انگلیس با آن سابقه طولانی در استعمارگری و آن همه ادعا در داشتن نیروی دریایی آنچنانی، امروز برای نخستین بار از جمهوری اسلامی ایران سیلی سختی خورده و تحقیر شده است. همانطور که آمریکا با آن دبدبه و کبکبه سیلی خورد و تحقیر شد. این دو کشور چه با نیت ساکت کردن سعودیها چه برای حفظ آبرو و پرستیژ، ممکن است، علیه منافع جمهوری اسلامی ایران غلطی کنند.
تحولات در خلیجفارس، با سرعت پیش میرود، با این ویژگی که اینبار، کنترل اوضاع در دستان ماست. طی نه فقط این 6 سال که در 40 سال گذشته «شاید»، کنترل اوضاع مثل امروز در دستان ما نبوده است. پهپاد فوق مدرن آمریکایی که برای جاسوسی به خلیجفارس آمده توسط سپاه سرنگون میشود؛ در برابر یک نفتکش ایرانی که توسط دولت خبیث انگلیس دزدیده شده، چند کشتی این کشور، به دلیل تخلفاتی توقیف و جز یکی بقیه رها میشود؛ رئیسجمهور آمریکا به تناقضگویی افتاده و برای حفظ پرستیژ، به دروغگویی متوسل میشود، انگلیسیها خود دست به توقیف کشتیهای خود میزنند! هزینه بیمه نفتکشها تا 10 برابر افزایش مییابد(رویترز)، برخی کشورها به این فکر میافتند که در کنار نفتکشهایشان، یک ناو جنگی هم مستقر کنند (این یعنی افزایش هزینه)، سازمان ملل و همه کشورهای دنیا احساس نگرانی کرده و از طرفین دعوا دعوت به آرامش مینمایند و....
ادامه چنین وضعی آیا به نفع ماست؟ آیا افزایش تنش در این منطقه حساس، باعث ترس بازار و افزایش تورم نمیشود؟ آیا در شرایط حساس امروز، جمهوری اسلامی ایران نباید تلاش کند تا اوضاع را آرام کند؟ اگر «بله»، این تلاشِ برای آرام کردن اوضاع چگونه باید باشد؟ یعنی باید مثل این چند سال اخیر صرفا نظارهگر باشد و توییت انتقادی بزند، یا نه، رئیسدستگاه دیپلماسی کشور باید مثلا به نیویورک رفته و با دبیرکل سازمان ملل و دیگران صحبت کند؟ یا اینکه، ترکیبی از دیپلماسی و پاسخ متقابل را برگزیند؟ کدام بهتر جواب میدهد؟
قبل از هر چیز باید گفت، این بازی را ما شروع نکردیم، آنها شروع کردند. زیر تعهدات برجامیشان زدند، تا آنجا که میتوانستند و میشد، تحریم کردند، کار به جایی رسید که امام راحل را هم در لیست تحریمهایشان قرار دادند! حملات تروریستی علیه کشورمان تدارک دیدند، داعش را راه انداختند و هنوز هم دستبردار نیستند و این اواخر شروع به دزدی دریایی کردند. نفتکش ما را دزدیدند، به ظریف، وزیر خارجه کشورمان اهانت کردند و...این را گفتیم تا دهان آن عدهای را که احتمالا از امروز یا فردا با ژست«سواد» و «دیپلماسی» شروع به شعار دادن کرده و خواستار«خویشتنداری ما» در برابر«جنگ تمامعیار اقتصادی، سیاسی و نظامی» آنها خواهند شد، از همین حالا ببندیم!
دشمن تقریبا تمام تیرهایش را شلیک کرده، این را میتوان با مرور تحریمها، گافهایی که در تحریمهای جدید میدهند و واکنش بازار کشورمان دید. تا همین چند ماه پیش با خبرِ «ترامپ سه ماه دیگر از برجام خارج خواهد شد» و «تحریمهای فلجکننده و بیسابقهای علیه ایران اعمال خواهد کرد» تا میتوانستند از عامل موثر«روانی» بهره برده و بازار را ترساندند و به تورم و گرانی دامن زدند. عدهای از آن «عوامل وضع موجود» نیز تا توانستند با ترساندن مردم و بازار، ترامپ را در رساندن به هدفش یاری کردند، منتها با ادبیاتی متفاوت و به ظاهر «دلسوزانه»!
اما چند ماهی است که بازار به تحریمها و تهدیدهای دشمن، بیتوجه است و تقریبا هیچ واکنشی نشان نمیدهد. انگار ترس بازار ریخته و دشمن از همین موضوع عصبانی است. شاید ماجراجوییهای دریاییشان به خاطر همین ته کشیدن تحریمها و ریختن ترس بازار ایران باشد؛ نوعی تلاش برای جلوانداختن تاثیر تحریمها. شاید هم این دزدی دریایی به سفارش بن سلمان صورت میگیرد. وقتی ترامپ 450 میلیارد دلار از بن سلمان گرفت و در برابر بلایی که متحدان ایران بر سرش آوردهاند، هیچ کاری نکرد، سعودیها به دیدار انگلیسیها رفتند! چه میدانیم، شاید انگلیسیها هم با وعده انجام چند ماجراجویی، در حال دوشیدن گاو شیرده ترامپ هستند.
امروز دقیقا در همین فضایی که اشاره شد (ناامیدی و بریدن از غرب و احساس استغنا از بیگانه) جمهوری اسلامی ایران توانسته، 8 درصد ارزش پول ملی خود را باز گرداند (بلومبرگ)، دلار را به کانال 11 هزار تومان رسانده و با کاهش نسبی قیمت برخی کالاها، امید را در دل مردم زنده کند، دولت مثل قبل، به غرب دل نبسته و لااقل به زبان از لزوم مقاومت دربرابر زیادهخواهیهای دشمن میگوید. همه این اتفاقهای خوب در بحبوحه همین تحولات سریع خلیجفارس رخ میدهند. اقدامات دولت و بانک مرکزی نیز در این روندِ مثبتِ کاهش نرخ ارز و تورم بیتاثیر نبوده است. این یعنی، قطعا «تنش»، نه در این منطقه که در هیج جای دنیا خوب نیست و ما هم بر لزوم دوری از آن تاکید میکنیم اما این را هم نباید فراموش کرد که، معنای «تلاش برای جلوگیری از وقوع تنش»، لبخند زدن در برابر حمله دشمن نیست. اتفاقا این مدل تنشزدایی، تنشزاست و باعث بروز جنگ هم میشود. اصلا ما فکر میکنیم، علت اینکه حریف آنقدر جلو آمده، به دلیل فهم غلط برخی از معنای تنشزدایی است! به دلیل همین نگاه غلط و سادهلوحانه برخی به دنیای سیاست و دیپلماسی است. اینکه حریف هر غلطی خواست بکند و ما برای کاستن از تنشها لبخند بزنیم، وضعیت میشود همان چیزی که در این 6 سال شد. فروش نفت ما کم شد و بر خلاف تمام فرمولهای اقتصادی، قیمت نفت بالا نرفت، قیمت دلار در ایران سر به فلک کشید اما آن طرف آب، آب از آب تکان نخورد! امروز اما اگر حرکتی علیه نفت ما میشود، آن طرف هم، آب از آب تکان میخورد. قیمت نفت بالا میرود، هزینه بیمه نفتکشها برای آنها هم10 برابر افزایش مییابد، در عربستان و آمریکا هم بنزین گران میشود و...
چه چیزی برای دشمن از این «شیرین»تر که، گلوگاه اقتصادی ایران را بفشارد، از لزوم براندازی بگوید، رسما تلاشها برای صفر کردن صادرات نفت ایران را کلید بزند اما در مقابل ببیند، عدهای در ایران به دنبال کاستن از تنشهای حاصل از این ماجراجوییها و در نتیجه، خنثی کردن اثرات اقتصادی آن برای آنها باشد! تحولات خلیجفارس و سیلی سپاه به گوش دزدان دریایی ملکه، در حال گرفتن این «شیرینی» از دشمن است.
آنچه امروز در خلیجفارس میگذرد را میتوان در دو جمله خلاصه کرد: «افزایش هزینه برای ماجراجوییهای دشمن» و «تلاش برای جلوگیری از وقوع جنگ». بله، درست خواندید، تلاش برای جلوگیری از جنگ! اگر حریف جلو آمد و پاسخ مناسب ندید، جلوتر میآید. این عین آموزههای اسلامی است. برای این دشمن جلوتر نیاید، باید جلوی او ایستاد. مثل کاری که انصارالله با عربستان کرد.
یمن بیش از 4 سال است که به محل تاخت و تاز وحشیانه ائتلاف سعودی، آمریکا، چند کشور اروپایی و رژیم صهیونیستی تبدیل شده بود چون یمن پاسخ آنها را نمیداد، یعنی نمیتوانست بدهد. بنابر این یمن را شخم زدند. اما به محض اینکه انقلابیون یمن توانایی موشکی و پهپادی یافتند و با راهبرد «فرودگاه در برابر فرودگاه» پاسخ حریف را دادند، امارات از جنگ خارج و زمزمه خروج عربستان و «پایان جنگ» یمن شروع شد.
در ماجرای سرنگونی پهپاد مدرن آمریکایی نیز به گفته سید مقاومت، آنچه باعث شد ترامپ از پاسخ دادن به ایران پشیمان بشود، نه نگرانی او از مرگ 150 ایرانی که، نگرانی از پاسخ قاطع ایران بود که از طریق فردی ثالث به گوش ترامپ رسانده شد. المیادین دیروز این فرد را معرفی کرد: «بنیامین نتانیاهو»!
در علوم سیاسی به این مسئله اصطلاحا «توازن وحشت» میگویند. لبخند و دیپلماسی در برابر تهاجم اگر یک کارکرد داشته باشد، به هم زدن این توازن به نفع دشمن و در نتیجه، آغاز جنگ خواهد بود اما وقتی توازن برقرار شد، یا هزینه برای دشمن بالا رفت، احتمال وقوع جنگ نیز به همان نسبت، کاهش پیدا میکند.
اما بهترین اقدام در شرایط امروز، همان اقدامی است که جمهوری اسلامی ایران انجام داد. نفتکش در برابر نفتکش، که خوشبختانه تقریبا از سوی همه جریانهای سیاسی مورد استقبال قرار گرفته است. همین اتحاد میتواند یکی از عوامل بازدارندگی در برابر دشمن باشد.
اما یک نکته مهم دیگر. انگلیس با آن سابقه طولانی در استعمارگری و آن همه ادعا در داشتن نیروی دریایی آنچنانی، امروز برای نخستین بار از جمهوری اسلامی ایران سیلی سختی خورده و تحقیر شده است. همانطور که آمریکا با آن دبدبه و کبکبه سیلی خورد و تحقیر شد. این دو کشور چه با نیت ساکت کردن سعودیها چه برای حفظ آبرو و پرستیژ، ممکن است، علیه منافع جمهوری اسلامی ایران غلطی کنند. مثلا با استفاده از تروریستهای تکفیری به متحدانمان در کشورهای همسایه ضربهای بزنند یا...اگر چنین اتفاقی رخ دهد، اگرچه تلخ است اما نشانه این است، توانستهایم سرجایشان بنشانیم. تردیدی نیست اگر هزینه ماجراجویی دشمن را بالا ببریم و دشمن متوجه این واقعیت بشود که دوران بزن در رو گذشته، شاهد افول دوران زورگویی قدرتهای غربی در منطقه خواهیم بود و دیگر ملتها نیز با الگو گرفتن از ایران اسلامی علیه حاکمیتهای دستنشانده کشورهای خود سر به شورش بر میدارند و منافع ملی و ثروتهای سرشار منطقه را از چنگ قدرتهای استکباری بیرون میآورند.
انتهای پیام/*