در هنگامه برآمده از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان یک رییسجمهور ضدسیستم در آمریکا و اوجگیری موج جنبشهای پوپولیستی در اروپا به طور خاص در سوئد، اتریش و فرانسه در ایتالیا و برای نخستینبار دو حزب دست راستی و عوامگرای پنج ستاره از یک سو و لیگ شمال از سوی دیگر توانستند با توجه به نارضایتی رو به افزایش طبقات متوسط و فرودست جامعه از عملکرد احزاب سنتی، اکثریت را در پارلمان این کشور به دست آورند.
حزب پنج ستاره به رهبری لوئیجی دیمایو که بیشترین رای را داشت، همراه با حزب لیگ شمال به رهبری متئو سالوینی با وجود اختلاف بنیادی در نگرش سیاسی و اجتماعی با تشکیل یک دولت ائتلافی، اداره امور را در دست گرفتند که از همان آغاز به باور بسیاری از کارشناسان به ویژه با توجه به پیشینه و مشخصههای رفتاری سالوینی به عنوان عنصری به شدت ضدمهاجر، مخالف سرسخت اتحادیه اروپا، بسیار نزدیک به مارین لوپن رهبر حزب دست راستی جبهه ملی و هر دو پیرو تفکرات ضدآمریکایی و اروپایی پوتین، عمر چنین شراکتی نمیتوانست و نباید طولانی باشد و در نهایت نیز با ترکتازی سالوینی و بالا گرفتن دامنه اختلافات با حزب پنج ستاره دولت ائتلافی از هم پاشید تا ایتالیا بیش از هر زمانی در بحران خطرناک سیاسی و به تبع آن اقتصادی و اجتماعی گرفتار شود.
از آغاز کار دولت ائتلافی دست راستی و پوپولیستی اگرچه جوزپه کونته- نزدیک به حزب پنج ستاره- به عنوان نخستوزیر، اداره کشور را در دست داشت، اما به سرعت مشخص شد که سالوینی به عنوان وزیر کشور قدرت اول و مرد همهکاره به حساب میآید. انتخابات اتحادیه اروپا در ماه می گذشته فرصتی بود که سالوینی محبوبیت خود را با کسب ۳۴ درصد آرا به رخ رقبای داخلی و خارجی بکشد و او را به فکر انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات تازه بیندازد.
در ادامه تداوم و گسترش اختلافات در درون دولت ائتلافی، مخالفت حزب پنج ستاره با پروژه قطار تورین- لیون، بهانهای شد تا سالوینی با درخواست رای عدم اعتماد راه را برای انتخابات تازه هموار کند.
ایتالیا که سالهاست با ناکارآمدی دولتهای متعدد دست به گریبان است، در شرایطی در دام پوپولیسم افراطی گرفتار آمده که از نظر اقتصادی در شرایط نامناسبی به سر میبرد تا جایی که بدهکاری دولتی این کشور به حدود ۲۳ میلیارد دلار یعنی ۱۲۳ درصد تولید ناخالص داخلی آن رسیده است، ضمن اینکه مخالفتهای سالوینی با اتحادیه اروپا نیز راه مصالحه را در بودجهبندی ایتالیا ناهموار کرده است.
در این میان رییسجمهور ایتالیا با وجود اینکه مقامی تشریفاتی دارد، اما بر اساس قانون اساسی این کشور میتواند در برگزاری انتخابات و به تبع آن انتخاب نخستوزیر، نقش بازی کند. به همین خاطر با برگزاری انتخابات زودهنگام در حدود دو ماه آینده به تاریخ مورد نظر سالوینی به ویژه با توجه به محدودیت زمینی برای ارائه بودجه ۲۰۲۰ ایتالیا به اتحادیه اروپا مخالفت کرد تا بتواند با مشورت و هماهنگی با رهبران دیگر احزاب، شرایط را برای تشکیل یک دولت موقت تکنوکرات، تنظیم بودجه و اداره کشور تا چند ماه آینده، در آغاز ۲۰۲۰ فراهم آورد.
ایتالیا با شرایط بسیار دشواری دست به گریبان است، چراکه باوجود تمایل احزاب سنتی و کوچک، به ویژه حزب دموکرات که پیش از این اداره کشور را در دست داشت و حزب دستراستی پنج ستاره برای تشکیل دولت موقت که به طور قطع از سر اجبار و به خاطر شکست برنامههای سالوینی، ابراز میشود که در صورت تحقق، با توجه به اختلاف نظر سیاسی بسیار شکننده خواهد بود، ضمن اینکه براساس نظرسنجیها، محبوبیت سالوینی نسبت به بقیه سیاستمداران ایتالیایی، قابل قیاس نخواهد بود و نظر به اینکه او به عنوان یک پوپولیست تمامعیار به خوبی میداند چگونه طبقات فرودست و ناامید را به دام توهمات ویرانگر خود بیندازد، پیروزی حزب لیگ شمال و به تبع آن یکهتازی سالوینی و شرکا، به طور قطع نه تنها آینده ایتالیا را تهدید میکند بلکه به اختلافات درونی اتحادیه اروپا نیز دامن خواهد زد، در شرایطی که بیش از همیشه به نفع دیگر پوپولیستهای اروپا و در نهایت به سود روسیه و پوتین خواهد بود.
*کارشناس مسائل بینالملل
انتهای پیام/*