در خصوص گام چهارم کاهش تعهدات برجامي ميتوان گفت ايران با مجموعه اقداماتش به نحو چشمگيري توانسته توان هستهاياش را در زمينه غنيسازي اورانيوم افزايش دهد. اين اقدام ايران چون زير نظر آژانس بينالمللي انرژي اتمي و در چارچوب پيمان انپيتي است همچنين از آنجايي که ايران پروتکل الحاقي را بهصورت داوطلبانه اجرا مينمايد بنابراين هيچ تخطي از قوانين آژانس صورت نداده و در نتيجه نميتواند هيچ بهانهاي به دست طرف مقابل دهد.
از سوي ديگر براي آمريکا، فرانسه، بريتانيا و آلمان بهطور مشخص اين مساله قابل توجه خواهد بود که ايران در زمان بسيار کوتاه توانسته قدرت و توان غنيسازياش را به 6000 سو افزايش دهد. اين توان ايران نسبت به قبل از برجام قابل توجه است. اما اينکه چنين اقدامي چه تاثيراتي ميتواند در عرصه بينالمللي داشته باشد قاعدتا طرف مقابل را به تکاپو وادار خواهد کرد.
طرف اروپايي در حدود يک سال و نيم گذشته نشان داده يا کاري از آن در برابر هژموني ايالات متحده ساخته نيست و يا اينکه نميخواهد بيش از اين گامي بردارد. از سوي ديگر کشورهاي اروپايي ميبايستي اقداماتي انجام ميدادند که بيش از آنکه بخواهند به ايران فشار وارد نمايند ميبايستي به آمريکا فشار وارد ميکردند چون اين ايالات متحده بود که برجام را کنار گذاشته است.
همچنين اين آمريکا بود که قطعنامه 2231 را ناديده گرفته است. طرف ايراني اعلام داشته تعهد در برابر تعهد، بدين معنا که اگر طرف اروپايي تعهداتش را عملياتي نمايد طرف ايراني نيز گامهاي کاهش تعهداتش را متوقف خواهد کرد.
بنابراين فرمول کاملا مشخص است چون ايران منتظر است تا طرف اروپايي حداقل آن 11 تعهدي را که پذيرفته بعد از خروج آمريکا از برجام اجرايي نمايد طرف اروپايي منتظر است تا به خيال خودشان تحريمهاي اقتصادي به نتيجه رسيده تا ايران را وادار به پذيرش خواستههاي خودشان کنند که يک سال گذشته اثبات شده که چنين رويهاي موثر نخواهد بود.
بنابراين در حال حاضر بر مبناي تئوري بازيها به نقطهاي رسيدهايم که دو طرف به سوي يکديگر حرکت ميکنند اما يک طرف در آخرين لحظه تجديد نظر ميکند.
حال در اين کارزار همه منتظر هستند تا ببينند کدام طرف آمادگي دارد تا تجديد نظر نمايد در حال حاضر تمامي طرفها داشتههايشان را رو کردند به نظر ميرسد گام چهارم بسيار حساستر از گامهاي پيشين است در نتيجه واکنش طرف مقابل را در پي خواهد داشت. اما اينکه طرف مقابل چه گامي بر خواهد داشت بايد منتظر ماند و ديد.
آنچنان که گاردين اعلام کرده بود ممکن است طرف اروپايي از برجام خارج گردد منطقي به نظر نميرسد به دليل آنکه به زيان طرف اروپايي است. چون اين توافق يکي از مهمترين توافقات عدم اشاعه در سطح جهاني است که بعد از دو سال به دست آمده که در صورت چنين اقدامي از سوي طرف اروپايي آنها عملا برجام را از دست خواهند داد.
اين گونه نيست فقط يک طرف متضرر شود بلکه همه طرفها متضرر خواهند شد. همچنان که امضاي برجام براي همه طرفهاي آن منافع داشت. بنابراين به نظر ميرسد بايد به دنبال راهکارهاي ميانه رفت.
در نتيجه بعد از آنکه تعهدات برجامي عملياتي شد در رابطه با ساير موضوعات سخن گفته شد. طرف مقابل نميتواند در موضوع برجام هيچ گونه اقدامي انجام ندهد اما اين انتظار را داشته باشند تا طرف ايراني در اين مساله از خود انعطاف نشان دهد.
به نظر ميرسد راهکار ميانه آن است که آنها ابتدا بايد با اقداماتي که به درجه انجام ميرسانند نشان دهند که به تعهداتشان پايبند هستند چون اگر اين گونه نباشد اصولا در مورد آينده نيز نميتوان تصور کرد که در رابطه با يک چارچوب توافق شده احتمالي کاري انجام داد. آمريکا با سياست يکجانبهگرايياش به تمام دنيا به منظور تحريم ايران فشار وارد کرده است.
*تحلیلگر مسائل بینالملل
انتهای پیام/*