بازنگری قوانین نظارت بر نگارخانهها یکی از چالشهای اساسی هنرمندان است که باعث شده قوانین پیچیده و محدودیتهایی در نمایش هنری به وجود آورد.
هنرمندان تجسمی؛ سفیران فرهنگ و هنر ایرانی
امیرحسین جباری*
27 آبان 1403 ساعت 9:54
بازنگری قوانین نظارت بر نگارخانهها یکی از چالشهای اساسی هنرمندان است که باعث شده قوانین پیچیده و محدودیتهایی در نمایش هنری به وجود آورد.
اداره کل هنرهای تجسمی متولی سیاستها و برنامههای هنرهای تجسمی کشور است و سیاستگذاری، حمایت و نظارت را در این زمینه بر عهده دارد. هنرهای تجسمی با رشتههای متعدد نقاشی، خوشنویسی، گرافیک، عکاسی، نگارگری، سفال و سرامیک، مجسمهسازی و کاریکاتور و هنرمندان فراوانی که در این رشتهها فعالیت دارند، حوزه گستردهای است. تعداد فراوان هنرمندان و دانشجویان هنرهای تجسمی در کشور ضرورت حمایت از هنرمندان را در سیاستها و برنامهریزیهای این حوزه یادآور میشود.
اداره کل هنرهای تجسمی ارشاد از زیرمعاونتهای هنری است که هنوز در دولت چهاردهم انتخاب نشده است و هنرمندان تجسمی انتظار دارند مدیری برای این بخش انتخاب شود که به مسائلی که در زیر به آن اشاره میشود توجه داشته باشد.
رویکردها و تحولات هنرهای تجسمی در ایران و سایر کشورهای جهان با سرعت زیادی در حال تغییر است به نحوی که اگر هنرمندان ایران و هنر ایرانی از این اتفاقات فاصله بگیرند یا با همان سرعت قبل حرکت کنند سهم هنر ایران در رویدادهای جهانی کاهش پیدا خواهد کرد و هنرمندان سایر کشورها این جایگاه را از آن خود خواهند کرد.
با توجه به جایگاه ارزشمند هنر ایران در تاریخ و فرهنگ ملی و بینالمللی، هنرمندان تجسمی انتظاراتی از این نهاد دارند تا سیاستها و قوانین حاکم بر عرصه هنرهای تجسمی کشور به دست همین صاحبان اصلی تدوین و تعیین شود.
رویکرد سیاستگذاری فعلی و تحمیل برخی قوانین بهصورت از بالا به پایین و یکجانبه نه تنها کمکی به هنر ایران نمیکند بلکه باعث میشود تا هنرمندان از اجرای این قوانین فاصله بگیرند و حضور آنها در رویدادهایی که این قوانین بر آن حاکم است هر روز کمتر شود؛ آنها انتظار دارند که مرکز هنرهای تجسمی به جای تحمیل دیدگاههای یکجانبه، به عنوان تسهیلگر و شریک هنرمندان عمل کند. این نهاد باید برای رفع موانع و حمایت از فعالیتهای هنری، از دیدگاههای هنرمندان بهره گیرد و اجازه دهد تا هنرمندان مسیر کلی هنر را تعیین کنند. قانوننویسی در فرهنگ و هنر الزامات خود را دارد و اصولاً باید متناسب با ساختار نرم فرهنگ و همسو با تحولات خلاقانه هنر باشد.
قوانین سخت و غیرمنعطف میتواند در فضای فرهنگ و هنر بر ضد خود تبدیل شود. بویژه در لزوم و صحت قوانینی که عموم هنرمندان از آن سر باز میزنند، باید شک کرد. به همین دلیل مرکز باید به جای تعیین تکلیف و تحمیل به هنرمندان از آنها به عنوان مشاورانی کلیدی بهره گیرد و برای تدوین سیاستهای کلان خود از نظرات آنان استفاده کند.
جلب مشارکت هنرمندان و استفاده از دیدگاههای مختلف در تصمیمگیریهای کلان و اصلاح قوانین و روندها میتواند تغییرات بسزایی در ترمیم رابطه هنرمندان با مرکز هنرهای تجسمی ایجاد کند.
تقویت اقتصاد هنر از موضوعات مهم در اغلب بخشهاست. مرکز هنرهای تجسمی باید با اتخاذ راهکارهایی به رشد و رونق اقتصادی هنرهای تجسمی کمک کند. انتظار میرود این نهاد مسئول نه تنها در عرصه اقتصادی بلکه در جایگاه اجتماعی و فرهنگی هنرمندان نیز تأثیرگذار باشد.
نهادینهکردن این باور که هنرمندان افراد نیازمند و محتاج نیستند، بلکه حاملان فرهنگ و هنر اصیل کشورند، میتواند تأثیر عمیقی بر نگرش عمومی نسبت به هنرمندان و آثارشان داشته باشد.
مرکز هنرهای تجسمی باید به دنبال تقویت جایگاه هنرمندان باشد. از طرفی دیگر تأسیس صندوق اعتباری هنرمندان در سالهای گذشته به عنوان یک حرکت مثبت در میان هنرمندان مورد استقبال قرار گرفت، اما پس از گذشت مدتی از وظیفه اصلی خود فاصله گرفت و مخاطبان دیگری پیدا کرد و با تغییر مدیریتهای مقطعی نتوانست خدمات خود به هنرمندان را به نحو مقتضی توسعه دهد. انتظار هنرمندان ایجاد بستر اقتصادی و تجاری درست برای رونق اقتصاد هنر است و نه ورود دولت به فعالیتهای اقتصادی هنر.
انتظار میرود مرکزهنرهای تجسمی، تمایزی روشن بین این افراد و کسانی که تنها به دنبال نمایش و کسب جایگاه اجتماعی هستند، قائل شود. بیتوجهی به این مسأله و عدم تفکیک بین هنرمندان اصیل و افراد مدعی هنر میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به جامعه هنری ایران وارد کند. باید با شناخت دقیق هنرمندان اصیل و ارزشیابی دقیق آثار آنها، حمایتهای خود را به شکلی هدفمند ارائه دهد و در صورتی که نیاز به مشورت و استفاده از مهارت و تخصص هنرمندان باشد به سراغ افرادی برود که سالها در کنار سایر هنرمندان مشغول خلق آثار هنری و تربیت شاگردان بودهاند.
از طرفی دیگر این نهاد باید برنامههایی را برای معرفی آثار و تجلیل از هنرمندان پیشکسوت در نظر داشته باشد. ارتقای هنر ایران در جهان یکی از وظایف مرکز هنرهای تجسمی است که با تدوین برنامههای جامع، باید در معرفی هنر ایران به جامعه بینالمللی تلاش کند. این مرکز نباید تنها به برگزاری رویدادهایی با عنوان «بینالمللی» اما محتوای غیرتخصصی اکتفا کند. حضور هنرمندان ایرانی در رویدادهای بینالمللی و ایجاد بسترهای مناسب برای نمایش آثار آنها و حضور هنرمندان تراز اول از سایر کشورها در رویدادهای ایران میتواند به جایگاه بینالمللی هنر ایران کمک شایانی کند.
برگزاری رویدادهای بینالمللی باید با رعایت تمام جوانب و براساس استانداردهای روز دنیا باشد و ضمن ترغیب هنرمندان ایران با بالابردن سطح و چگونگی برگزاری این رویداد باعث شود تا هنرمندان از سراسر جهان در این رویداد شرکت کنند. از طرفی دیگر چالش حضور ایران در رویدادهای بینالمللی هنوز به قوت خود باقی است بعضاً برخی تعاملات سیاسی و ایدئولوژیک در شکل و چگونگی ورود آثار هنرمندان ایرانی به این رویدادها، بیش از تعاملات هنری مورد توجه قرار میگیرد. حضور افراد و گروههای خاص در برگزاری این رویدادها نه تنها به کیفیت آن لطمه وارد میکند بلکه باعث میشود تا هنرمندان از حضور در این نوع رویدادها استقبال نکنند که در نهایت به افت کیفیت آن منجر خواهد شد.
بازنگری قوانین نظارت بر نگارخانهها یکی از چالشهای اساسی هنرمندان است که باعث شده قوانین پیچیده و محدودیتهایی در نمایش هنری به وجود آورد. این قوانین میتواند انگیزه هنرمندان را کاهش دهد و فضای خلاقیت را محدود کند. همانگونه که میدانیم فضای نمایش آثار هنرمندان به نگارخانهها محدود شده است.
برای اینکه نگارخانهها به محیطی برای نمایش صحیح وحرفهای هنر تجسمی تبدیل شوند، باید قوانین موجود بهروز شود و زمینهای برای انتخاب و نمایش آثار هنرمندان بر اساس معیارهای تخصصی و هنری ایجاد شود. در این روند تنها خود هنرمندان هستند که میتوانند در انتخاب و نمایش آثار از نظر محتوی و کیفیت سهیم باشند.
برخی قوانین که در سالهای اخیر تدوین شده صرفاً مانع روند پیشرفت هنر در ایران است و باید با حضور هنرمندان در جلسات و نشستها اصلاح شود. از طرفی دیگر ورود برخی نهادها به موضوع تأسیس و انتخاب محل نگارخانهها و همچنین محتوای آثار در حال نمایش در سالهای گذشته مشکلات بسیاری را برای هنرمندان و نگارخانهها رقم زده است و به نظر میرسد نهاد مسئول در وزارت فرهنگ و ارشاد میبایست موارد را تحت نظر خود گرفته و از دخالت نهادهای دیگر جلوگیری کند.
شنیدن صدای هنرمندان
یکی از اساسیترین وظایف مرکز هنرهای تجسمی، ایجاد فضایی امن و حمایتی برای هنرمندان است تا بتوانند در صورت بروز مشکلات و نارضایتیها، صدای خود را به گوش مسئولان برسانند. گفتوگوی شفاف هنرمندان با مسئولان مربوطه میتواند نقش مهمی در حمایت از هنرمندان داشته باشد و باعث شود حضور برخی نهادهای غیرمرتبط در رسیدگی به این مسائل به حداقل برسد، زیرا هنرمندان فرصتی هستند برای ارتقای کیفیت زیستی و میهنی.
نگاه اغراقآمیز از زاویه تهدید و حتی نگاه ابزاری و استخدامی به هنرمند را باید مهمترین عامل اختلاف دولت و ملت دانست و گاهی فشارهای امنیتی به جای شنیدن انتقادها و حساسیتهای هنری به این فاصله دامن میزند. تسهیل حضور هنرمندان ایرانی در رویدادهای بینالمللی به دلیل موانع اداری و بوروکراسیهای مختلف، باعث شده آنها از حضور در رویدادهای جهانی بازبمانند. اخذ مجوز خروج آثار هنری از کشور و ارسال آثار از جمله این موانع هستند.
مرکز هنرهای تجسمی باید این موانع را شناسایی و برطرف کند تا هنرمندان بتوانند بدون دغدغه و با حمایت کافی، هنر ایران را به دیگر نقاط جهان معرفی کنند. یکی از مشکلات فعلی هنرمندان در حال حاضر موضوع ارسال آثار به رویدادهای بینالمللی است که میتواند با ایجاد تمهیدات و همچنین عقد قرارداد با شرکتهای حملونقل موجب تسهیل این موضوع شود. هنرمندان تجسمی ایران سرمایههای فرهنگی کشورند که هر یک از آنها میتوانند با آثار خود، سفیران فرهنگ و هنر ایرانی در سراسرجهان باشند.
*طراح، هنرمند تجسمی/ایران
انتهای پیام/*
کد مطلب: 42235