مشارکت اجتماعی مفهومی سهل و ممتنع است. از یک طرف، مفهومی موسع است که تعاریف متفاوتی را در خود جای میدهد. روزانه تعاریف متفاوتی، نه چندان دقیق، از این کلمه ارائه میشود که عموماً برخی ابعاد و ویژگیهای این مفهوم را در بر میگیرد. از طرف دیگر، مشارکت اجتماعی مفهوم دقیقی است که با سرمایه اجتماعی، اعتماد، مسئولیت اجتماعی، شراکت اجتماعی و دیگر مفاهیم از این دست تفاوت دارد.
جوانان امروز را اصطلاحاً «نسل جهانی» میگویند؛ یعنی نسلی که درجنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در سطح جهانی مشارکت میکنند. برای رسیدن به مشارکت حداکثری نیاز به تمرین مشارکت اجتماعی برای جوانان در همه جای دنیا ضروری شمرده میشود و دولتها زمان و هزینههای زیادی را صرف تقویت مشارکت جوانان میکنند. بنابراین واژه مشارکت برای این نسل کلید حضور در تعاملهای معاصر شمرده میشود و به نوعی جریان خون مدنیت مدرن در رگهای جامعه است. نماد مشارکت اجتماعی جوانان نیز حضور و فعالیت در سازمانهای مردم نهاد جوانان است که با عنوان NGO در تعاملات جهانی شناخته میشود.
دوره جوانی، از یک طرف، زمان تصمیمهای مهم و حیاتی جوان مانند انتخاب رشته، انتخاب شغل و انتخاب همسر است؛ انتخابهایی که مسیر زندگی فرد را تعیین میکند و از طرف دیگر، جوان برای اتخاذ این تصمیمهای دشوار، خام و ناپخته است. مشارکت اجتماعی جوانان تمرینی برای کنش متقابل با دیگران و درگیر شدن در نقشهای مختلف زندگی روزمره است تا آنها را برای کارزار زندگی آماده کند. پلی است که جوان را، که تازه کمی از خانواده جدا شده و از طریق مدرسه (دانشآموزان و معلمان وغیره) تا حدودی به محیط اطراف وصل شده است، به بخشهای بیشتری از جامعه پیوند دهد. از طرف دیگر، مشارکت اجتماعی اساس و بنیان مردم سالاری و جامعه مدنی است. مردم سالاری به معنای حضور و مشارکت فعال مردم است. بدون اینکه بخواهیم نقش گروههای دیگر را تقلیل دهیم، مشارکت اجتماعی اساس و بنیان مردم سالاری و جامعه مدنی است. مشارکت اجتماعی جوانان محوریترین موضوع در جامعه است، زیرا گفتمان جوانان، پویاترین و زندهترین گفتمان اجتماعی است و موتور تحرک مشارکت اجتماعی یک جامعه محسوب میشود. بنابراین اغراق نیست که بگوییم حوزه اجتماعی جامعه مبتنی بر مشارکت جوانان است.
مشارکت اجتماعی مفهومی سهل و ممتنع است. از یک طرف، مفهومی موسع است که تعاریف متفاوتی را در خود جای میدهد. روزانه تعاریف متفاوتی، نه چندان دقیق، از این کلمه ارائه میشود که عموماً برخی ابعاد و ویژگیهای این مفهوم را در بر میگیرد. از طرف دیگر، مشارکت اجتماعی مفهوم دقیقی است که با سرمایه اجتماعی، اعتماد، مسئولیت اجتماعی، شراکت اجتماعی و دیگر مفاهیم از این دست تفاوت دارد. بنابراین برای تدقیق مفهومی، آن را باید از مفاهیم نزدیک به خود متمایز ساخت. همچنین، باید توجه داشت که مشارکت اجتماعی از مشارکت اقتصادی و سیاسی نیز متفاوت است. وقتی صحبت از مشارکت اقتصادی میشود، مشارکت افراد در جهت کسب سود و منفعت است ولی افراد غالباً برای رسیدن به اهداف اجتماعی، مشارکت اجتماعی میکنند. برای نمونه، کارآفرینی مشارکت اجتماعی نیست. اگر در کارآفرینی تعدادی افراد در جهت سود و منفعت تعامل کنند، نوعی مشارکت اقتصادی محسوب میشود. اما در کارآفرینی اجتماعی که تعدادی افراد در جهت اهداف اجتماعی تعامل میکنند، نوعی مشارکت اجتماعی محسوب میشود. در مشارکت سیاسی نیز افراد در جهت اهداف سیاسی با یکدیگر کنش متقابل دارند و از مشارکت اجتماعی متمایز است. هدف از نوشته مختصر حاضر، توجه و تأکید بر برخی آسیبهای مطالعه مشارکت اجتماعی است که ادبیات نسبتاً ضعیفی در ایران دارد و به نوعی موجب غلبه مباحث ژورنالیستی بر رویکرد علمی شده است. منظور از مباحث ژورنالیستی، فقط مطالبی که در روزنامهها چاپ میشوند نیست بلکه شامل همه مباحثی است که درچارچوبهای علمی مانند مبتنی نبودن بر یک پژوهش، در چارچوب روش شناسی علمی و نداشتن ارجاعهای علمی معتبر و مهم است. هیچ اثری علمی نیست مگر اینکه با ارجاع به مباحث قبلی (ادبیات موضوع) انجام شده باشد. میزان ارجاعها، در واقع، نشان دهنده میزان آشنایی با موضوع مورد بحث است.
نکته مغفول دیگر در مطالعات مشارکت اجتماعی، ماندن در کلیات مفهومی مشارکت اجتماعی و وارد نشدن به ابعاد، دسته بندیها و تیپهای متفاوت مشارکت اجتماعی است. آنچه که موجب تدقیق مفهومی میشود عبور از کلیات به جزئیات مفهومی است که ابعاد و زوایای مشارکت اجتماعی را روشن میکند. اینکه: انواع مشارکت اجتماعی چیست؟ چه نوع مشارکت اجتماعی در بین جوانان تیپیک است؟ مدل مشارکت اجتماعی جوانان چیست؟ مشارکت اجتماعی جوانان ایران چه مؤلفهها و مقتضیاتی دارد؟ مشارکت اجتماعی نهادمند چیست؟
چگونه میشود در مشارکت اجتماعی جوانان، نهادمند بودن (ساختار) را گنجاند، بدون اینکه به پارادوکس مفهومی ساختار/عامل دچار شد؟ و مباحثی از این دست، نقاط مبهم مباحث مشارکت اجتماعی است. به نظر میرسد یکی از دلایل یکدست نبودن نگاه سازمانها و نهادها به مشارکت اجتماعی، بیدقتی و بحث در ابعاد و زوایای مختلف مشارکت اجتماعی و ابهام آن است. درواقع، هر کدام، در تاریکی مفهومی، به یک بخش از این فیل بزرگ دست میزنند و تعریف خود را از آن ارائه میدهند.
بیتوجهی به چارچوب پارادایمی مشارکت اجتماعی، غفلت دیگر در حوزه مطالعه مشارکت اجتماعی جوانان است. مفهوم مشارکت اجتماعی جوانان مبتنی بر اپیستمولوژی عامل محور (agency-center) است که ندیدن تمایز مفهومی آن از چارچوبهای پارادایمی ساختار محور(structure-center) موجب پارادوکسهای مفهومی مهمی در بحث میشود. مشارکت اجتماعی جوانان اصولاً داوطلبانه، مستقل و عاملمحور است. فعالیتهای مشارکتی جوانان نیز باید در این چارچوب تحلیل و مفهومسازی شود.
در مطالعات جوانان، مفهوم عامل بهعنوان کنشی است که در مقابل ساختارهای قدرت معینی مقاومت میکند. جوانان در مقابل گفتمانهای مسلط در حول لباس پوشیدن و ساختارهای قدرت سیاسی عموماً مقاومت میکنند (ایوانز، 2007: 468). مسأله کلیدی عامل در جامعه شناسی جوانان مرتبط با این مسأله است که چگونه رابطه بین سوژه و قدرت فهمیده میشود. در این رویکرد سوژه بهعنوان کلیتی نیست که تحت قدرت «عمل کند» (یا محدود شود)، بلکه بهعنوان موضوعی است که بهطور فعالی در آن درگیر میشود و با نظام قدرتی که پیش از فرد وجود داشته است کار میکند. بوردیو(1990) به سوژه بهعنوان یک پنداشت (habitus) نگاه میکند که نظامی از پیش فرضهای مجسم شده از طریق دنیای اجتماعی، ساختار شده است که در یک درگیری فعال با ساختارهای اجتماعی است و بدین وسیله اعمال اجتماعی و هویتها را شکل میدهد.
ماهیت مشارکت اجتماعی جوانان با آموزشهای اجباری مدرسه و حتی دانشگاه متفاوت است. آموزشهای مدرسهای و دانشگاهی بر اساس برنامههای آموزشی دولتها در چارچوب برنامههای آموزشی و انضباطی سفت و سخت و ارزیابیهای محکم استوار است و ساختارهای بادوامی در آن شکل گرفته است. در حالی که مشارکت اجتماعی جوانان عامل محور است. در این چارچوب، محیطی باز و داوطلبانه برای دیالوگ، همکاری و کار گروهی جوانان دیده میشود. در این فضا، جامعه با شنیدن صدای جوانان و نزدیک شدن به گفتمان جوانان تلاش میکند تا اعتماد جوان را به خود، گروه، و نظام اجتماعی جلب کند و او را به مشارکت اجتماعی تشویق نماید. بلوغ اجتماعی جوان زمانی اتفاق میافتد که به خود اعتماد پیدا کند، دیگران را با توجه به تفاوتهایشان بپذیرد و با جامعه تعامل کند.
نتیجه این مقال، که نیاز به بررسی جزئیات همه ابعاد یاد شده دارد، این است که نباید به سهولت، آسانی و در دسترس همه بودن تعاریف و تحلیلهای مشارکت اجتماعی دلخوش بود. گفتن کلیات دردی را دوا نمیکند، هرچند برای ورود به جزئیات، جامعه باید از کلی گوییها اشباع شود تا خوانندگان مباحث دقیق و علمی مشارکت اجتماعی را مطالبه کنند. نیاز ویژه مطالعات مشارکت اجتماعی، تأمل جدی و جامع بر ادبیات موضوع مشارکت اجتماعی است، بویژه مطالعاتی که در دانشگاههای دنیا حاصل گردیده، که ضعف آن بر همه اجزای این مطالعات سایه افکنده است. تاریخ علم ثابت کرده است تا تراکم دانشی لازم در یک حوزه ایجاد نشود گام بعدی، بومی کردن دانش مشارکت اجتماعی، حاصل نخواهد شد.
*رئیس اداره نظارت و ارزیابی تشکلهای وزارت ورزش و جوانان
انتهای پیام/*