همگان بايد بدانند که هرگونه اقدام براندازانه غير از هرج و مرج و آنارشي نتيجهاي نخواهد داشت.
اپوزیسیون با سرابشان بهدنبال ویرانی
صادق زیباکلام*
آرمان ملی , 9 مهر 1398 ساعت 9:18
همگان بايد بدانند که هرگونه اقدام براندازانه غير از هرج و مرج و آنارشي نتيجهاي نخواهد داشت.
همه ما به ضعفها و مشکلات و نابسامانيها آگاه هستيم و شايد بتوان گفت ضعف بنيان مردمسالاري در کشور موجب پارهاي از مشکلات شده است. مصاديقي همچون مفاسداقتصادي، پولهاي کثيف در انتخابات و... به چنين موضوعي ارتباط دارد. در برخي حوزههاي انتخابي، ميتوان رابطه مستقيمي را ميان هزينه صرف شده براي تبليغات و ورود به مجلس ديد که اين مساله باعث واکنش شوراي نگهبان هم شده است و آن ريشه در ضعف بنيان مردمسالاري دارد.
اينکه بخشهايي پاسخگو نيستند و گاهي فراتر از قانون تصميمگيري و سياستگذاري ميکنند، بخش ديگري از همان ضعف است. اينکه چرا بسياري از واگذاريها که قبلا دولتي بوده و به بخش خصوصي منتقل شده، ناباب از آب درآمدهاند، به خاطر ضعف در مردمسالاري است.
منتها سوال اساسي اين است که ضعف در مردمسالاري را چگونه بايد تامين کنيم. اگر مجلس در راس امور نيست، چگونه ميتوانيم آن را به جايگاه واقعي و رفيع خودش برسانيم؟ در زماني که احزاب و تشکلهاي نيرومند در کشور وجود ندارند، چگونه بايد چنين ضعفهايي را جبران کرد تا هزينه کردن غيرشفاف نتواند شانس انتخاب يک نامزد را افزايش دهد؟ اين مسائل از جمله مشکلات جدي و مهم کشور است.
نکته جالب اين است که هيچ يک از گروههاي سياسي و فعالان اين حوزه نميگويند که نهال مردمسالاري را چگونه ميتوان تقويت کرد. چه کاري بايد صورت گيرد تا مفاسد اقتصادي از ميان برداشته شود. چگونه ميتوان با مشکل مواجه شد که براي مثال بررسي صلاحيت نامزدها بدون حاشيه و شائبه باشد تا در نتيجه آن بخشهاي مختلف کشور مانند مطبوعات و... شرايط بهتري داشته باشند.
آنچه که اهميت دارد اين است که اپوزيسيون براي هيچ يک از اين موارد اظهار نظر نميکند و اصلا برنامه ندارد. آنها يک مساله کلي را مطرح ميکنند که اين نظام برود. از ديدگاه آنها هرگونه اميد به اصلاحات فريبي بيش نيست. در چنين وضعيتي است که بايد سوال کرد چرا ما نميخواهيم از تاريخ کشورمان درس بگيريم؟ چرا نبايد از انقلاب اسلامي، نهضت ملي شدن صنعت نفت، جنبش عظيم مشروطه و... درس بگيريم؟ بايد سوال کرد که چرا تلاشهايي که در جهت مردمسالاري و حاکميت قانون شده، نتوانستند در حد انتظار موفق شوند؟ يا چرا ميزان موفقيتشان با توجه به هزينهها کم بوده است که پس از صد و اندي سال که از مطرح شدن اين موضوعات ميگذرد، هنوز پرسيده ميشود که چه بايد کنيم تا نهال مردمسالاري تقويت شود؟ اما اپوزيسيون از چنين مسالهاي سر باز زده و هيچ پاسخي براي آن ندارد.
آنها فقط يک شعار کلي ميدهند که سيستم سياسي تغيير کند و بعد مردم تصميم بگيرند. ما نميتوانيم از مردم بهرهبرداري سياسي کنيم. مردم در حال حاضر ناراحت هستند. 24 ميليون نفر در انتخابات شرکت کردند، اما به مطالبات آنها پاسخ لازم داده نشد. سوال اساسي اين است که چه بايد کرد؟ آيا اپوزيسيون نقشه راه واحد دارد تا پيرامون آن توافق شود؟
همگان بايد بدانند که هرگونه اقدام براندازانه غير از هرج و مرج و آنارشي نتيجهاي نخواهد داشت. تنها راهي که مانده، همان است که از تجربه گذشته و حتي ديگر کشورها استفاده شود. آن تجربه هم چيزي جز راه مردمسالاري نيست. ما بايد تمام تلاشمان را به کار بنديم تا انتخابات به رقابتيترين شکل انجام شود.
بايد با تاکيد بر رعايت قانون در بررسي صلاحيتها تلاش کنيم که همه بخشها پاسخگويي را وجهه همت خود قرار دهند. اگر مردمسالاري تقويت نشده باشد، تلاش مسئولان هم نتيجهاي نداشته و مشکلات باقي خواهند ماند. نبايد مردم را به بيراهه هدايت کرد. نسخهاي که به اصطلاح اپوزيسيون براي مردم ايران مينويسد، جز هرج و مرج و بيثباتي هيچ دستاورد ديگري ندارد.
*استاد دانشگاه
انتهای پیام/*
کد مطلب: 4807