اگر روحانی و هرکس دیگری علاقهمند به کاهش منازعات است باید اصول اساسی و غیرقابل اختلافی را مبنا قرار دهد و همگان را دور آن فرا بخواند. آن اصول را مبنای گفتگوهای سیاسی قرار دهد. این اصول اختصاصی انقلاب اسلامی عبارتند از: ۱- جمهوری اسلامی (نوع نظام مستقر)؛ ۲- امام (ره)؛ ۳- ولایت فقیه؛ ۴- قانون اساسی و ۵- سیاستهای کلی نظام.
عبارت روحانی در دانشگاه تهران که «۴۰ سال بحث میکنیم و به نتیجه نمیرسیم» اگر با سنجیدن همه جوانب و برداشتهای محتمل از آن عنوان شده باشد، بسیار تأملبرانگیز است و میتوان متناسب با تکثر برداشتها، تنوعی از پاسخها را به آن داد. اولین برداشت این است که ایشان از عدد چهل سال یعنی کل دوران انقلاب شکایت دارد، نه ۱۰ سال، ۲۰ سال یا مثلاً بعد از دوم خرداد ۷۶ یا بعد از رحلت حضرت امام. پس معنای اول حرف ایشان این است که اصلاً چرا انقلاب کردیم، چون بحثها محصول کل عمر انقلاب اسلامی است و خدا رحمت کند حضرت امام را که رفراندومی را برگزار کرد -۱۲ فروردین ۵۸- که میتوانست برگزار نکند، اما اگر نمیکرد امروز مشکلات بیشتری داشتیم.
دومین برداشت این که اصل ۵۹ در حیطه مجلس است و ربطی به دولت ندارد، روحانی با طرح آن میخواهد خود را مجری قانون اساسی اعلام کند که طبق اصل ۱۱۳ به جز اموری که مستقیماً به رهبری مربوط میشود با ایشان است که البته حرف درستی است. روحانی در این مدل فقط میخواهد از جایگاه خود دفاع کند نه برگزاری رفراندوم، زیرا رفراندوم، اصل ۵۹ در صلاحیت قوه دیگری است.
سومین برداشت این است که هرچه به سمت انتخابات میرویم نارضایتی از دولت در درون جریان حامی دولت رشد میکند و روحانی رگ خواب و راه سرکار گذاشتن اصلاحطلبان را (مبنی بر کلیشههای آنان) خوب میداند و اینگونه پیشکش خوشایند تولید میکند و اصلاحطلبان را دو، سه هفتهای در رسانه و محافل مشغول میکند.
چهارمین برداشت که امیدوارم بدفهمی نگارنده باشد اینکه: در وسط معرکه جنگ تمام عیار اقتصادی و روانی، به امریکا پیام میدهد که من و ملتم هرآنچه شما بخواهید موافقیم، اما موانعی وجود دارد. با عرض پوزش این همان سیره عبیدالله ابن عباس در سال چهلم هجری است که سپاه آماده امام حسن (ع) را رها کرد و به دامان معاویه رفت و آن سرنوشت برای امام مسلمین رقم خورد و همین جماعت بعداً امام را «مذلالمؤمنین» نامیدند و به جای سرزنش خود رهبرشان را سرزنش میکردند.
پنجمین برداشت: روحانی از اول انقلاب پنج دوره در مجلس، چهار دوره در خبرگان و ۲۰ سال در سریترین مرکز امنیتی کشور بوده. چرا ۳۴ سال سال منتهی به ۱۳۹۲ از این عبارات و مطالبات نداشتهاند؟ مگر آن ۳۴ سال بحث نداشتهایم؟ مگر ایشان بحث را ۴۰ سال نمیداند؟ چرا حتی یکبار چنین مطلبی را حتی در یک مصاحبه نگفتهاند؟
علت اینکه چرا روحانی صریحاً مصداق را عنوان نمیکند، چیست؟ شاید میداند وسط جنگ نباید چنین کند و میکند، شاید اگر مصداق را بگوید خروارها مطلب از خودش علیه خودش منتشر میشود و متهم به تناقض و تضاد و ابنالوقتی میشود.
ششمین برداشت اینکه هر موقع فشاری روی روحانی بوده، مثل دستگیری فریدون، دادگاه اول، دادگاه تجدیدنظر، صدور حکم، رفتن زندان و... ایشان به میدان آمده و نیشگونی گرفته و کلاً نباید مسئله را عمیق برداشت کرد.
اما چاره کار چیست
چاره اول این است که روحانی اگر میتواند دو سوم نمایندگان مجلس را قانع کند و این مسیر را طی کند. چرا موضوع را مشخص نمیکند یا با مجلس وارد گفتگو نمیشود؟ مگر مکانیسم قانون اساسی برای اجرای رفراندوم اصل ۵۹ روشن نیست؟ چرا طی نمیکنید؟
چاره دوم اینکه بدانیم سازهای ناهمسو با نظام از درون حاکمیت یا روشنفکران امروز (سیاستورزان دیروز) سرجمع به صد نفر نمیرسند، اما سروصدای آنان بلند است و روحانی معمولاً خود را با آنان تنظیم میکند. نمیتوان کشور ۸۳ میلیونی را برای ۸۰ نفر که ۳۰ نفرشان هم جلای وطن کردهاند به سمت ذلت برد، اما این ذلت را پشت مردم مخفی کرد. این ۸۰ نفر هم اختلافشان ماهیتی/ هویتی است؛ آنان به نوع نظام دیگری رسیدهاند و بارها فریاد زدهاند و اصل ۵۹ مشکل آنان را حل نمیکند.
چاره سوم اینکه از مردم بخواهید نظرشان درباره رابطه با امریکا در حال حاضر چیست و شجاعانه به مردم بگویید امریکا از ما چه میخواهد؟ این نتیجه با یک سنجش مستقل قابل دسترسی است و لازم نیست تریبونهای رسمی کشور را علاف نمایند. دولت روحانی در بدو ورود به قدرت در شهریور ۹۲ این کار را انجام داد و به کسی هم نگفت. خب الان هم انجام دهید. اصلاً کسی که رفراندوم طرح میکند مگر نباید در سنجشهای اجتماعی حداقل در ۵۰ درصد مردم اعتبار داشته باشد تا نمایندگی اکثریت را بهعهده بگیرد. این الان وجود دارد؟ خود این موضوع قابل رفراندوم نیست؟
اصولاً کدام کشور در هنگامه نبرد همان نبرد را به رفراندوم میسپارد؟ مصداقی یافت میشود؟
اما میتوان صحنه را طور دیگری دید. یک ملت پویا، زنده و رو به جلو باید مملو از اختلاف سلیقه باشد. بحث برای یک ملت زنده نباید معضل محسوب شود. همین الان تندترین مباحث در انگلیس، امریکا و فرانسه برقرار نیست؟ چرا کسی از رفراندوم حرف نمیزند؟ ترامپ که نیروی نظامی به خاورمیانه میبرد یا میآورد رفراندوم میکند؟ برای بمبهایی که بر سر مردم یمن ریخته میشود نظر مردم امریکا گرفته شده است؟
دولت امریکا برای خروج از برجام نظر مردم امریکا را گرفت؟ این سخنان، حرفهای قشنگ و عوامانهای است که تاریخ مذمت خواهد کرد، هرچند عدهای امروز برایش کف بزنند.
اما اگر روحانی و هرکس دیگری علاقهمند به کاهش منازعات است باید اصول اساسی و غیرقابل اختلافی را مبنا قرار دهد و همگان را دور آن فرا بخواند. آن اصول را مبنای گفتگوهای سیاسی قرار دهد. این اصول اختصاصی انقلاب اسلامی عبارتند از: ۱- جمهوری اسلامی (نوع نظام مستقر)؛ ۲- امام (ره)؛ ۳- ولایت فقیه؛ ۴- قانون اساسی و ۵- سیاستهای کلی نظام.
پیشنهاد این است که روحانی با نگاه جامع به این پنج اصل بهعلاوه کارآمدی دولت بحث چهلسالهاش را رقیق نماید. اگرچه تمامشونده نیست. زیرا در جامعهای زنده آن هم با حکومتی کمتجربه اختلافات طبیعی خواهد بود. نسل ما بنیانگذار سبک جدید حکومت است و هر روز تجربهای نو اضافه میشود و این امری کاملاً طبیعی است.
*تحلیل گر مسائل سیاسی
انتهای پیام/*