خروج از بنبستها و مقابله با دشمنان بزرگ و کوچک منطقهای و بینالمللی کشور، نیازمند مشارکت حداکثری و حضور چشمگیر آحاد جامعه در فرآیندهای انتخاباتی است. به طور قطع این دوره، دوره «تکرار کردن»ها نیست. سرمایه «تکرار کردن» هزینه انتخابات گذشته شد. حالا باید اتفاقی تازه رخ دهد و این اتفاق تازه تنها در گرو «تغییر گفتمان» از «مدلول» به «دال» و تبیین مواضع و موقعیتها است.
دیرزمانی است که فعالان و جریانهای سیاسی در سال پایانی مجلس شورای اسلامی یا هر سالی که انتخاباتی پیش رو دارد، حال و هوای دیگری پیدا میکنند و تکاپوهایشان برای جذب آراء حداکثری آغاز میشود. این تکاپوها را البته در تمامی جوامع متکی بر آراء عمومی میتوان سراغ گرفت و منحصر به سیاستپیشگان ایرانی نیست. اما در جوامع تودهواری چون جامعه ایران، شکل، رنگ، مختصات و جنس این تلاشها با کشورهای دیگر تفاوتهایی آشکار دارد.
انتخاب شعارهای انتخاباتی و سخنگفتن از ایدهها و برنامههای مربوط به آینده، جزئی جدانشدنی از برنامههای انتخاباتی جریانهای سیاسی است. برنامههایی که طبیعی بوده و هیچ نقدی بر آنها وارد نیست. اما ماجرای اصلی بر سر میزان کارکرد و اثربخشی چنین کنشهایی در امر انتخابات و بهویژه انتخابات پیشرو است.
مجموعه رخدادها و اتفاقاتی که طی سالهای گذشته به وقوع پیوسته، تصویری از غم عمومی و افسردگی اجتماعی را در صحنه جامعه ایران روایت میکند. همین روایت موجب شده تا بسیاری از تحلیلگران سیاسی و اجتماعی بر این باور باشند که انتخابات اسفندماه 98 گذرگاهی سخت و صعب برای یکی از اصلیترین ارکان نهادهای دموکراتیک جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
میزان مشارکت، حجم رایدهندگان، آشتی یا قهر آحاد جامعه با صندوق آراء و میزان اثرگذاری جریانهای سیاسی بر جذب مشارکتهای مردمی، همهوهمه در زمره مولفههایی هستند که تردیدهایی جدی نسبت به آنها وجود دارد. با این اوصاف اما هیچیک از جریانهای سیاسی پاسخی روشن و دقیق در مورد چه باید کرد ندارند. هیچکدام به طور روشن و صریح و شفاف مواضعشان را در خصوص بسیاری مسائل روشن نمیکنند. همین رویکرد موجب شده تا هیچ تصویر دقیقی از کنش احتمالی رایدهندگان نداشته باشند.
با این همه، به نظر میرسد جامعه امروز بیش از هر چیز نیازمند «شفافسازی» و نه «افشاگری» است. شفافسازیهایی که با اهداف «ایجابی» و نه «سلبی» صورت بگیرد. این شفافسازیها نباید در راستای تخریب جریان رقیب باشد. خواه این جریان رقیب از هر گروه یا دسته یا نحله سیاسی و اجتماعی که میخواهد باشد. به دیگر بیان، این شفافسازی نوعی اعلام موضع رسمی جریانهای سیاسی در مواجهه با پدیدههای روزآمد اجتماعی و سیاسی است.
جناحها و جریانهای سیاسی باید بیش از زمان دیگری راهبردها و راهکارهای خود را در حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، دیپلماتیک و... روشن کنند. این جریانها ناچارند که در نخستین انتخابات پنجمین دهه جمهوری اسلامی، دکترینهایشان در حوزههای مختلف را به صورت روشن و آشکار اعلام کنند.
تبیین این رویکردها برای نخستینبار سیاسیون را از پرداختن به «مدلول»ها جدا کرده و آنها ـ و رایدهندگان به آنها ـ را وادار میکند که به «دال»ها و بلکه «دال» مرکزی بپردازند. آنها باید یکبار برای همیشه موضعشان را درخصوص بسیاری از مسائل روشن کنند. شاید این تنها راهی باشد که بدنه اجتماعی ایران نسبت به این انتخابات دلگرم شود و حرفهایی تازه مبتنی بر انگارههایی عملگرایانه بشنود.
در چرایی الزام و ضرورت این مسئله باید گفته شود که خروج از بنبستها و مقابله با دشمنان بزرگ و کوچک منطقهای و بینالمللی کشور، نیازمند مشارکت حداکثری و حضور چشمگیر آحاد جامعه در فرآیندهای انتخاباتی است. به طور قطع این دوره، دوره «تکرار کردن»ها نیست. سرمایه «تکرار کردن» هزینه انتخابات گذشته شد. حالا باید اتفاقی تازه رخ دهد و این اتفاق تازه تنها در گرو «تغییر گفتمان» از «مدلول» به «دال» و تبیین مواضع و موقعیتها است.
یقینا لازمه چنین تغییری پوستاندازی، چابکسازی و جسارتبخشی در جریانهای سیاسی کشور است. تحقق این هدف هم با روح محافظهکاری و حفظ و حضور در قدرت به هر قیمتی در تنافر است. لذا به عنوان امر مقدماتی، جریانهای سیاسی باید با واکاوی رفتارها و کنشها، دست به یک جراحی بزرگ درونساختاری بزنند. در حقیقت جریانها و جناحهای سیاسی بیش از هر زمان دیگری نیازمند این جراحی عمیق و صد البته دردناک هستند. اما این جراحی میتواند و باید ضامن بقا و حفظ آنها در عرصه سیاستورزی کشور شود.
عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس:
معاون اجرایی رئیس پیشین قوه قضاییه بازداشت شده است
عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی اعلام میکند که معاون اجرایی حوزه ریاستِ رئیس پیشین قوه قضاییه بازداشت شده است.
حسن نوروزی، نماینده بهارستان و عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی با اعلام این خبر به ایرناپلاس گفته: چند روز پیش آقای طبری بازداشت شده است. او از بیان علت بازداشت خودداری کرد.
اکبر طبری در زمان ریاست آیتالله صادق آملیلاریجانی بر دستگاه قضا، معاونت اجرایی حوزه ریاست قوه قضاییه را بر عهده داشت.
چندی پیش علیرضا زاکانی، نماینده اصولگرای مجلس نهم، اکبر طبری را عنصر فاسدی در قوه قضاییه خواند و ادعا کرد که دو رئیس قوه را بیچاره کرده است.
محمدعلی پورمختار، نماینده اصولگرای مجلس دهم نیز پیش از این خبر داده بود که بر اساس اطلاعات او، اکبر طبری همراه صادق آملیلاریجانی به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفته است. بعد از انتشار این گزارش در خبرگزاری ایرنا، دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتشار جوابیهای از این خبرگزاری و همچنین این دو فعال سیاسی اصولگرا انتقاد کرده و آنان را متهم به تخریب آملیلاریجانی کرد. همچنین در این جوابیه از اکبر طبری دفاع شده و تاکید شده بود: «برخی از اتهامات مطرح در مورد معاون اجرایی حوزه ریاست قبلاً در دادسرا بررسی شده و کذب بودن آن محرز شده بود. رئیس قوه قضاییه پیشین هم خود مستقلاً آنها را بررسی و خلاف بودن آنها برای وی محرز شده بود.» همچنین در این جوابیه حضور طبری را در مجمع تشخیص مصلحت نظام تکذیب کرده بودند.
سیدابراهیم رئیسی هفت روز پس از اینکه بر مسند ریاست قوه قضاییه نشست، طبری را برکنار و یوسف باقری را بهجای او، بهعنوان سرپرست معاونت اجرایی حوزه ریاست قوه قضاییه منصوب کرد.
انتهای پیام/*