واشنگتن به دليل اختلافاتي که با اتحاديه اروپا، روسيه و چين دارد به منظور پيشبرد اهدافش بهترين متحد را براي خود بريتانيا مي‌داند اما انگليس در حال حاضر شرايط نابساماني دارد.

سياست خارجي دولت آمريکا با ناکامي‌هاي فراواني مواجه بوده به گونه‌اي که آن نتيجه رفتار غير منطقي مشاوران دونالد ترامپ و تصميماتي است که رئيس‌جمهور آمريکا اتخاذ مي‌کند. طبيعتا زماني که آمريکايي‌ها در چارچوب نظم بين‌المللي حرکت نکرده و به تعهداتشان پايبند نباشند، نبايد اين انتظار وجود داشته باشد که همراهي از سوي ساير کشورها صورت پذيرد.

به‌ويژه آنکه آمريکايي‌ها بايد بپذيرند که زمان تغيير کرده است. به گونه‌اي که نسبت به گذشته مولفه‌هاي تازه‌اي در عرصه جهاني مطرح است. بنابراين چنين محاسباتي آمريکايي‌ها و متحد قديمي آنها يعني انگليسي‌ها را با ناکامي مواجه خواهد کرد. آنها در خاورميانه و خليج فارس طرح‌هايي داشته و سعي داشته‌اند منطقه را به تنش بکشانند و برخي از کشورهاي منطقه هم نقش‌آفريني داشته‌اند اما در نهايت هيچ نتيجه‌اي از اين گونه اقدامات نگرفتند.

اين مساله نشان از آن دارد که در منطقه خاورميانه و خليج فارس در حال حاضر يک هوشياري ايجاد شده و جريان مقاومت بيدار‌تر از گذشته در مقابله با سناريوهاي سلطه‌جويانه عمل مي‌کند. ايران به عنوان يکي از قدرت‌هاي بزرگ منطقه‌اي تلاش مي‌کند تا ثبات و امنيت را در منطقه برقرار کرده و اجازه مداخله خارجي را به کسي ندهد.

اما اينکه آمريکايي‌ها احساس مي‌کنند بايد يارگيري مجددي داشته باشند و يا اينکه بر همراهي بريتانيا با خود تاکيد دارند، دليل آن واضح است. واشنگتن به دليل اختلافاتي که با اتحاديه اروپا، روسيه و چين دارد به منظور پيشبرد اهدافش بهترين متحد را براي خود بريتانيا مي‌داند اما انگليس در حال حاضر شرايط نابساماني دارد.

نابساماني در داخل دولت بريتانيا به دليل مساله برگزيت به‌وجود آمد و طرحي که ترزا مي به مجلس نمايندگان انگلستان برد، موفق نشد و در نهايت مجبور شدند نخست وزير را تغيير دهند. بنابراين خروج از اتحاديه همچنان بريتانيا را از اروپا دورتر مي‌کند و احتمالا کساني تلاش مي‌کنند زمينه‌هاي نزديکي بيشتر با آمريکا را بيش از گذشته فراهم کنند. اينکه چرا مقامات آمريکايي چنان که انتظار دارند به نتيجه نمي‌رسند، بايد گفت در هر حال بريتانيا بايد روابط خود را با اتحاديه اروپا مديريت کند.

پروژه خروج از اتحاديه مي‌تواند بر زندگي مردم انگليس بسيار تاثيرگذار باشد. از سوي ديگر انگلستان يکي از کشورهاي مدعي پايبندي به توافق هسته‌اي است و اگر قرار باشد انگليسي‌ها بنا به خواست آمريکايي‌ها از برجام خارج شوند، بي‌اعتباري امضاي اين کشورها در پاي قراردادها را به دنيا نشان خواهد داد. تلاش آمريکايي‌ها به منظور همراه‌سازي انگليسي‌ها تاکنون به نتيجه مورد انتظار نرسيده است.

دليل آن اين است که بريتانيا نگران وضعيت اعتباري خود است. چون همراهي با آمريکا در شرايط فعلي ممکن است اعتبار کشورها را زير سوال ببرد. آمريکايي‌ها براي پيشبرد سياست خارجي خود و نشان دادن جدي بودن خود در دشمني با ايران در حال ادامه دادن به رفتارهاي غير منطقي و غير قانوني هستند.

آن زماني که تصور مي‌کردند با درخواست از دولت انگلستان مي‌توانند در توقيف نفتکش ايراني موفق باشند از طريق بريتانيا عمل کردند اما زماني که آن مساله نتيجه ديگري داشته و به آزادي نفتکش ايراني منجر شد، تلاش مي‌کنند تا از راه‌هاي ديگر فشار وارد کنند. تصور دولت آمريکا آن است که با فشار حداکثري به ايران مي‌توانند تغيير اساسي در سياست‌هاي ايران ايجاد کنند. آنها در حال حاضر در حال ارتکاب يک اشتباه بسيار بزرگ هستند و آن اشتباه اين است که درک درستي از وضعيت و روحيات مردم ايران ندارند.

*سخنگوی اسبق وزارت خارجه

انتهای پیام/*