برخوردهای محمد بن سلمان با همه جریانات منطقهای و بینالمللی، بسیار بدوی و غیر مستدل است و اصول انسانی را در سیاست داخلی کشور خود نیز لحاظ نمیکند.
همه تناقضهای بن سلمان
سیدرضا صدر الحسینی*
ایران , 9 مهر 1398 ساعت 9:12
برخوردهای محمد بن سلمان با همه جریانات منطقهای و بینالمللی، بسیار بدوی و غیر مستدل است و اصول انسانی را در سیاست داخلی کشور خود نیز لحاظ نمیکند.
با نگاهی به روند تحولات منطقه و بویژه عربستان بسادگی میتوان مشاهده کرد، تناقضهای موجود در گفتار و عملکرد سران رژیم قبیلهای عربستان روز به روز بیشتر و آشکارتر میشود.
تناقض نخست در قتلی صورت گرفت که درست یک سال پیش انجام شد. هنوز در اذهان مردم جهان خاطره خبرنگاری به نام جمال خاشقجی ثبت است که در عملی دهشتبار در کنسولگری عربستان در استانبول، به قتل رسید و مثله شد. پس از این قتل تمام توان رژیم آل سعود بر آن بود که این قتل را به دیگران منتسب کند. آنها به همین منظور برخی افراد غیر مسئول در این رژیم را خاطی معرفی کردند و تلاش کردند با هزینههای بسیار سنگین مسئولیت این قتل را از سر خود باز کنند و موضوع این قتل را به فراموشی بسپارند. اما اکنون پس از گذشت یک سال و پیگیریهای بدون وقفه روزنامهنگارانی که نمیتوانستند این قتل را فراموش کنند، محمد بن سلمان قتل او را به گردن گرفته است.
مشابه این تناقض را در رفتار و عملکرد سران عربستان بویژه محمد بن سلمان در قبال مسأله یمن میتوان مشاهده کرد. 5 سال پیش محمد بن سلمان با اختیارات فراوانی که در ساختار رژیم آل سلمان دارد و در کنار ولیعهدی ملک سلمان به عنوان وزیر دفاع عربستان نیز مشغول فعالیت است، با این قول که طومار جریان جنبش استقلالخواه یمن را طی یک ماه در هم میپیچد، جنگ علیه مردم بیدفاع یمن را آغاز کرد. او در این راستا مرتکب اقدامات غیر معمول، غیر مستدل و غیر انسانی علیه مردم یمن شد و شرایطی را فراهم آورد که امروز حدود 12 میلیون نفر از مردم یمن آواره شده و 10 میلیون نفر از آنان با گرسنگی مطلق دست و پنجه نرم میکنند.
همچنین 700 هزار کودک زیر 10 سال در این کشور به دلیل بمبارانهای کور ائتلاف عربی به سرکردگی عربستان جان خود را از دست دادهاند. این بمبارانها علاوه بر کشتار مردم بیدفاع همچنین موجب تخریب زیرساختها در کشور یمن شدهاست. با این حال بر مبنای تناقضهایی که حکومت عربستان به آنها گرفتار است، شاهد آن هستیم که یمن تبدیل به باتلاقی برای سران ریاض شده است.
برخوردهای محمد بن سلمان با همه جریانات منطقهای و بینالمللی، بسیار بدوی و غیر مستدل است و به نظر میرسد وی با وجود مراودات فراوانی که با غربیها اعم از اروپاییان و امریکاییها - که تأکید فراوانی بر اصول حقوق بشری دارند - داشته، اصول انسانی را در سیاست داخلی کشور خود نیز لحاظ نمیکند. او از یک طرف به مردمش قول رفاه، آسایش، آرامش و توسعه همه جانبه میدهد و از طرف دیگر بدون توجه به این وعدهها کشور را با جنگی که به راه انداخته به سمت کسری بودجهای کم سابقه میبرد. او همچنین از یک طرف شعار آزادی و حقوق ویژه برای زنان را سر میدهد و از طرف دیگر مراکزی را در استان الشرقیه با خاک یکسان میکند. از طرفی سیاست خرید بیرویه سلاح را دنبال میکند و از طرف دیگر پدافند هوایی لازم برای حفاظت از تأسیسات آرامکو را ندارد. از یک طرف ادعای توسعه یافتگی دارد و از سوی دیگر به خاک یمن تجاوز میکند و هزاران کشته بر جای میگذارد. دیدگاههای او همچنین باعث بروز شکافهایی بین او و روحانیون عربستان شدهاست و بخش قابل توجه روحانیون وهابی با سیستم ضددینی و سکولار محمد بن سلمان مخالفت میکنند اما او بدون توجه به این مخالفتها به دلیل فرهنگ غربی حاکم بر تفکراتش به دنبال برگزاری جشنهای مختلف و گشایش مراکز فساد شبانه است.
از همین رو در جمع بندی نهایی باید گفت، شرایط موجود در عربستان بسیار شکننده به نظر میرسد و بن سلمان باعث شده جایگاه عربستان به عنوان کشوری که در دهههای گذشته جایگاه ویژهای در جهان اسلام داشت، تنزل یابد. طوری که حتی همپیمانان او در ائتلاف عربی ضد یمن در حال دور شدن از آن هستند.
*کارشناس مسائل منطقه
انتهای پیام/*
کد مطلب: 4806