بیش از پنج سال از حملات وحشیانه و دامنهدار ائتلاف سعودی به یمن میگذرد و امارات یکی از کشورهایی است که در طول سالهای گذشته در کنار نیروهای عربستانی وارد این عملیات شد.
متحد سعودیها با این تلقی که پس از شکست انصار الله و ارتش یمن خواهد توانست بخشی از جنوب این کشور شامل عدن، مکلا و باب المندب را جدا کند، وارد این نبرد شد.
گذشت زمان اما نشان داد که اختلافاتی در دیدگاه ولیعهد ابوظبی و «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان بروز کرده چراکه گروههای جداییطلب یمن جنوبی تابع امارات در طول ماههای گذشته با شکست مواجه شده و عملاً پس از قریب به 6 سال، ائتلاف عربستان دچار شکست شد.
مقامات اماراتی در آغاز این جنگ مدعی بودند که برای تقابل با ایران و گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه دست به حمله زدهاند اما نهتنها چنین نشد بلکه بر قدرت انصار الله نیز افزوده شد.
حملات موفق انصار الله به تأسیسات نفتی آرامکو، نقطه عطف مهمی بود که امارات را به اتخاذ تصمیم خروج از یمن، اعزام یک هیئت امنیتی به ایران بهمنظور ترمیم روابط تهران - ابوظبی و بازگشایی سفارت در سوریه که پیام کاهش خصومت با کشورهای جبهه مقاومت را در برداشت وادار کرد.
بیشترین واهمه آنها و شاید مهمترین دلیل امارات برای پا پس کشیدن از این جنگ خانمانسوز، قدرتنمایی انصار الله برای انجام حملات پهپادی و موشکی در عمق خاک عربستان بود.
افزون بر این، بانک اهداف نظامی و غیرنظامی ائتلاف سعودی – اماراتی در این کشور به پایان رسید و آنها با توحشی بیمانند، تقریباً همه زیرساختهای یمن را نابود کردند.
این در حالی است که انصار الله بیش از 400 هدف را در تیررس موشکهای هدایتشونده و بالستیک خود دارند و پهپادهای دورپرواز این جنبش قادرند به راحتی به هر هدفی برسند.
ریاض افزون بر 300 میلیارد دلار، برای این جنگ خانمانسوز هزینه کرده اما نهتنها دستاوردی نداشته بلکه با شکستهای متعددی ازجمله حمله انصار الله به شرکت نفتی آرامکو و انهدام بیش از 17 تیپ مکانیزه و پیاده در اطراف صنعا مواجه شده است. این تحولات نشان میدهند که متجاوزین و نیروهای موسوم به ائتلاف قادر به تغییر موازنه
قدرت نیستند.
از سوی دیگر، توانمندیهای دفاع زمینی و هوایی ائتلاف عربی که دهها میلیارد دلار صرف آن کرده بودند، به شکل چشمگیری فروپاشید. ثابت شد که موشکهای 6 میلیون دلاری پاتریوت برای رهگیری موشکهای انصار الله که قیمت آنها کمتر از ۱۵۰۰ دلار است، فشل و غیرعملیاتی هستند و این موشکهای ارزان اما دقیق، اگر نگوییم همه فرودگاهها و اهداف حیاتی عربستان و امارات را تهدید میکنند، بهطور حتم خطری جدی برای آنها به شمار میآیند.
علاوه بر این، ملاحظات اقتصادی در اتخاذ این تصمیم، سهم عمدهای داشت. رهبران امارات به این جمعبندی رسیدند که ائتلاف اماراتی – سعودی، برنده جنگ نخواهد بود و این معرکه به یک جنگ فرسایشی و چاه ویلی برای منابع مالی و انسانی این کشور تبدیلشده است.
از نظر اماراتیها، هدف قرار گرفتن جیزان، نجران، ابها، بقیق، ریاض و ... به این مفهوم است که ارتش یمن و انصار الله قادرند بهآسانی ابوظبی و دبی را موشکباران کنند و اقتصاد امارات را با مشکلات بزرگی مواجه نمایند، بهویژه اینکه نمایشگاه بینالمللی اکسپو بناست طی چند ماه آینده (اکتبر) در دبی برپا شود.
این در حالی است که صندوق بینالمللی پول بهتازگی گزارشی از روند رو به افول اقتصادهای نفتی 6 کشور حاشیه خلیجفارس شامل امارات و عربستان منتشر کرد و به آنها هشدار داد که چنانچه اقتصاد نفتی خود را با درآمدهای دیگر جایگزین نکنند، پس از 15 سال ورشکسته خواهند شد. این گزارش در حقیقت هشداری به امارات بود تا بهجای صرف دلارهای نفتی برای کشورگشایی، به فکر آینده اقتصاد خود باشد.
از طرفی، دیگر مناطق امارات نسبت به این مداخله نظامی اشتیاقی نداشتند و حتی منتقد آن نیز بودند. دبی، شارجه و رأس الخیمه تلاش کردند که عدم تمایل خود را به جنگ یمن نشان دهند ولی مقارن با پنجمین سال حمله ائتلاف سعودی که دستاورد مشخصی نیز به همراه نداشت، نارضایتی حاکمان این مناطق آشکار شد و بهصورت علنی به مقامات ابوظبی برای ادامه این نبرد بیحاصل اعتراض کردند.
کاهش سطح هماهنگی بین امارات و عربستان در میادین نبرد که به درگیری میان نیروهای وابسته به این دو کشور و کشته شدن دهها نفر انجامید، دلیل مهم دیگری برای خروج امارات از یمن بود. امارات برخلاف عربستان، فاقد مرز زمینی با یمن است و تنها وجه اشتراک این دو برای ورود به باتلاق یمن، تلاش برای جلوگیری از قوت یافتن یک جریان سیاسی متفاوت و به دست گرفتن قیمومیت این کشور بود.
از این منظر، امارات به خبط بزرگ خود برای تبدیل انصار الله به یک قدرت مهم مقاومت در همسایگی خود پی برد، ضمن اینکه بسیاری از فرماندهان نظامی امارات از آمادگی اندک ارتش سعودی در میادین جنگ گله داشتند تا جایی که یکی از نظامیان بلندپایه ابوظبی در جلسهای خصوصی به همتایان خود در منطقه گفته بود ما دریافتهایم که ارتش عربستان با آن خصوصیاتی که گفته میشود، وجود ندارد. همین امر، به کاهش هماهنگیها و افزایش شکاف میان ریاض و ابوظبی انجامید و کار را بهجایی رساند که امارات از مهلکه یمن گریخت.
نکته پایانی اینکه ارتش و کمیتههای مردمی یمن باید امارات و مزدورانشان را تحت تعقیب بینالمللی قرار دهند، چراکه موارد متعددی از نسلکشی، پاکسازی قومی و جنایت جنگی را مرتکب شدهاند و یمن را از منظر توسعه زیرساختها، پیشرفت و آبادانی پنج سال عقب نگه داشتند.
فرار امارات از زاویهای دیگر، به موفقیتهای ارتش و کمیتههای مردمی و روحیه بخشی مضاعف به آنها در مقابله با عربستان، سرعت خواهد بخشید و موجب میشود تا در ادامه، ریاض احساس تنهایی کند و فشارهای داخلی و بینالمللی علیه سعودیها برای خروج از یمن و پایان دادن به این جنگ پنجساله افزایش یابد.
در نتیجه، خروج امارات از یمن به مفهوم فروپاشی عملیات «طوفان قاطعیت» و شکست آن پیش از ورود جنگ به ششمین سال آن است؛ رویدادی که نقطه عطف مهمی در سراسر منطقه محسوب شده و بهطور حتم، پیامدهای راهبردی منطقهای در پی خواهد داشت.
*کارشناس مسائل بین الملل
انتهای پیام/*