وقتي که در دي ماه 96 و در جريان ناآراميهايي که عمدتا با مشارکت دهه هفتاديها ابتدا در مشهد، سپس در تهران و در بسياري از شهرهاي ديگر اتفاق افتاد؛ شعار اصلاحطلب، اصولگرا ديگه تمومه ماجرا براي نخستين بار شنيده شد بسياري تعجب کردند و بهعلاوه باورشان آن بود که اين شعار همچون شعارهاي ديگري که در اعتراضات مطرح ميشود حذف خواهد شد. اما هيچکس باورش نميشد که 18 ماه بعد و ظرف ماههاي آينده اين شعار روز به روز پررنگتر شده و هواداريهاي بيشتري به خود ببيند.
نکته جالب آن است که ما شاهديم به تدريج که اين شعار براي خود جا باز کرد و جا افتاد شماري از اصولگرايان با توجه به اين شعار تلاش ميکنند که موج سواري کنند و تحت عناويني همچون جوانگرايي براي انتخابات اسفندماه نواصولگرايي و جريان سوم را مطرح ميکنند و سعي ميکنند از اين شعار بهرهبرداري کرده و بگويند که اصلاحطلبي و اصولگرايي به آخر خط رسيده است.
منتها اشکال اساسي اينجاست که نارضايتي دهه هفتاديها و نسل جوان را از اين شعار ميتوان فهميد، اما آنچه بسيار حيرت انگيز است اينکه برخي از اصلاحطلبان و جمع بيشتري از اصولگرايان نيز ميخواهند از اين شعار بهرهبرداري کنند.
شايد دلواپسان متوجه نيستند که شعار تمام ماجرا در حقيقت اذعان اعتراف به آن چيزي است که در حقيقت سلطنتطلبان و براندازان عنوان ميکنند. يک برانداز چه ميگويد؛ به بيان ساده براندازان ميگويند که نظام جمهوري اسلامي به بنبست رسيده و نشان داده که در آن هيچ تغيير و تحولي نميتواند بهوجود آيد و هرگونه اميد بستن به تغيير و تحول در اين نظام آب در هاون کوبيدن است. اگر اين را بپذيريم معني شعار سال 96 يعني دقيقا همان چيزي که براندازان ميگويند. چرا که اصلاحطلبي و اصولگرايي که از کره ماه نيامده و محصول درخت کشور ماست.
از اين رو اگر بگوييم که اين دو به بنبست رسيدهاند تلويحا ناکارآمدي برخي ارکان را تاييد کردهايم. بهرهبرداريهاي سياسي و پوپوليستي از اين شعار به کنار، اما واقعيت اين است که عدم واکنش جريان اصلاحات و رهبري اصلاحات به اين شعار باعث شده که امروز شاهد باشيم بحران بهوجود آمده در ميان اصلاحطلبان در حال عميقتر شدن است.
اگر اصلاحطلبان در ديماه 96 که اين شعار مطرح شد به انتقاد از خود ميپرداختند و جمعي از اصلاحطلبان به اين معنا ميانديشيدند که چرا دهه هفتاديها و نسل پس از انقلاب از اصلاحات برگشته؛ چرا اصلاحطلبان محبوبيت خود را از دست دادهاند. قطعا اين سخن رئيس دولت اصلاحات که گفته تکرار دوباره من نيز ديگر اثري ندارد درست بوده و ايشان به درستي متوجه شده که جريان اصلاحات حمايت بخش عمدهاي از حاميان و بدنه اجتماعي را از دست داده است. اين از دست دادن براي اولين بار در همان دي ماه 96 خود را نشان داد و تا به امروز ادامه پيدا کرده است.
بيتوجهي اصلاحطلبان به اين شعار باعث شده که امروز ابعاد اين بحران در ميان اصلاحطلبان عميقتر شود. همانطور که شاهد هستيم امروز چهرههاي شاخص اصلاحطلب يکديگر را متهم ميکنند، عبور از رهبري اصلاحات را مطرح کرده و بعد آن را پس ميگيرند و منکر ميشوند. لذا اينها همه نشان دهنده بحراني است که در ميان جريان اصلاحطلب بهوجود آمده است. ايکاش روزي که شعار اصلاحطلب، اصولگرا، ديگه تمومه ماجرا داده شد اصلاحطلبان آن را جدي ميگرفتند.
*استاد دانشگاه
انتهای پیام/*
*یادداشتهایی که ایصال از روزنامه نگاران، نویسندگان و فعالان سیاسی منتشر می کند لزوماً بیان دیدگاه این رسانه نیست، آراء و نظرات ایصال صرفاً در ستون سرمقاله منتشر می شود.
**ستون تأملات ایصال جایی ست برای نشر آنچه که شاید به مذاق ما خوش نیاید یا به نظرمان برای گوش و چشم و ذهن مان مزاحمت ایجاد می کند؛ تا بیاموزیم، تکثر را بپذیریم و از مطلق انگاری پرهیز کنیم.