بهعنوان فردی که جامعه شناسی کار میکنم باید پدیده کرونا را بهعنوان پدیدهای که ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، انسانی و سیاسی دارد بهرسمیت بشناسیم و این بهرسمیت شناختن کار مهمی است چون ما در ایران از کنار حوادثی از جمله زلزله و سیل به این بهانه که مختص یک منطقه است عبور کردیم اما در مورد پدیده کرونا بهرسمیت شناختن اولین رسالت و وظیفه ما است.
مسأله دوم اینکه باید جایگاه این پدیده را در سطح ملی و بینالمللی معلوم کنیم. ظهور و بروز کرونا در ایران علاوه بر ایجاد بیماری، اثرات دیگری هم دارد به عبارت دیگر اگرچه کرونا پدیده جهانی است اما ما با کرونایی روبهرو هستیم که ایرانی است و بهنظر بنده کرونای ایرانی با کرونای امریکایی و خیلی از کشورهای دیگر متفاوت است. بهطور کلی پدیدههای این چنینی را بهرسمیت نمیشناسیم چون در معرضش قرار نگرفتهایم.
از سوی دیگر باید به تاثیری که پدیده کرونا در روابط اجتماعی، انسانی، مناسبات و حیات انسانی میگذارد، توجه کنیم. کرونای ایرانی همانند کرونای جهانی اولین هدفش بدن انسانهاست و افراد را بواسطه بیماریزایی از بین میبرد ولی هدف بعدی کرونای ایرانی این است که مناسبات اجتماعی را بهحالت تعلیق درمیآورد اینکه بسیاری از افراد جامعه با افراد مسن ارتباط برقرار نمیکنند و این گیر اصلی کرونای ایرانی است باید جامعه را نسبت به این موضوع حساس کنیم و اعلام کنیم که به افراد ندار و ضعیف و سالمندان توجه کنند.
توجه به آنها موجب میشود یک نوع روابط اجتماعی جدیدی شکل بگیرد تا اینکه مردم را از آنها دور کنیم. تأکید میکنم؛ کرونای ایرانی هدف اولش بدن افراد است ولی آنچه برای ما زخم برجا خواهد گذاشت این است که ما را از هم جدا خواهد کرد باید با این وضع مبارزه کنیم باید از در خودفرورفتگی و تعلیق اجتماعی اجتناب کنیم و جامعه را تشویق کنیم به دیگری توجه کنند و دیگران برایشان اهمیت پیدا کنند.
برای این منظور لازم است کسانی که در معرض بیماریاند و گرفتار ویروس شده اند، رفتارشان را تصحیح کنند تا از انتقال ویروس ممانعت شود.
*جامعه شناس
انتهای پیام/*