برجام فرصتهایی را در فضای دیپلماسی عمومی برای کشورمان فراهم کرد. برجام در بعد اقتصادی دستاوردهای کم رنگی داشت. اما توافق هستهای در از هم پاشیدن اتحاد و انسجامی که میان مخالفان ایران بهوجود آمده بود بهخصوص میان آمریکا و اروپا نقش جدی داشت. توافق هستهای فضایی برای اثبات حقانیت ایران ایجاد کرد که دستاورد ارزشمندی برای کشور بود.
شاید بهانهای که منجر به نوعی تحریم جمعی از سوی آمریکا و متحدانش بهخصوص در اواخر دوره اوباما شد در خصوص فعالیتهای هستهای صلحآمیز کشورمان بود. لذا میطلبید افکار عمومی در سطح بینالمللی نسبت به حقانیت ایران آگاه شود. ایران از ابتدا اعلام نمود که فعالیتهای هستهایاش کاملا صلحآمیز است.
فعالیتهای هستهای ایران با توجه به فتوای مقام معظم رهبری مبنی بر حرام بودن سلاحهای کشتار جمعی بهخصوص هستهای محکمترین دلیل برای تبری جستن از هر گونه فعالیت غیر صلحآمیز است.
ایران خود مدعی کشورهایی بود که بیشترین ذخایر سلاحهای هستهای را دارا هستند اما آنها به عنوان داور در مجامع بینالمللی سعی میکنند تا فعالیتهای صلحآمیز هستهای سایر کشورها را کنترل و محدود کنند.
مساله حائز اهمیت در آن زمان حقانیت ایران در سطح افکار عمومی بود تا بدین وسیله اجازه بهانهجوییها برای فشارهای بیشتر بر علیه مردم کشورمان گرفته میشد. از این جهت برجام شاید یکی از اتفاقاتی بود که در عرصه بینالمللی برای حل و فصل بحران بینالمللی از طریق دیپلماسی میتوانست راه حلی برای سایر بحرانهایی که در سطح نظام بینالملل مطرح بوده باشد. آن زمان شاید بیشترین هشدار و آگاهی را مقام معظم رهبری میدادند که به کشورهای غربی نمیتوان اعتماد کرد. چون آنها مدام بهانه جویی میکنند. اما در عین حال با اجازه مقام معظم رهبری تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان با کشورهای 1+5 این مذاکرات را کلید زدند.
دو گروه مطرح بودند که شاید هر دو برداشتهای اشتباهی از برجام داشتند. عدهای معتقد بودند که برجام تمام مشکلات کشور را حل میکند. همچنین دیدی افراطی نسبت به دستاوردهای برجام داشتند. شاید انتظاراتی که در بخشی از مردم ایجاد شد این بود که آنها معتقد بودند همه مشکلات کشور با این توافق قابل حل است. همگان دیدند که این فرضیه صحیح نبود. اما در مقابل عدهای دیگر با دید تفریطی معتقد بودند که به هیچ عنوان هیچگونه مذاکرهای نباید صورت گیرد. لذا هر گونه فعالیت دیپلماتیکی را ناصحیح میپنداشتند.
به نظر میرسد این طرز تفکر نیز نمیتواند درست باشد. اگر ایران وارد مذاکرات نمیشد طرف مقابل با ابزارهای رسانهای بسیار قدرتمندی که در اختیار داشت میتوانست به گونهای به افکار عمومی القا کند که ایران اصطلاحا ریگی به کفش دارد. چون تهران حاضر نیست چارچوبهای آژانس را بپذیرد.
بنابراین این دیدگاه نیز بهدلیل ضررهایی که از عدم حضور کشورمان در صحنههای بینالمللی ایجاد میکرد درست نبود. لذا با دیدی واقعبینانه میبایستی به برجام بنگریم. به گونهای که برجام را نه از یک سو حلال تمام مشکلات میپنداشتیم و نه آنکه هر گونه مذاکرهای را نفی کنیم. از ابتدا واقعیترین و دقیقترین تحلیل را مقام معظم رهبری داشتند. برای خلع سلاح طرف مقابل برای ادعاهای غیر واقعی که بر علیه کشورمان داشتند و برای اثبات حقانیت و نشان دادن فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشورمان مذاکرات انجام شد.
شاید هیچکس نتواند ادعا کند که این مذاکرات ایدهآل بوده است. بدون شک ضعفهایی نیز این توافق داشت، اما برای نشان دادن این مساله که تهران اهل منطق بوده و در دفاع از حق در چارچوبی محترمانه و برابر حاضر به مذاکره بوده لازم بود. از این رو برجام برای کشور فضای جدیدی میتوانست ایجاد کند.
مشکل از جایی شروع شد که در این گونه توافقات بینالمللی، طرفهایی که از قدرت برتری برخوردارند همواره خودشان را پایبند به این گونه توافقات نمیدانند. چارچوب نظام بینالملل به گونهای تعیین شده که آنها میتوانند اعمال فشار کرده و از تعهدات خودشان شانه خالی کنند. همانگونه که همگان دیدند ایالات متحده به این توافق پایبند نبود. به گونهای که با تغییر دولت به راحتی تعهدات را زیر پا گذاشتند.
هر چند این رفتار نسبت به توافقات دیگر بینالمللی نیز توسط آمریکاییها تکرار شد. بنابراین بعد از خروج آمریکا از برجام، آزمایشی برای محک زدن اروپا برای حفظ برجام بهوجود آمد. از یک طرف اروپا احساس میکرد که حفظ برجام برای آنها یک مساله حیثیتی است.
چون توافق هستهای اولین توافق بینالمللی بود که مدیریت آن را طرف اروپایی بر عهده داشت. لذا از آن به عنوان نمونهای برای حل بحرانهای بینالمللی یاد میکردند. از سوی دیگر خروج آمریکا از برجام میتوانست پایههای این توافق را کاملا از هم بپاشد. به همین دلیل ظرف یکسال گذشته شاهد بودیم که اروپا به ظاهر تلاش میکرد راه مقابلهای برای فشارهای آمریکا پیدا کند. اما دو مشکل عمده در اروپا یعنی عدم هماهنگی، یکپارچکی در داخل اتحادیه و ناتوانی در برابر قدرت ایالات متحده سد راه اروپا بود.
پس اروپا دچار دوگانگی شد. لذا از یک سو در پی حفظ برجام بود اما از سوی دیگر توانایی ایستادگی در برابر آمریکا را نداشت. در جمعبندی شاید بهترین نتیجه را میتوان از فرمایشات مقام معظم رهبری گرفت. خوشبینی بیش از حد و بدبینی بیش از حد جایز نیست.
بنابراین برجام فرصتهایی را در فضای دیپلماسی عمومی برای کشورمان فراهم کرد. برجام در بعد اقتصادی دستاوردهای کم رنگی داشت. اما توافق هستهای در ازهم پاشیدن اتحاد و انسجامی که میان مخالفان ایران بهوجود آمده بود بهخصوص میان آمریکا و اروپا نقش جدی داشت. توافق هستهای فضایی برای اثبات حقانیت ایران ایجاد کرد که دستاورد ارزشمندی برای کشور بود.
*سخنگوی اسبق وزارت امورخارجه
انتهای پیام/*