آقاي رئيس! مردم ايران آنقدر بزرگوار هستند که از قصورها و گاهي حتي از تقصيرات مسئولان، چشم بپوشند؛ اما بهشرط آنکه مسئولانِ خطاکار را پشيمان و آماده جبران بيابند، نه اينکه مسئولان را در موضع طلبکار و ارباب ببينند.
تأملات/بیخبری رئيسجان!
مسعود پيرهادی
رسالت , 7 آذر 1398 ساعت 11:55
آقاي رئيس! مردم ايران آنقدر بزرگوار هستند که از قصورها و گاهي حتي از تقصيرات مسئولان، چشم بپوشند؛ اما بهشرط آنکه مسئولانِ خطاکار را پشيمان و آماده جبران بيابند، نه اينکه مسئولان را در موضع طلبکار و ارباب ببينند.
روز گذشته، جناب رئيسجمهور، سخناني بر زبان راندهاند که ابتدا باور نميکردم از ايشان صادرشده باشد. خالي از لطف نيست گوشههايي از حرفهاي ايشان را مرور کنيم و در خلال آنها چند سؤال ساده بپرسيم.
«سال ۹۴ آخرين باري بود که قيمت بنزين را تغيير داديم. ۹۵ مصمم بودم براي تغيير و وقتي در دولت مطرح کردم مخالفت شد و وقتي همه دولت مخالفت کردند ما عقبنشيني کرديم. (شما خارج از دولت هستيد يا رئيس دولت؟) سال ۹۶ گفتيم طرح اصلاح قيمت بنزين را به مجلس ببريم و آنها هم نظر بدهند خب به مجلس داديم. در مجلس روي قيمت بنزين توافق شد اما رئيس مجلس و کميسيون تلفيق پيش من آمدند و گفتند يک سال ديگر اين را عقب بي اندازيم و در سال ۹۷ اجرا کنيم. در ۹۷ خواستيم اصلاح کنيم تحريم شديد را داشتيم، خُب مجدد نشستيم بحث کرديم، شد پارسال همين موقع، در دولت گفته شد تا ۲۲ بهمن صبر کنيم. چون من خدمت آقا قول داده بوديم که سال ۹۷ اجرايي ميکنيم رفتم پيش آقا، ايشان فرمودند چرا پس اصلاح نميکنيد؟ گفتم دولت ميگويد بعد ۲۲ بهمن. ايشان هم گفتند ايرادي ندارد بعد ۲۲ بهمن. بعد ۲۲ بهمن هم گفته شد الآن که شب عيد است خب گذاشتيم براي بعد از عيد. (از قبل ۲۲ بهمن نميدانستيد که بعد از ۲۲ بهمن را شب عيد مينامند؟)
«شبي که اجرا شد من هم نميدانستم که اين هفته است يا آن هفته. گفته بودم که هر شبي مناسب بود اجرايش کنيد. من هم صبح جمعه فهميدم قيمت تغيير کرده» (شما گويا از خيلي چيزها خبر نداريد رئيس جان! ولي واقعا بيخبري يک رئيسجمهور از مسئلهاي به اين درجه اهميت، حُسن است يا عيب؟ آيا بهانه به دست دشمن دادن و تلفات انساني به بار آمده، حاصل اين بيخبري بوده يا چيز ديگري در ميان بوده است؟)
البته ميگويند اگر تا سنّي به برخي خلقوخوها عادت نکنيد در کهنسالي بسيار بعيد است بتوانيد عادت خود را تغيير دهيد اما واقعا چرا عادت نداريد مسئوليت کردهها و نکرده هاي خود را به عهده بگيريد؟ شما حتي براي تبرئه خود، ميگوييد «دولت» مخالفت کرد يا «دولت» گفت فلان موقع انجام بشود يا نشود؛ نمونههاي عجيبي دارد اتفاق ميافتد؛ باز تا قبل از اينکه سپاه و بسيج و مجلس و قوه قضائيه و مقام عاليرتبه بهزعم شما مقصر بودند، قابلتأمل تر بود تا الآن که خود را از دولت خارج ميدانيد و به دولت هم عتاب ميکنيد. مگر کسي جز شما نفر اول دولت است؟ گويا احساس غريبگي ميکنيد با دولت. اين دولت، دستپخت خودتان است؛ تازه هم به مسند قدرت تکيه نزديد که بخواهيم وقت بيشتري بدهيم؛ تقريبا آفتاب دولتتان لب بام است.
ما که مکرر گفته بوديم دولت پيري که اغلب مديرانش سالها پيش، آزمون خود را پس داده و بسياري رفوزه شده بودند، براي حل مشکلات کشور کارساز نيست؛ پس به تيم دولت، کملطفي نکنيد. آنها هم شبيه خود شما هستند. در اين سالها برخي از مديران خسته و نشسته، اندکاندک از کشتي شما پياده شدند، البته نه اينکه سواران و باقيماندگان در اين کشتي، سرحال باشند و پايکار، اما هنوز وقت رفتنشان فرا نرسيده است. يادتان هست ناخداي کشتي انقلاب، يادتان داد مخاطب بايدها شما هستيد؟ اما گويا فراموش کرديد و بايد يادآوري کرد که هم مخاطب بايدها، هم مسئول خوب و بد اجرا در اين کشور شخص شما هستيد. روشهاي زمان مناظرات، واقعا کسلکننده شده است؛ جا دارد تيم عمليات رواني و مشاورهاي نامآشنا، قدري خلاقيت به خرج دهند و مشورت درست به شما بدهند.
آقاي رئيس! مردم ايران آنقدر بزرگوار هستند که از قصورها و گاهي حتي از تقصيرات مسئولان، چشم بپوشند؛ اما بهشرط آنکه مسئولانِ خطاکار را پشيمان و آماده جبران بيابند، نه اينکه مسئولان را در موضع طلبکار و ارباب ببينند. انقلاب شده که روحيه اربابورعيتي برچيده شود. مسئولان بايد در عمل و نه در حرف، خادم ملت باشند وگرنه محبت مسئولان از دل مردم خارج ميشود.
ميدانيد راز محبوبيت تکرقمي شما چيست؟ سادهاش اين ميشود که وعدههاي دو يا سهرقمي داديد و اجرايش را به خود نگرفتيد. باور کنيد هيچکس جز رئيس دولت، امکان اجراي وعدههاي شمارا ندارد.
انتهای پیام/*
*یادداشتهایی که ایصال از روزنامه نگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی منتشر می کند لزوماً بیان دیدگاه این رسانه نیست، آراء و نظرات ایصال صرفاً در ستون سرمقاله منتشر می شود.
**ستون تأملات ایصال جایی ست برای نشر آنچه که شاید به مذاق ما خوش نیاید یا به نظرمان برای گوش و چشم و ذهن مان مزاحمت ایجاد می کند؛ تا بیاموزیم، تکثر را بپذیریم و از مطلق انگاری پرهیز کنیم.
کد مطلب: 6114