یک هفته پیش، ایران پس از پایان سومین ضربالاجل خود به شرکای باقیمانده در برجام، به صورت رسمی وارد گام چهارم هستهای شد. گامی که با تزریق گاز به سانتریفیوژهای فردو و رسیدن به غنیسازی 4.5 درصد یک پله دیگر از تعهدات هستهای ایران را کاهش داده و به عقیده اروپاییها یک گام دیگر به فروپاشی کامل توافق هستهای نزدیک شد.
در این میان سایر شرکای برجام به خصوص سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان واکنشی تندتر نسبت به قبل اتخاذ کردند. آنها هفته گذشته ضمن ابراز نگرانی مجدد از روند کاهش تعهدات هستهای از سوی ایران خواستار بازگشت کامل به برجام بوده و حتی آن را نقض توافق هستهای قلمداد کردند.
از سوی دیگر، با انتشار تازهترین گزارش آژانس و ماجراهایی که در خصوص بازرس این سازمان بینالمللی در ایران به وجود آمد، نشست وزیران خارجه اتحادیه اروپا در پاریس روند معادلات برجام را پیچیدهتر از گذشته رقم زد.
تروئیکای اروپایی دوشنبه شب در بیانیه خود به صراحت اعلام کردند که گامهای هستهای ایران نقض برجام محسوب میشود و با ربط دادن این موضوع به تحولات منطقه خواستار لغو اقدامات تهران شده و تهدید کردند که اروپا آماده بازگرداندن تحریمهای بینالمللی و فعال کردن مکانیسم ماشه علیه ایران هستند.
آنچه در طول یکسال و نیم گذشته بر سر توافق هستهای آمده و بسیاری از ناظران را بر آن داشته تا برجام را تنها بر روی کاغذ زنده بدانند به طور حتم حاصل نادیده گرفتن یک توافق بینالمللی از سوی آمریکا و نیز عدم اجرای تعهدات برجامی از سوی اروپاست.
در حالی که طبق 14 گزارش آژانس ایران به تمامی تعهدات هستهای خود پایبند بوده و تاکید دارد که گامهای هستهای خود را در راستای بندهای 26 و 36 توافق هستهای با هدف بازگشت به برجام عملیاتی ساخته است، اقدامات اروپا عملاً نتیجهای را در راستای حفظ و تداوم برجام در بر نداشته است.
در همین راستا اگر اقدامات اروپا را در این مدت به سه دسته تقسیم کنیم؛ لازم به یادآوری است که از سه مرحله خواست، اراده و توان، اروپا برای حفظ برجام خواست تداوم این توافق را داشته اما توان و اراده آن را ندارد. به همین دلیل است که تمامی اقدامات عملی آنها فارغ از حمایتهای سیاسی از برجام مانند اینستکس، بانک سرمایهگذاری در لوکزامبورگ و ایجاد خط اعتباری 16 میلیارد دلاری برای تجارت با ایران به شکست انجامیده است.
در این خصوص ایران با ورود به گامهای هستهای دو راهبرد مشخص را دنبال میکند. نخست اینکه سایر شرکای برجام ناچار به پرداخت هزینه در قبال بیعملی خود شده و فکری اساسی در قبال آن کنند و دوم اینکه در مذاکرات احتمالی آینده با دست پرتری پای میز مذاکره حاضر شود.
در مقابل اما، این موضوع دارای مخاطرات خاص خود نیز هست. نخست اینکه فروپاشی نهایی برجام زمینه را برای ایجاد یک اجماع جهانی مجدد علیه ایران آنطور که مطلوب آمریکا از یکسال و نیم گذشته بوده فراهم میسازد.
دوم اینکه هر چند در زمینه مراودات اقتصادی، پولی و بانکی برجام نتوانسته انتظارات ایران را برآورده کند، اما از سوی دیگر در مسائل سیاسی و امنیتی نظیر شکست دیوار سخت ایران هراسی، بسته شدن پرونده PMD و نیز خروج از فصل هفتم منشور همچنان مزایای این توافق برای ایران باقی مانده است.
سوم اینکه ممکن است آنطور که ایران عنوان میکند این گامهای هستهای بنا بر تحولات پیشبینیناپذیر آتی قابل بازگشت به عقب نبوده و با فعال شدن مکانسیم ماشه و ارجاع مجدد پرونده ایران به شورای امنیت از سوی اروپا، علاوه بر اینکه تحریمهای بینالمللی اجرایی شوند، بار دیگر موضوع هستهای ایران به ناگهان به نقطه آغازین خود بازگشته و چندین سال مذاکره و صرف هزینه یکشبه دود شده و به هوا برود.
به همین دلیل است که ضمن اجرای راهبردهای هستهای برای متوازن ساختن تعهدات و منافع برجام از سوی ایران، لزوم بازماندن پنجره دیپلماسی و اطمینان از قابل بازگشت بودن گامها در شرایط کنونی از هر زمان دیگری اهمیت مییابد.
انتهای پیام/*