رئيسجمهور طبق قانون اساسي اختياراتي دارد که ميتواند در مواقع لازم از آن استفاده کند و حتي بعضي مسائل کلان مورد اختلاف را ميتواند به راي عمومي بگذارد و رفراندوم برگزار کند و در مورد آنها نظر اکثريت ملت و جامعه را بپرسد. همچنين در موارد جزئيتر اين رئيسجمهور است که به نمايندگي از کل ملت و اکثريت ملت ميتواند تصميم بگيرد. ولي در کشور ما يکسري کانونهاي قدرت هستند که دخالت، فضاسازي و جوسازيهايي ميکنند تا رئيسجمهور تحت تاثير رواني قرار بگيرد و نتواند از اختيارات خودش استفاده کند. منظور دکتر روحاني از اينکه با دخالت ديگران دستگاه اجرايي نميتواند به مقصد برسد، اين است که همه چيز بر طبق قانون پيش رود و اقداماتي به شکل موازيسازي صورت نگيرد يا خنثيسازي در برابر اقدامات دولت شکل نگيرد. اکنون مثلا مسأله گفتوگو با اروپا، آمريکا و مسأله برجام، مسائل کلان ديپلماسي است که دولت و وزارت امور خارجه متولي انجام اين اقدامات هستند. طبيعي است که در اين زمينه بايد اين راه باز باشد و راي اعتماد نمايندگان مجلس به دولت و رئيسجمهور و وزرايش بدين معناست که طبق قانون بايد تصميم نهايي را همين مسئولان و متوليان دولتي بگيرند. اما عدهاي در مجلس يا جاهاي ديگر هستند که نامهنگاريهايي ميکنند، گاهي تهديدهايي ميکنند و تذکراتي ميدهند و تحت عناوين مختلف در مسائلي جوسازي ميکنند که افکار عمومي را تحت تاثير قرار دهند. رئيسجمهور از مجلس خواسته که در مقررات و قوانين تجديدنظر کنند تا فسادي رخ ندهد و نبايد بگذاريم نظارت تعطيل شود اما در عين حال هم خواهش کردهاند که دخالت تعطيل شود. يعني بگذاريد دولت در جهت مصالح ملت و اکثريت مردم اقداماتي که به نظرش در هيات دولت و گروههاي شور و مشورت و کارشناسي داردو به صلاح ملت ميداند، طبق روال قانوني پيش ببرند. دکتر روحاني به اينکه دولت بايد در صحنه مديريت اختيارات لازم را داشته باشد و مسئوليتها منطبق با اختيارات باشد هم اشاره داشتهاند. در اين مورد ما بايد در مسائل سياسي سعهصدر داشته باشيم. به هر حال تصميمگيريهاي سياسي بستگي به شرايط، متفاوت ميشود و طبيعي است که سياستمداران گاهي حوادث لحظهاي برايشان مهم است. همانطور که رئيسجمهور آمريکا يک بيان و رئيسجمهور فرانسه بيان ديگري دارد، سياستمداران ما هم براساس بيانات و موضعگيريهاي ديگران در داخل و خارج تصميم ميگيرند. به نظر ميرسد که اين فراز و نشيبها در اظهارنظرهاي سياسي و تصميمگيريها طبيعي است. به هر حال اينها نوعي ارزيابي عالم سياست است. رئيسجمهور بايد با ارزيابيهاي خود کنشها و واکنشهاي ديگران را سنجش کند و نهايتا به جمعبندي برسد. درمجموع گفتوگو با رئيسجمهور آمريکا در فرانسه با حضور امانوئل ماکرون و همچنين ديدار محمدجواد ظريف با نخست وزير ژاپن از جمله مسائلي است که بايد اتفاق بيفتد تا نهايتا به يک جمعبندي برسيم. مجلس، مردم و نمايندگان هم بايد ظرفيت و سعهصدر لازم را در اين زمينهها پيدا کنند. به نظر ميرسد سير حوادث به خوبي پيش ميرود و عالم سياست، عالم تجديدنظرهاست چون سياست يک جريان متغير و متحولي است.
*استاد حوزه و دانشگاه
انتهای پیام/*