رياض بايد اين حقيقت را درك كند كه نه حمايتي از جانب امريكا براي حمله به ايران وجود دارد و نه ميتواند به پيروزي نظامي در يمن برسد و نه ميتواند به مقابله با ايران بپردازد. بايد گفت كه شرطبندي داخل عربستان بر روي گزينهاي به نام نتانياهو نيز بازي از پيش شكست خورده است كه نتايج دلخواه رياض را به همراه ندارد.
عربستان امروز در ميان معماهاي امنيتي گرفتار شده است كه انتخاب هر مسيري براي آن مشكلساز است. خروج از يمن و ادامه جنگ، حفظ اتحاد با ابوظبي و شكستن اتحاد هر كدام مضار تقريبا يكساني را براي اين كشور به همراه دارد. وضعيت امروز سعودي ناشي از كنارگذاشتن رويه سنت محافظهكاري در سياست خارجي است.
اين سنت با عوامل اقتصادي، ژئوپولتيك و ژئوكالچرال عربستان تا حدودي تطبيق داشت. در حالي كه سياست خارجي تهاجمي كه سلمان و بن سلمان در پيش گرفتند با هيچ يك از عناصر قدرت و جايگاه سياسي - جغرافيايي و فرهنگي - جغرافيايي آن تطبيق ندارد. به همين جهت رياض تاكنون نتوانسته با وجود هزينههاي بسيار از معركه يمن خارج شود.
همچنين در چند سال اخير با هزينه بسيار تلاش مستمري براي ائتلافسازي عليه ايران صورت داد كه به نتيجه نرسيد. امروز با اصليترين متحد خود يعني امارات اختلاف و تعارض دارد. عمليات اخير پهپادي خط بطلاني بر نتايج اجلاس چند ماه قبل موسوم به اجلاس مكه ميكشد كه اساسا براي پيشگيري و مقابله با عملياتهاي مشابه انصارالله در خاك سعودي، در مكه برگزار شد.
هدف نمادين از برگزاري اجلاس در مكه، تعميم اين موضوع بود كه امنيت عربستان به معناي امنيت حرمين شريفين است. پيش از اين نيز رياض تلاش كرد كه خود را به عنوان سرزمين وحي مصون از هر نوع حملهاي كند در حالي كه شبانهروز در يمن عمليات هوايي داشت.
كشورهايي با اين تلاش سعودي همراهي كلامي كردند اما نتيجه عملي نداشت. بعضي از كشورها حمله به عربستان را به معناي حمله به همه سرزمينهاي اسلامي تفسير كردند ولي چند صد موشك به خاك سعودي شليك شده و دو مرتبه تاسيسات نفتي به طور گسترده مورد هدف قرار گرفت اما بهطور عملي چيزي مشاهده نشد.
بدين روي بهطور واقعي امنيت سرزميني كشوري به نام عربستان به عنوان امنيت حرمين شريفين مورد شناسايي ساير كشورهاي مسلمان قرار نگرفت. اتهامزني پمپئو وزيرخارجه امريكا به تهران و عراق به عنوان مبدا پرواز پهپادها، درحالي كه انصارالله اين عمليات را به عهده گرفته، وضعيت را براي سعودي دشوارتر ميكند. عربستان چه موضع پمپئو را قبول كند و چه آنكه مسووليتپذيري انصارالله را تاييد كند، نهايت دچار معماي امنيتي است.
تاييد موضع پمپئو يعني الزام براي عمل متقابل نسبت به ايران كه عملا نميتواند چراكه اصلا قرار نيست در ايام منتهي به انتخابات امريكا اين كشور در حمايت از متحديني در خليج فارس وارد جنگ شود. امروز انتخابات آتي امريكا به معناي عقربه قطبنماي سياستهاي منطقهاي امريكاست. اگر بپذيرد كه انصارالله اين اقدام را انجام داده به معناي شكست در جنگ يمن و عدم دستيابي به اهداف است.
در واقع به جهت سياسي و حفظ پرستيژ مسيرهاي خروج از يمن براي رياض تنگتر ميشود. مشابه اين اقدام را در موضوع فجيره ميتوان ديد، در حالي كه امارات هيچ كشوري را محكوم نكرده بود، امريكا ايران را به عنوان مجري خرابكاري معرفي كرد. اما امارات هوشمندانه عمل كرد و به سرعت خود را از تله امريكاييها خارج نمود.
ابوظبي دريافته بود كه قرباني تنش تصاعدي در منطقه خواهد بود چرا كه اساسا در واشنگتن استراتژي بيشتر از فشار و تنگ كردن محاصره نسبت به ايران وجود ندارد. بنابراين حمايتي از امريكا براي ورود به جنگ با ايران نميتوان توقع داشت و از سوي ديگر زيرساختهاي حياتي (آب شيرين كن و مخازن نفتي و فرودگاه) به عنوان هدف خواهد بود.
ركود نسبي در اقتصاد و نيازمندي به ثبات براي ميزباني اكسپو 2020 احتياط امارات را بيشتر كرد. آنچه مساله را براي سعودي دشوارتر ميكند آن است كه قدرت بازدارندگي يا تئوري دفاع پيشدستانه كه بن سلمان سال گذشته مطرح كرد (كشاندن جنگ به داخل ايران قبل از وقوع جنگ در داخل عربستان) ديگر نميتواند جنبه عملي داشته باشد.
رياض بايد اين حقيقت را درك كند كه نه حمايتي از جانب امريكا براي حمله به ايران وجود دارد و نه ميتواند به پيروزي نظامي در يمن برسد و نه ميتواند به مقابله با ايران بپردازد. بايد گفت كه شرطبندي داخل عربستان بر روي گزينهاي به نام نتانياهو نيز بازي از پيش شكست خورده است كه نتايج دلخواه رياض را به همراه ندارد.
هرچند كه رياض اصرار دارد تا تهران را پشت تمامي اين حملات بنامد اما رفتار آن ميگويد كه بهطور عملي نميتواند با آنچه كه تهديد ايراني مينامد مقابله كند. مشكل بسياري از كشورهاي عربي كه هماينك درگير معماهاي متعدد شدهاند و در گرداب حوادث خودساخته فرو رفتهاند اين است كه فكر ميكنند با يك استراتژي ميتوانند وارد يك صحنه اعم از منازعه، بحران و ... بشوند، آنچه مهم است استراتژي ورود نيست بلكه استراتژي خروج است كه بهطور عمده همه اين كشورها فاقد آن هستند و اين عنصر در سياست خارجي تهاجمي عربستان بيش از هرچيزي نمود دارد.
ميتوان گفت كه سنت محافظهكاري عربستان به دليل عدم درگيرسازي گسترده كشور در گرداب بحرانهاي منطقهاي چندان به استراتژي خروج نياز نداشت و اين بينيازي عامل موفقيت نسبي آن بود.
انتهای پیام/*