دولت ترامپ که از آغاز رویکرد «اراده مبتنی بر قدرت» را در دستورکار خود قرار داده، اکنون با واقعیتی رو به رو است که سرانجام مجبور به قبول آن خواهد شد؛ اینکه جامعه جهانی با عصر کلاسیک جنگ سرد فاصله معنادار گرفته و اجرای اراده مبتنی بر قدرت به گذشتهای تعلق دارد که قدرت در جامعه جهانی اینگونه توزیع نشده بود.
تحرک دیپلماتیک تهران و بروز نشانههایی هرچند کمرنگ از آنچه رهبران هفتکشور صنعتی جهان درباره کنترل تنشها در منطقه خلیجفارس ابراز کردهاند، اسرائیل را به اقدام ایذایی واداشته است. تحرکات نظامی اسرائیلیها بیش از هرچیز به نتایجی مربوط است که تهران در دیپلماسی فعال خود کسب کرده است.
ماههاست که با بالا گرفتن تنش در روابط ایران و آمریکا، همه چشمها به نتایج دو اجلاس دوخته شده؛ اجلاس رهبران هفت قدرت اقتصادی جهان در شهر ساحلی بیاریتز در فرانسه و مجمع عمومی سالانه سازمان مللمتحد که در هفتههای آتی برگزار میشود.
تهران و واشنگتن تا پیش از دو اجلاس یادشده که یکی از آنها در حال برگزاری است، هرآنچه لازم بوده را برای عقب راندن آن دیگری از مواضع خود به کار بردهاند. تهران در برابر سیاست فشار حداکثری واشنگتن که گاه به درگیری نظامی نیز نزدیک شد، مقاومت کرده است.
در اینحال واشنگتن نیز از آنچه برای آینده توانمندی هستهای و دفاعی ایران در برنامه راهبردی خود ترسیم کرده، عقبنشینی نکرده است. اما در اینمیان، قدرتهای اقتصادی در غرب و شرق جهان کوشیدهاند فارغ از اراده واشنگتن و مطالبات ایران در پی قبول تعهدات جاری در برجام، نقشه راه جدیدی را در دستورکار خود قرار دهند.
این نقشه که به طرح «امانوئل ماکرون» معروف شده و رهبران هفت کشور صنعتی دربارهاش با ایرانیان و آمریکائیان گفتوگوهای فشرده کردهاند، دو محور اصلی دارد؛ معافیت برخی خریداران نفت ایران در ازای مذاکرات محدود برای مدت محدود.
طرح رئیسجمهوری فرانسه چارچوبهای تازهای را در بستر اجرای ساختوکار حمایت مالی (اینستکس) ارائه میکند که در خدمت به حفظ برجام با ترغیب ایران برای ادامه تعهداتش در این توافقنامه بینالمللی است. در واقع طرح ماکرون میکوشد راه حل میانهای را میان مواضع ایران و آمریکا قرار دهد تا به این وسیله با تعدیل در مواضع طرفین، از شدت تنش جاری کاسته شده و به این ترتیب خواست قدرتهای اقتصادی نیز تامین شود.
شرکت کنندگان در بیاریتز عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای و حفظ ثبات و صلح در منطقه خلیج فارس را به عنوان خطوط قرمز خود اعلام کردهاند.
دو سفر فشرده «محمدجواد ظریف» به محل اجلاس سران گروه هفت و اظهارات مقامهای ایرانی در تمایل به راهحلهای دیپلماتیک، توپ را به زمین دولت آمریکا انداخته است.
«دونالد ترامپ» در بیاریتز نه تنها درباره ایران، بلکه دیگر مسائلی که خود به وجود آورنده آنها بوده در اقلیت قرار دارد؛ مسائلی چون تجارت جهانی، و سیاستهای یکجانبهگرا که سبب از هم پاشی اجماع اروپا ـ آمریکا در بسیاری از مسائل بینالمللی و منطقهای شده است.
دولت ترامپ که از آغاز رویکرد «اراده مبتنی بر قدرت» را در دستورکار خود قرار داده، اکنون با واقعیتی رو به رو است که سرانجام مجبور به قبول آن خواهد شد؛ اینکه جامعه جهانی با عصر کلاسیک جنگ سرد فاصله معنادار گرفته و اجرای اراده مبتنی بر قدرت به گذشتهای تعلق دارد که قدرت در جامعه جهانی اینگونه توزیع نشده بود.
واشنگتن خواه نا خواه مجبور به پذیرش واقعیتی است که در آن، همه دولتها و ملتها حضور و مشارکت فعالانه داشته و منافع خود را مطالبه میکنند. دو اجلاس بیاریتز و مجمع عمومی سازمان مللمتحد پیام روشنی به واشنگتن درباره ناکامی سیاست یکجانبهگرایی آمریکا و قبول انعطاف در مواضع دولت این کشور خواهد بود.
همین مهم اسرائیلیها را به اقدام خرابکارانه در سوریه و عراق برای بر هم زدن هر نوع توافق احتمالی که ممکن است در پی تحرکات دیپلماتیک و راهحلهای پیشنهادی منجر شود، وا داشته است.
*روزنامه نگار
انتهای پیام/*