فرانسه را در اروپا مهد تمدن و دموکراسی مینامند؛ کشوری که تندیس بهاصطلاح «آزادی» را به آمریکا هدیه کرد و امروزه خود را یکی از مدعیان صلح و حقوق بشر در جهان جا زده است.
این کشور به پشتوانه روشنفکرانی همچون «کالون»، «ولتر»، «دیدرو»، «دالابر» و در رأس آنها «روسو» و «مونتسکیو» و همچنین انقلاب فرانسه در سال 1789 که برای آزادی و برابری شکل گرفت، به توهم پرچمداری در حوزه حقوق بشر دچار شده و بسیاری از کشورها را به دلایل واهی به نقض حقوق بشر متهم کرده است.
از سوی دیگر، مستأجر کاخ الیزه بهعنوان رهبر یکی از سه کشور تروئیکای اروپایی پا را فراتر از گلیمش دراز کرده و به بهانه صلح و تنشزدایی، حیطه مداخله خود را به غرب آسیا امتداد داده است.
در همین راستا، «امانوئل مکرون»، رئیسجمهور فرانسه روز گذشته در ادامه سیاستهای پسابرجامی این کشور مدعی شد که «ما میخواهیم توافق هستهای با ایران را به برنامه موشکی بالستیک آن گسترش دهیم» و گستاخانه، برنامه موشکی کشورمان را عامل بیثباتی منطقه خواند!
فرانسه در حالی ژست صلحطلبی و حقوق بشری به خود گرفته است که کارنامهای سیاه در این دو حوزه دارد. «نیکولا سارکوزی»، رئیسجمهور اسبق فرانسه کسی بود که ناتو را برای حمله به لیبی و تخریب زیرساختهای این کشور تحریک کرد. اسلاف او نیز در استعمارگری و نشاندن ملتها به خاک سیاه، ید طولایی داشتند.
آمریکای شمالی و جنوبی، آفریقای شمالی، غربی و کشورهای آسیایی، مناطقی بودند که جنتلمنهای سلطه گر فرانسوی در آنها جنایات بسیاری مرتکب شدند. توحش فرانسویهای متجاوز در آفریقا به حدی بود که مسلمانان مراکشی را حدود 100 سال پیش از خیزش داعش، ذبح میکردند و در روزگاری که صنعت تصویربرداری هنوز نوپا بود، از سرهای بریده عکس میگرفتند!
تصاویری که با اندک جستجو در فضای مجازی، قابلدسترسی هستند. علاوه بر این، فرانسه یکی از اسپانسرهای تسلیحاتی صدام در جنگ تحمیلی بود.
مقامات الیزه در آن سالها بهجای جنگنده «میراژ اف-1»، جنگندههای ضدکشتی «سوپر اتاندارد» برای تسهیل حمله به نفتکشهای ایرانی به صدام هبه کردند و با این کار، تعجب نظامیان و استراتژیستها را برانگیختند.
کمکی که فرانسه به صدام کرد باعث شد جنگ تحمیلی شدت، عمق و مدت بیشتری پیدا کند و این در شرایطی است که اکنون با تقلا برای محدود کردن توان موشکی، بیتردید در سودای گسترش نفوذ اروپا در غرب آسیا و حمایت مضاعف از رژیمهای تروریستپرور منطقه همچون عربستان و امارات برای نقض فاحش حقوق بشر از طریق کشتار در یمن، عراق، سوریه و ... هستند.
آخرین نمونه نقض حقوق بشر در مهد آزادیهای غرب، سرکوب جنبش جلیقه زردهاست. جلیقه زردها در پائیز سال گذشته میلادی در اعتراض به افزایش قیمت سوخت به خیابانها آمدند و تا به امروز، در خیابانهای پاریس و دیگر شهرهای این کشور، بیش از 50 هفته دست به تظاهرات زدهاند.
بیش از دو ماه است که این جنبش با معترضان به اصلاح قانون بازنشستگی و کشاورزان فرانسوی در یک راستا قرار گرفته و حاکمیت سرمایهداری این کشور را با چالشهای بزرگتری مواجه کرده است.
برخی در ابتدای جنبش جلیقه زردها معتقد بودند که این حرکت اعتراضی از سوی اقشار متوسط به پائین که از سطح تحصیلات اندکی برخوردارند آغازشده و بهتدریج فروکش خواهد کرد، درصورتیکه اینگونه نشد و در ادامه، طبقات تحصیلکرده جامعه ازجمله پزشکان که اعتراضات دیگری داشتند، به حمایت از جلیقه زردها پرداختند.
نکته اینجاست که این اعتراضات نهتنها بهجایی نرسیده و هر روز ابعاد دیگری پیدا کرده، بلکه با سرکوب و خشونتی بیسابقه از سوی پلیس و نیروهای امنیتی فرانسه رو به رو شده است. تعلیق موقت افزایش هزینه سوخت و وعدههای سرخرمن، از خشم معترضین به کاپیتالیسم فرانسوی نکاست و طبق گزارشها تاکنون بیش از 10 نفر در تظاهرات مردم به دست پلیس فرانسه کشتهشدهاند.
افزون بر این، 43 هزار نفر نیز زخمی و حدود 4 هزار و 500 نفر نیز بازداشت شدهاند. این اعتراضات همچنین 1.5 میلیون یورو خسارت روی دست پاریس گذاشته است. نگرانی کاخ الیزه با این عملکرد بهشدت ضد حقوق بشری برای آشوبگران در ایران در جریان اغتشاشات سال 96 و همچنین آبان ماه گذشته، طنز شرمآوری است که فرانسویهای هیچگاه حاضر به توضیح این دوگانه نشدهاند.
پاریس هیچگاه توضیح نداد که چرا علیرغم سرکوبهای بعضاً منتهی شده به نقص عضو معترضین، از جمهوری اسلامی میخواهد که در برابر آشوبگران مدارا کند و در برابر کسانی که دست به غارت و کشتار میزنند، صبر پیشه نماید!
فرانسویها در موارد دیگر همچون آزادی بیان نیز پیشتاز لاپوشانی حقیقت هستند. ماجرای «روژه گارودی»، محقق و نویسنده فرانسوی که به جرم نگارش کتابی تاریخی در باب صهیونیسم بینالملل و واکاوی پیدا و پنهان هولوکاست، دستگیر و محاکمه شد، هنوز از یادها نرفته است.
در این کشور، هنوز کسی جرأت نگارش یک نقد یا جستار علمی و تحقیقی درباره مسئله کشتار یهودیان ندارد؛ ادعایی که بسیاری به آن شبهه وارد کرده و به مستمسکی برای مظلومنمایی اسرائیل و سهم خواهی این رژیم در کشورها به بهانه مبارزه با یهودستیزی تبدیلشده است.
گفتنی است که اقلیتهای دینی، قومیتها و نژادهای مختلف اعم از مسلمانان، سیاهپوستان و عرب تبارها نمایندهای در پارلمان ندارند و افزون بر محرومیت سیستماتیک در تصمیمگیری برای آنها، هدف خشونتهای نژادپرستانه قرار میگیرند.
پلیس فرانسه رسماً با نمادهای اسلامی ازجمله برقع، برخورد و مسلمانان را به دلیل پایبندی به احکام اجتماعی که نص صریح قرآن است، جریمه میکند. دانش آموزان یهودی و مسیحی در این کشور مجازند که با عرق چین و صلیب به مدرسه بروند اما دختران محجبه مسلمان، از ورود به مدارس منع شده و در نهایت، اخراج میشوند.
و بالاخره اینکه فرانسه یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست اما سالانه بیش از 2 هزار نفر در خیابانهای پر زرق و برقش به دلیل فقدان سرپناه جان میدهند. طی حدود یک دهه، تعداد بیخانمانهای فرانسوی 50 درصد افزایش داشته و تنها در پاریس، بیش از هزار بیسرپناه زندگی میکنند.
فرانسه با این پیشینه و عملکرد منفی که بهسادگی حقوق ابتدایی و اولیه شهروندانش را زیر پا میگذارد، طبیعتاً ارزشی برای حقوق بشر در سایر مناطق دنیا قائل نیست و از این رو، هرگونه ادعا و دخالت این کشور بهویژه در غرب آسیا به بهانههای ظاهراً موجه ازجمله حقوق بشر و تنشزایی کاملاً مردود و فاقد وجاهت است.
*تحلیل گر مسائل سیاسی
انتهای پیام/*