکه:
اول: تمام این پیشرفتها و دستاوردهای ایران با اتکا به توانمندی داخلی است و بدون وابستگی، حتی به کشورهای دوست خود به آن دست یافته وهمین درونزایی سبب شده که با هیچ تهدید، فشار وتحریمی از بین بردن آن امکان پذیر نیست.
دوم: ایران با اتکا به ظرفیتهای درونی به سطحی از بازدارندگی واقتدار دفاعی رسیده است که تهدیدهای نظامی غرب در تغییر محاسبات مردم ومسئولانش تأثیری ندارد.
سوم: ایران توانسته است در سالهای اخیر تهدیدها و تحدیدها وفشارها را به یک فرصت تبدیل کند و وابستگی خود را به فروش نفت خام به حداقل برساند واقتصاد خود را سراپا نگهدارد.
چهارم: کاخ سفید در تمام پروندههای خود در منطقه خلیج فارس و غرب آسیا شکست خورده وبه زعم خود در همه آنها نقش نیروهای مقاومت را در چرایی شکستها برجسته میبیند واین در حالی است که ترامپ تصور میکرد با ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی قادر به جبران این شکستهاست، اما این ترور خود به منشأ تحولی جدید در منطقه و گسترش تفکر انقلاب اسلامی تبدیل شده است. واین درحالی است که متحدان منطقهای امریکا، با اذعان به ناتوانی کاخ سفید در حال تغییر رویکرد خود دربرابر ایران هستند.
پنجم: به رغم اعمال گستردهترین وپیچیدهترین شکل جنگ روانی و تهدیدنرم علیه ایران وبا هدف تضعیف وتوان نیروهای انقلابی وتفکر انقلاب اسلامی وشکست اراده مقاومت مردم ایران، غرب ناباورانه شکست این سیاستها وتحکیم وتعمیق جایگاه نیروهای انقلابی را شاهد است، که یکی از مصادیق آن همین تاب آوری ملی در برابر ویروس کرونا و مهار کم هزینهتر آن در مقایسه با کشورهای غربی باشد.
ششم: واینها همه در حالی است که مردم ایران به دلیل تحریمها وفشارها و فرصت طلبی وثروت اندوزی برخی از فرصت طلبان وعوامل نفوذی دشمن در سالهای اخیر مصائب سختی را متحمل شده وآنها بیشترین فرصت را برای دشمنان ایجاد کردهاند.
حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدظله العالی) هفته گذشته در نشستی تصویری با جوانان دانشجو و تشکلهای دانشگاهی، هدف اصلی دشمنان از مقابله با ملت ایران را جلوگیری از ایجاد یک الگوی جذاب برای ملتها دانستند و یادآورشدند: باید متوجه بود که جمهوری اسلامی در کوران نبرد سیاسی، فکری، جنگ نرم و احیاناً برخوردهای سخت با جبهه مستکبران قرار داشته و دارد. تجربیات نظامی و غیرنظامی ۴۰ سال اخیر به خوبی ثابت میکند ملت عزیز ایران ظرفیت پیروزی بر دشمنان عنود خود را دارد. البته این نکته مدنظر باشد که دشمن از تلاش برای تحقیر ملت و مخدوش کردن اعتماد به نفس ملی مأیوس نشده است، اما با وجود تلاشهای دشمن، خداوند خلاف آن را تقدیر کرده است.
*تحلیل گر مسائل سیاسی
انتهای پیام/*
کد مطلب: 9835