از شناختی که من از استاد اسلامی دارم پرسیدهاید و از فردوسیپژوهی و فردوسیشناسی ایشان.
1. بدانیم که سخنان هرکس ترجمان شخصیت اوست. به تعبیر استاد حکمت و سخن، سعدی در بوستان که«...که پوشیده زیر زبان است مرد». همان سخن مولی علی(ع) که «المرء مخبوء تحت لسانه»، سخنان استاد اسلامی ندوشن، جملگی سخن عشق است؛ عشق به «ایران» و به «انسان ایرانی». عشق به انسان ایرانی نتیجه عشق به انسان است. به سعدی بنگرید که خداوندگار عشق به انسان است؛ عشقی که برآمده از دیدگاهی انسانی است؛ دیدگاهی که در این ابیات مشهور گزارش شده است:
بنیآدم اعضای یک پیکرند / که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی / نشاید که نامت نهند آدمی
2. عشق به انسان ایرانی، عشق به انسانی است با فرهنگ انسانی و معنوی. یعنی فرهنگ ارجمند ایران؛ فرهنگی که به هر میزان از آن دور شویم به همان میزان تیرهروز و سرگشته خواهیم بود (چنانکه اکنون هستیم)، و به هر میزان آن را بشناسیم و بدان بپیوندیم نیکبخت و روشنرأی و با آرامش خواهیم بود و با رفتاری نیک.
3. جلوهگاه این فرهنگ ادبیات ماست؛ ادبیات فارسی و در میان گنجینههای گرانسنگ ادب فارسی، گنجینههایی هست بیمانند که دستیافتن بدانها همانا دستیافتن به گوهرهایی بهراستی بیمانند است. در رأس این گنجینهها شاهنامه فردوسی قرار دارد که شاهِ نامههاست و سندِ هویت مردم ایران. یک گنجینه بیهمتای دیگر، دیوان حافظ است که در آن فرهنگ ایران با هنریترین و اثرگذارترین زبان و بیان گزارش شده است و حافظ خود به درستی از این تأثیر سخن گفته است: گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار / صاحبدلان حکایت دل خوش ادا کنند
استاد اسلامی ندوشن این معانی را چنانکه باید دریافت و در تحقیقات ادبی خود، جایگاه ویژهای برای این دو بزرگ - فردوسی و حافظ - در نظرگرفت. آثاری ارجمند پدید آورد که بررسی هر یک از آنها فرصتی دیگر میطلبد و اکنون، مجال اندک است.
به همین سبب تنها بر یک نکته تأکید میکنم که عشق استاد اسلامیندوشن به ایران و به فرهنگ ارجمندی که در پهنه ایران؛ ایران فرهنگی، به همت نیاکان فرهیخته همه ما در طول زمان پدید آمده است، علت اساسی تلاشهای فرهنگی کممانند بزرگمردی بوده است که «اگر احیاناً در برههای از زمان خود را از یاد برده باشد، بیگمان هیچگاه ایران را از یاد نبرده است» و به همه خوانندگان خود نشان دادهاست که ایراندوستی که همانا در پرتو شناخت ژرف فرهنگ ایران به بارمیآید، راه رستگاری است و راه حفظ تمام ارزشهایی که یک ایرانی باید با همه وجود در حفظ آن بکوشد.
*دبیرگروه ادبیات دایرةالمعارف بزرگ اسلامی
انتهای پیام/*