حمله روسیه به اوکراین بهعنوان مهمترین تحول ژئوپلیتیک بعد از خاتمه جنگ سرد به بحثهایی درباره احتمال شکلگیری یک نظم جدید بینالمللی دامن زد و این تصور را ایجاد کرد که ممکن است جامعه بینالمللی در آستانه یک تحول ساختاری دیگر باشد.
مقامات روسیه، ازجمله پوتین همیشه در 9 ماه گذشته از هدفشان برای ایجاد یک نظم جهانی «عادلانه و قانونی» سخن گفتهاند. دیمیتری مدودف، معاون شورای امنیت ملی روسیه، در 12 نوامبر از اینکه «روسیه بهتنهایی در حال ساختن یک نظم جهانی برابر برای آینده و مبارزه با غرب است»، سخن گفت.
این بحثها در هفتههای نخست جنگ بسیار مورد توجه قرار گرفت؛ چراکه حمله روسیه بهعنوان یک ابرقدرت نظامی به یک کشور کوچک اروپایی میتوانست عواقب دامنهداری داشته و غرب و روسیه را در برابر هم قرار دهد.
فرض بر این بود که یک ابرقدرت نظامی به سرعت طومار این کشور کوچک را در هم خواهد پیچید، تهدیداتی جدی متوجه اروپا و آمریکا خواهد کرد و به احتمال برخورد بین روسیه و ناتو دامن زده خواهد شد.
اما اکنون 9 ماه بعد، کمتر تردیدی وجود دارد که کار جنگ در اوکراین مطابق نقشه اولیه پوتین پیش نرفته، نقشههای بعدی سرفرماندهی در مسکو نیز با توفیقی قرین نشده و محاسبات کرملین درمورد فروپاشی سریع اوکراین نادرست بوده است.
در سطح جهانی نیز برخلاف انتظار مسکو، غرب توانست وحدت خود را حفظ کند و در کار اعمال تحریم علیه روسیه و اعطای انواع کمکها به اوکراین جدیت نشان دهد. درمورد اثربخشی بزرگترین برگ برنده روسیه، یعنی انرژی، نیز تردید وجود دارد.
اگر قیمت را یک شاخص مهم بدانیم، در 9 ماه گذشته و با وجود همکاری عربستان با مسکو و کاهش امیدها به احیای برجام، بهای نفت برنت از بشکهای 128 دلار در مارس گذشته به 87 دلار امروز رسیده و کاهشی است.
بهای گاز الانجی نیز اکنون 26 دلار برای هر بیتییو است که 63 درصد کمتر از اوج تاریخی آن (حدود 70 دلار) در آگوست گذشته است. عجیبتر اینکه امروز بهای گاز کمتر از نوامبر سال قبل (31.61 دلار) است.
تحریمهای همهجانبه غرب علیه روسیه نیز که گویا گستردهتر از تحریم غرب علیه ایران است، فاکتور دیگری است که باید در معادله لحاظ شود. اقتصاد روسیه از اقتصاد ایران بزرگتر است و روسیه برخلاف ایران در سه دهه گذشته رابطه گستردهای با غرب داشته؛ بنابراین اثر تحریم بر اقتصاد روسیه در میانمدت میتواند بیشتر باشد.
اگر چه این تحریمها هنوز نمود بیرونی چندانی نداشته؛ اما با توجه به شروع روند فاصلهگرفتن اروپا از نفت و گاز روسیه، ممکن است در صورت ادامه تا یکی، دو سال آینده اثرگذارتر ظاهر شود.
البته آمریکا هماکنون مدعی است که توقف ارسال تکنولوژی پیشرفته غربی در گام اول صنایع نظامی این کشور را با مشکل دستیابی به قطعات لازم مواجه کرده و خرید پهپاد از ایران یکی از عوارض آن بوده است.
غرب همچنین نشان داده که قصد افزایش فشار بر روسیه را دارد. یکی از آخرین نمونهها در این زمینه تصویب قطعنامهای در مجمع عمومی سازمان ملل در 14 نوامبر برای الزام روسیه به «تحمل همه عواقب حقوقی اقدامات متخلفانه بینالمللی» است.
در این قطعنامه که با 94 رأی مثبت تصویب شد، از الزام روسیه به پرداخت غرامت به اوکراین و ایجاد «یک کاتالوگ بینالمللی برای ثبت خسارات وارده به اوکراین» سخن رفته است.
این قطعنامه مسبوق به قطعنامه مورخ 2 مارس مجمع عمومی درمورد محکومیت «تجاوز روسیه به اوکراین» و «خروج فوری و بیقید و شرط روسیه از اوکراین» است.
دیمیتری مدودف قطعنامه جدید را بهدرستی «تلاش آشکار کشورهای آنگلوساکسون برای ایجاد یک مبنای حقوقی برای مصادره سپردههای روسیه» دانست. قابل توجه است که حدود 300 میلیارد دلار سپرده روسیه در بانکهای غربی توقیف شده است.
درحالیکه در تابستان گذشته فرض بر فرسایشیشدن جنگ بود، با شروع عقبنشینیهای ارتش روسیه در برخی جبههها در پاییز و نهایتا عقبنشینی استراتژیک نیروهای روسی از خرسون، اکنون کرملین بر سر دوراهی اعلام «بسیج عمومی کامل» که خواسته افراطیون جنگطلب روسی است یا سازش با کییف قرار دارد.
در شرایطی که بنیادهای اقتصادی و رضایت عمومی لازم وجود ندارد، بسیج عمومی میتواند موجب بحران سیاسی در مسکو شود. فرض دیگر این است که ممکن است کسانی در مسکو تنها راه خروج از بنبست را توسل به سلاح هستهای بدانند؛ اما اجماع کارشناسان این است که چنین گزینهای نامحتمل است؛ چراکه قبل از هر چیز یک فاجعه تمامعیار برای خود روسیه خواهد بود.
آنچه اکنون بهویژه در مرکز توجه است، عوارض لطمات وارده به توان نظامی روسیه و اعتبار این کشور بهعنوان یک قدرت جهانی است. این لطمات میتواند عوارضی برای مناطق همجوار روسیه و نیز معادلات قدرت در خاورمیانه داشته باشد.
اکنون مشخصا سؤال این است که سرنوشت بلاروس بهعنوان ضعیفترین حلقه در بین متحدان روسیه چه خواهد شد. تأثیر تضعیف روسیه بر قفقاز و آسیای میانه و نقشههای باکو و آنکارا برای دنیای ترکزبان موضوع مهم دیگری است که باید مدنظر باشد.
تحول مهم دیگر بروز شواهدی مبنی بر شروع فاصلهگرفتن برخی کشورها مانند چین و هند و آفریقای جنوبی از روسیه و از موضع بیطرفی در قبال جنگ اوکراین است.
یکی از آخرین نشانهها این است که این کشورها با وجود اینکه میتوانستند مانع صدور بیانیه شدیداللحن اجلاس گروه 20 در بالی علیه حمله روسیه به اوکراین شوند؛ اما چنین نکردند و تنها خود از آن فاصله گرفتند.
در چنین شرایطی مهمترین سؤال برای ما این است که مقامات ایرانی در شرایط جدید چگونه به روابط با روسیه و جنگ اوکراین و عواقب آن برای نظم بینالمللی و مناطق اطراف کشور ما مینگرند.
*دیپلمات پیشین - تحلیلگر مسائل بین الملل/شرق
انتهای پیام/*