اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد فرصتی است که کارنامه دولت «دونالد ترامپ» و میزان مشروعیت سیاستهای آن در قبال ایران از سوی رهبران جهان ارزیابی میشود. این کار از آنرو اهمیت دارد که او دستاورد خود را در کسب مشروعیت و اعتماد عمومی نزد دولتها و به تبع آن ملتها در اینباره بسنجد.
اجلاس پیشرو میتواند بسترساز هر اتفاقی شود که در متن منازعات جاری در روابط ایران و آمریکا، منطقه خلیجفارس را آبستن آن میکند.
«دونالد ترامپ» از اجلاس سال گذشته که در آن از خروج از برجام گفت و با اعلام سیاست فشار حداکثری علیه ایران، ابراز امیدواری کرد که جامعه جهانی و بهویژه اتحادیه اروپا با دولت وی همراه شوند، اکنون در همان نقطهای ایستاده است که سال پیش قرار داشت.
تردید اروپاییان به سیاستهای کاخ سفید دست نخورده باقی مانده، فراخوان ائتلافسازی علیه ایران نه تنها در جامعه جهانی بلکه میان متحدان واشنگتن اعم از بریتانیا و دولتهای منطقه خاورمیانه با استقبال سرد رو به رو شده و سرانجام اینکه ماهیت سیاستهای او نزد دولتهای عربی حوزه جنوبی خلیجفارس نیز دچار آسیب جدی است.
کارنامه دولت ترامپ نزد جامعهبینالمللی، ملغمهای از ناکامیهاست؛ زیرا علاوه بر توقف در نقطه صفر برای شکستن مقاومت تهران، بهرغم اجرای ابتکارهای مستمر در افزایش دامنه فشار حداکثری، در دیگر پروندههای منطقهای نیز دچار توقف و یا بلاتکلیفی کسالتبار است. تکلیف حضور و میزان حضور نظامیان آمریکایی در عراق همچنان در پردهای از ابهام است؛ برخلاف ادعاهای پیشین، داعش همچنان در سوریه، عراق و افغانستان فعال است؛ مذاکرات منعطف با طالبان بیسرانجام باقی مانده و افغانستانیهای نگران از افزایش تهدیدات طالبان هر روز شاهد تلفات انسانی و خرابیهای ناشی از جنگ هستند.
بدتر اینکه حالا مردم افغانستان دریافتهاند که ممکن است دولت ترامپ برای خلاصی از حضور در افغانستان، تجزیه این کشور را در دستورکار خود قرار داده باشد. در سوریه رژیم «بشار اسد» توانسته حاکمیت خود را بر بیش از 90 درصد خاک این کشور مستقر کند و اوضاع در سوریه به ترتیبی پیش رفته است که حالا آمریکا نقش درجه سوم را در آن ایفا میکند. ناکامی حزب «بنیامین نتانیاهو» در کسب اکثریت انتخابات پارلمانی اخیر در اسرائیل، وجه دیگری از صورت مسئله درهمریخته و پیشروی دولت ترامپ است که سبب میشود جامعه جهانی در اجلاس پیشرو و در پی سخنرانی سالانه ترامپ خطاب به رهبران جهان نمره قابل قبولی نگیرد.
همه موارد بالا را باید به ناکامی دولت ترامپ در ابتکار گفتوگوی بینتیجه با «کیمجونگاون» رهبر کرهشمالی و سرخوردگی از تغییر نظام سیاسی در ونزوئلا اضافه کرد. دامنه اغتشاش در سیاستهای دولت ترامپ تنها به موارد بالا خلاصه نمیشود. اکنون پروندههای مناقشهزای دیگر از جمله نقض و یا خروج از توافقهای بینالمللی از سوی این دولت سبب تیرگی روابط واشنگتن با پایتختهای اروپایی و آسیایی شده است.
حال این پرسش است؛ آیا ترامپ خواهد توانست دیدگاه رهبران حاضر در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل را در هرگونه اقدام آتی علیه ایران با خود مشترک کند؟ بهنظر میرسد او در این باره بخت چندانی ندارد؛ چرا که به باور اکثریت رهبران، مشکلات حاد کنونی در اینسو و آنسوی جهان، محصول سیاستهایی است که دولت ترامپ به بار آورده است. از همین روست که «رابرت سی اوبرایان» چهارمین مشاور امنیت ملی ترامپ در شروع کار خود تصریح کرده است: «صلح از طریق قدرت حاصل میشود؛ هنگامیکه آمریکا در همکاری با متحدان و شریکان خود است... وقتی آمریکا قویتر خواهد بود که برای دوستانش قابل اعتماد باشد.» دولت ترامپ هنوز و بلکه بیش از سال پیش، نزد جامعه بینالمللی غیرقابل اعتماد است. اما آیا نتیجه وضع حاضر به بازبینی و تجدیدنظر در سیاستهای کاخ سفید میانجامد؟ یا باید منتظر عکسالعملهای دفعی و اقدامهای ماجراجویانه بود؟ زمان دریافتن پاسخ این پرسش دیر نخواهد بود.
انتهای پیام/*